پیام‌نما

وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَى مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ‌اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ * * * [مردان و زنان] بی‌همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید؛ اگر تهیدست‌اند، خدا آنان را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست. * * اللّه از فضلش بسازدشان توانمند / دانا و بگشاينده مى‌باشد خداوند

۲۳ بهمن ۱۳۸۶، ۸:۲۰

میرصادقی در گفتگو با مهر:

فقدان آرمانگرایی در میان نویسندگان امروز به ایستایی منجر شده است

فقدان آرمانگرایی در میان نویسندگان امروز به ایستایی منجر شده است

جمال میرصادقی با تاکید بر اینکه فقدان آرمانگرایی در نسل جدید نوعی ایستایی را به وجود آورده است، گفت: در نسل سوم نویسندگان نوعی خودمحوری به چشم می خورد.

نویسنده رمان "بادها خبر از تغییر فصل می دهند" در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به اینکه سیر داستان نویسی هر نویسنده بسته به تحولات اجتماعی تغییر می کند گفت: نویسنده درخت نیست که ایستا باشد. به هر حال تحولات ذهنی در او شکل می گیرد و اثر می گذارد. داستان نیز همواره آینه ای در برابر زندگی است بنابراین تصاویر آن دگرگون می شود. قدرت و شاهکار نویسنده نیز زمانی به ظهور می رسد که این تحولات به اوج خود برسد.

میرصادقی با بیان اینکه هر نویسنده ای می تواند در طول عمرش یک شاهکار خلق کند خاطرنشان کرد: مثلا بهترین اثر صادق هدایت "بوف کور"، بزرگ علوی "چشم هایش" و هوشنگ گلشیری "شازده احتجاب" است. (هر چند نمی دانم شاهکار خودم در این سالها چه بوده است) یا حتی شاهکار صادق چوبک "خیمه شب بازی" است و غلامحسین ساعدی با وجود اینکه خود عقیده دارد شاهکار مهمی خلق نکرده اما در میان آثار او می توان به "عزاداران بیل" اشاره کرد.

وی درباره نبود نگاه تاریخی میان نویسندگان امروز گفت: ما سه نسل داستان نویس داریم. نویسندگانی شامل محمد علی جمالزاده، بزرگ علوی، سیمین دانشور، ابراهیم گلستان، به آذین، صادق هدایت، جلال آل احمد و صادق چوبک آرمان گرا بوده اند. نسل دوم هم که از سال 1332 آمدند سعی کردند برای زندگی و اجتماع آرمان سازی کنند. اغلب نویسندگان پیش از انقلاب خصیصه آرمان گرایی داشتند اما نسل سوم نویسندگان خودمحور شدند. درست است که موضوعات متنوع شده اما به دلیل فقدان آرمان گرایی یک حالت ایستایی به وجود آمده است.

این نویسنده افزود: به همین دلیل است که آثار آن طور که باید خوانده نمی شود. طی سالهای گذشته تیراژ کتاب پنج هزار نسخه بود و به تدریج به چاپهای متعدد هم می رسید. اما تیراژ کتابها امروز اندک اندک کاهش یافته است. از دیرباز اثری مهم تلقی می شد که به خواننده لذت بدهد و او را از دنیای فردی به دنیای تازه ای بکشاند. آثار امروز این حالت را ندارند. باید بدانیم کار داستان این است که مخاطب را از دنیای خود بیرون آورد و نسبت به آن شناخت ایجاد کند، درغیر این صورت آثار ارزشی نخواهند داشت.

جمال میرصادقی با اشاره به ویژگی ماندگاری اثر گفت: یک فیلسوف یونانی معتقد بود برخلاف نظر ارسطو - که هر کار خلاقه را داستان می نامد - داستان آن است که از مولفه ماندگاری برخوردار باشد؛ به این معنی که ارتباط معناداری با جهان واقع داشته باشد. به هر حال دو نسل باید بگذرد تا ماندگاری یک کتاب مشخص شود. به عنوان مثال "بوف کور" یا "یکی بود یکی نبود" هنوز ماندگارند.

وی در ادامه گفت: یک اثر خوب می تواند دامنه تاثیرگذاری خود را نه تنها در بین مخاطبان کشورش بلکه به مدد ترجمه در سایر کشورها نیز گسترش دهد. یکی از مهم ترین رسالتهای ادبیات داستانی این است که در تعالی روحی مخاطب تاثیر بگذارد.

کد خبر 637117

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha