پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۲۴ بهمن ۱۳۸۶، ۸:۴۷

نقد عقل محض و رهایی از جزم‌اندیشی؛ به مناسبت سالمرگ کانت

نقد عقل محض و رهایی از جزم‌اندیشی؛ به مناسبت سالمرگ کانت

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: امروز دویست و چهارمین سالمرگ ایمانوئل کانت، فیلسوف شهیر آلمانی، است. در این یادداشت به مهمترین طرح فکری کانت یعنی نقد عقل محض نگاهی خواهیم داشت.

فلسفه کانت را می‌توان بر آمده از بحرانی ژرف و تلاش برای صورت بندی و رفع آن دانست. روزگار کانت مصادف بود با کشفیات دانشمندان علوم طبیعی در فیزیک و شیمی و اخترشناسی و نیز تطبیق ریاضی بر علوم. به طور کلی چنین حوادثی جهان‌بینی اروپاییان را از بیخ و بن دگرگون ساخته بود.

از سوی دیگر در حوزه فلسفه، آرای دکارت به ایجاد دو مکتب مغایر در فلسفه انجامیده بودند. عقلگرایان مفهوم تصورات فطری و گرایشهای ایده آلیستی فلسفه او را بسط داده و به این نتیجه رسیده بودند که شناخت آدمی تماماً از تعقل نشأت می‌گیرد. به عکس، تجربه‌گرایان به جنبه مادی فلسفه دکارت توجه کردند و منشای نهایی تمام معرفت آدمی را حس و تجربه  دانستند.

ظهور این دو دیدگاه نتیجه‌ای جز بن‌بست نداشت. از آنجا که عقلگرایان هر چیزی را جلوه‌ای از حقیقتی مطلق و واحد معرفی می‌کردند، جایی برای مشاهده و تجربه و کارعملی باقی نگذاشته بودند. همچنین با بسط اندیشه تجربی مسلک، که با هیوم به اوج خود می‌رسد، پایه‌های تعقل و فلسفه اولی و اساس نظری علوم متزلزل شده بودند.

با انکار مفهوم علیت نزد هیوم، دیگر صورت‌بندی قوانین کلی علمی امکان‌پذیر نبود؛ به طوری که شکاکیت هیوم اساس نظری دانش آدمی را با خطر نابودی روبرو ساخت. کانت بر آن بود تا شالوده علوم و اندیشه  علمی را از تأثیر مخرب شکاکیت هیوم برهاند و معرفت بشر را برپایه‌ای خلل ناپذیر استوار سازد. در واقع تلاش کانت در «نقد عقل محض» برای رهایی از چنین بحرانی بود.

"نقد عقل عملی" یکی از سه نقد مهم و مشهور کانت است که در کنار آن دو نقد دیگر یعنی "نقد عقل محض" مشهور به "نقد نخست" و "نقد قوه حکم" مشهور به "نقد سوم"، این نقد به "نقد دوم" مشهور است. "نقد عقل عملی" به لحاظ فصل‌بندی و تدوین مباحث به "نقد عقل محض" شبیه است.

این نقد نیز همانند "نقد عقل محض" به دو بخش عناصر و روش‌شناسی تقسیم شده است. بخش عناصر آن نیز همانند عناصر "نقد عقل محض" به دو دفتر "تحلیل" و "جدل" تقسیم می‌شود، ولی تفاوتهایی اساسی نیز میان آنها موجودند. از جمله اینکه ماحصل تحلیل در نقد نخست این است که معرفت مشروع و راستین معرفتی است که به شهود (ادراک حسی) وفادار بماند و پا را از دایره تجربه ممکن فراتر نگذارد.

اما دستاورد تحلیل در نقد دوم این است که عمل اخلاقی راستین، عملی است که از قید هرگونه امر تجربی و محسوس آزاد باشد و فقط از عقل محض نشأت بگیرد. بنابر این در حالی که در نقد نخست هرگاه عقل (که در اینجا عقل نظری است) از قید تجربه آزاد شود متعالی می‌شود و عملکردی ناصواب و نامشروع دارد، در نقد دوم عکس مطلب صادق است، به این معنا که عقل عملی در صورت وابستگی به تجربه متعالی و نامشروع می‌شود.

در دفتر "جدل" نقد دوم نیز همانند نقد نخست، نشان می‌دهد که عقل محض با تعارضهایی مواجه است. ولی اگرچه نتیجه تعارضهای عقل نظری عمدتاً سلبی است و این تعارضها حکایت از آن دارند که راه عالم معقول (ماوراء طبیعت) به روی ما بسته است، ولی در جدل عقل عملی، به نتایجی ایجابی دست پیدا می‌کنیم. مسائلی که در نقد نخست، عقل نظری درخصوص آنها لاادری‌گری پیشه کرده بود و در بهترین حالت صرفاً امکان آنها را می‌پذیرفت در اینجا واقعیتشان به اثبات می‌رسد.

نقد نخست مفاهیم اختیار، جاودانگی نفس و خدا را اثبات ناشده و حتی غیرقابل اثبات قلمداد کرد به این دلیل که هرگاه عقل در مقام اثبات آنها برمی‌آید، دستخوش تناقض گویی می‌شود. ولی در« نقد عقل عملی » اثبات می‌شود که این مفاهیم، مفاهیمی تهی و عاری از مفاد و مصداق نیستند و حقیقتی در ازای آنها وجود دارد.

با این همه، میان این دو نقد تعارضی موجود نیست، زیرا آنچه در نقد نخست آمده است به شناخت نظری آن مفاهیم مربوط می‌شود و آنچه در این جا مورد بحث است به شناخت عملی (شناخت آنها برای مقاصد عملی) مربوط است. بنابراین، کانت نشان می‌دهد که این دو عقل در حقیقت دو ساحت (جنبه) عقل واحدند و نه تنها تعارضی میان آنها نیست، بلکه چنانچه هریک از آنها در مسیر صحیح خویش به کار گرفته شود، مکمل یکدیگرند.

در حقیقت کانت نمی‌خواهد چیزی به نام عقل عملی را در کنار عقل نظری اثبات کند، بلکه هدفش اثبات این است که چیزی به نام عقل محض در نهاد بشر موجود است و این عقل همانطور که وجهه نظری دارد و به کار شناخت نظری می‌آید، از وجهه عملی نیز برخوردار است که برای مقاصد عملی (اخلاقی) کاربرد دارد.

کد خبر 637718

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha