پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۳ بهمن ۱۳۸۶، ۱۳:۳۰

خاستگاههای نظری مردمسالاری-14

زبان سیاست از دیدگاه برک

زبان سیاست از دیدگاه برک

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: برک در کتاب « پژوهش فلسفی » می‌گوید پاره‌ای واژگان هستند که سریعاً تصویری را به ذهن متبادر می‌کنند که سابقاً انسان آن را تجربه کرده است. این مجموعه شامل واژگانی از جمله پرهیزکاری، پلیدی، عدالت، شرافت، آزادی، تعلیم پذیری، سرکشی و اطاعت می‌شود. این دسته از واژگان حول مباحث جامعه مدنی قرار می‌گیرند.

ادموند برک کتاب کوتاه « برهان آوری » را درباره شخصیت ویسکونت بولینگ بروک ( 1678 – 1751 ) نوشت. بولینگ بروک حامی محافظه کار دولت و البته کلیسا بود. آثار فلسفی‌اش، که بعد از مرگش منتشر شدند، نشان می‌دادند که او بیش از آنکه انگلیسی و مسیحی باشد خداشناس بوده است.

ادموند برک در این کتاب به شرح مشکلات بولینگ بروک می پردازد و معتقد است که این مشکلات با حمایت جامعه مدنی قابل حل بوده‌اند. او بین این مفاهیم یعنی مسیحیت و جامعه مدنی رابطه‌ای منطقی پیدا می‌کند و می‌گوید همان‌گونه که در جامعه مدنی قدرت نابرابر تقسیم می‌شود در مسیحیت نیز اسباب رستگاری و نجات ناهمسان تقسیم می‌شود. خداشناسی بولینگ بورک نشان دهنده این واقعیت است که خداوند با تمام انسانها با بی‌طرفی رفتار می‌کند و به همین جهت اسباب رستگاری برای همه فراهم است.

برک اضافه می‌کند اگر این اصل که طبیعت اولیه بیان کامل قضا و قدر الهی است در جامعه مدنی مورد استفاده قرار می‌گرفت نتیجه مشخص آن دوری از هر گونه پیچیدگی و رسیدن به جامعه‌ای ساده حتی نزدیک به زندگی اولیه وحیوانی بود. به این ترتیب بولینگ بروک خداشناس و بولینگ بروک سیاست‌مدار با وجود تمام تفاوتها شباهت زیادی به یکدیگر دارند. این در هم تنیدگی، برک را به سمت یک آغاز خوب هدایت می‌کند.

اینکه برک به شکلی آگاهانه به خواننده‌های خود وجود شرهایی در جامعه مدنی را معرفی می‌کند و معتقد است که این شرها حاصل یک رابطه منطقی‌اند که در جریان پیشرفت ایجاد می‌شوند، قابل نادیده گرفتن نیست. برک در کتاب « برهان آوری » از زبان بولینگ بورک، که ساخته ذهن اوست، بر حال معدنچی‌ها اظهار تأسف می‌کند. او اینگونه مشاغل را بردگی بی‌اندازه تحقیرکننده، ناجوانمردانه، و اغلب بیمار گونه و بیماری‌زا معرفی می‌کند و سی چهار سال بعد دوباره در کتاب « تاملاتی در باب انقلاب فرانسه » به شکلی مشابه بر احوال این کارگران تأسف می‌خورد.

برک هرگز بدبختی‌های واقعی را که در سطح جامعه مدنی می‌بیند لاپوشانی نمی کند. بر عکس همواره بر این اعتقاد خود تأکید دارد که بدبختی‌ها همراه و عضو جدانشدنی الگوهای گسترده زندگی اجتماعی هستند که در پشت منافع این الگوها مخفی می‌شوند. برک فلاکت را یادآور می‌شود، آن را رد نمی‌کند و نسبت به وجود عیب و نقص در ساختار جامعه هر چند متمدن معترف است. دوگانگی که ادموند برک بین طبیعت و جامعه قائل شده یادآور تفکرات آدام اسمیت است. 

برک دیدگاه متعادلی داشت، صرفاً به معایب و محاسن یک جامعه مدنی نمی‌پرداخت. او با مسئولیت‌شناسی که داشت از واژگانی استفاده می‌کرد که به لحاظ اخلاقی مناسب باشند. دلیل او برای این حساسیت دلیلی فلسفی بود که طبیعت واژگان مربوط می شد. او در کتاب « پژوهش فلسفی » واژگان را به سه دسته تقسیم می کند: دسته نخست اسامی ساده جمیع که به گروههای دسته جمعی موجودات در طبیعت مربوط می شوند به عنوان مثال انسان، درخت و یا اسب. دسته دوم واژگان انتزاعی ساده ای که به گروه خاصی اشاره دارند مثلا قرمز، آبی، دایره و یا مربع. و در آخر دسته سوم واژگان انتزاعی - ترکیبی هستند که در راستای هدف ما از اهمیت بیشتری برخوردارند. این واژگان از همراهی واژگان جمیع و انتزاعی ساده به وجود می آیند.

در کتاب « پژوهش فلسفی » گفته می‌شود که این دسته از واژگان سریعاً تصویری را به ذهن متبادر می‌کنند که سابقاً انسان آن را تجربه کرده است. این مجموعه شامل واژگانی از جمله پرهیزکاری، پلیدی، عدالت، شرافت، آزادی، تعلیم پذیری، سرکشی و اطاعت می‌شود. لازم به تاکید نیست که این دسته از واژگان حول مرکزیت مباحث جامعه مدنی قرار می گیرند. نتیجه آشکار فلسفه برک این است که واژگان انتزاعی - ترکیبی بیش از آنکه صرفاً ایده‌هایی برای بحث باشند تصاویری هستند که در ذهن خواننده و یا شنونده شکل می‌گیرند. تأثیری که این وازگان بر مخاطب خود دارند شناختی نیست بلکه عملی است و صرفاً ایده‌ای را گسترش نمی‌دهد بلکه بر رفتار انسان تاثیر می گذارد.

اما سوالی که برک مطرح می کند اینجاست که این واژگان برای رسیدن به تصاویری لذت بخش باید با چه ترتیبی کنار هم چیده شوند.  اینگونه درک ذهن انسان به گوینده و نویسنده نقش قدرتمندی می دهد. آنها به عنوان کسانی هستند که می توانند با چیدمان واژگان آنچه را که مورد نظرشان است بیان کنند. به همین لحاظ برک برای انسان و واژگان انتخابی او اهمیت بسیاری قائل می‌شود و در این ارتباط برای انسان مسئولیت جدیدی متصور است. به اعتقاد او نیازی نیست واژگان مورد استفاده به طور مستقیم آموزنده باشند بلکه کافی است که در بستر زبانی استفاده شوند که خواننده و یا شنوتده را به سویی هدایت کند که به لحاظ سیاسی و یا اخلاقی مفید باشد.

کد خبر 631460

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha