دکتر ابوالفضل فاتح مدیر عامل اسبق خبرگزاری ایسنا نیز در همین رابطه یادداشتی را برای مهر ارسال نموده است که چنین است:
وقتی در دی ماه 1356 روزنامه ی اطلاعات اقدام به انتشار مقاله ی موهن به حضرت امام کرد، آمران،ناشر و نویسنده مقاله، امام را شخصیتی فراموش شده در جامعه ی ایران تلقی می کردند و تصورمی کردند که با انتشار آن مطلب، تیر خلاص به آخرین امیدهای باقی مانده به امام در کشورمی زنند. غافل از آنکه بعد مسافت موجب فراموشی امام از سوی مردم نشده بود و همان مقاله به رغم نویسنده و ناشرش، نقطه ی عطفی درتاریخ انقلاب شد و چنان موجی از خشم در میان مردم دامن زد که سالها پیروزی انقلاب را نزدیکتر ساخت.
در نخستین سالهای دهه ی شصت، شهید مظلوم بهشتی آماج اهانتها و اتهامات ناجوانمردانه ی بنی صدر و منافقین قرار گرفت . تصور باطلشان آن بود که تبلیغات زهرآگین کارگر افتاده است ودیگر بهشتی در قلوب ملت ایران جایگاهی ندارد. اما به شهادت تاریخ، مظلومیت و خون پاک بهشتی طومار منافقین و بنی صدر را درهم پیچید و بار دیگر ارزیابی نادرست از و اکنش های ملت ایران را به تصویر کشید.
وقتی دربهمن 57، امام عظیم الشان انقلاب اسلامی، قدوم مبارک خود را به وطن گذاشتند، استقبال بی نظیر از ایشان برای تحلیل گران چندان غیر منتظره نبود. اما هنگامی که ده سال بعد به رغم فشارهای همه جانبه ی قدرتهای خارجی به ملت از جمله سالها جنگ تحمیلی ، با رحلت امام بزرگترین بدرقه تاریخ ایران از ایشان صورت گرفت ، بسیاری از تحلیل گران مجددا در تحلیل واکنش های ملت ایران عاجز ماندند.
آری ایرانیان همان ملتی هستند که به رغم بسیاری از ملل اسلامی و به رغم فضای مسلط دوران صدر اسلام، تشیع را برگزیدند و بی آنکه مفتخر به حضور پیامبر(ص) در میان خود شده باشند ، در هسته پایبندترین پیروان به اهل بیت (علیهم السلام) قرار گرفتند.
این روزها کسانی می پرسند آیا انقلاب اسلامی به رسم بسیاری از انقلابها فرزندان خود را خواهد بلعید؟ و آیا به رسم وقایع پس از رحلت پیامبر(ص) دچار انحراف خواهد شد؟ شاید اگر این انقلاب در میان ملت، سرزمین و مذهب دیگری روی می داد، پاسخ نگران کننده بود اما تاریخ گواهی می دهد انقلاب ایرانیان به رسم خاستگاه شیعی و ایرانیش هرگز دچار چنان سرنوشتی نمی شود، انشاء الله. ایرانیان همواره بهترین پیروان اسلام و وفادارترین ملتها بوده اند و رسم کوفی در میانشان راهی نداشته است.
بیداری دینی و ملی درماجرای غم انگیز اخیر اهانت به بیت شریف حضرت امام و شخصیت والا و ذخیره انقلاب حضرت حجت الاسلام حاج سید حسن آقا نیز از همین قاعده تبعیت می کند. کسانی که چنین خبط و جفای نابخشودنی را مرتکب شدند درک درستی از این ملت شریف، مسئولین و دلبستگی های حقیقی شان نداشتند و نمی دانستند زمانه ازملت ایران ملتی فراموشکار نساخته است. آنان قادر به فهم این نکته بودند که خاندان خمینی اهل بیت انقلابند و مردم ایران مردمی قدرشناس و وفادار. آنان نمی دانستند که با نوشته خود بازگشت به خمینی و عشق به خمینی را شعله ور تر می سازند. آنان تاریخ را نخوانده بودند و نمی دانستند که کربلا محصول سقیفه بود و انقلاب ما به لطف خدا سقیفه نداشته است و نخواهد داشت .
و البته در این میان کسانی که زمینه های این فضای مسموم را پدید آوردند و بازار حرمت شکنی پیشکسوتان انقلاب و نظام را گرم کردند، کسانی که جز خود همه را به کیش ناحق راندند. کسانی که می خواستند بسیاری از بزرگان دین را هم به راه راست هدایت کنند. لابد به محصول عمل خود اندیشه می کنند.
کسانی که تصور کرده اند دشمن و نفاق فقط در جبهه دیگران نفوذ می کند آیا هرگز اندیشیده اند دشمنی با انقلاب در جبهه آنان چگونه خواهد بود؟ قطعا ترویج اندیشه جدایی دین از سیاست و تضعیف رکن ولایت فقیه و رهبری در تقابل آشکار با ارزش های بنیادی و راه روشن امام است. اما آیا تعدی به حریم بزرگان ، ارایه تفسیرهای بدعت آلود و متحجرانه از اسلام و انقلاب و نادیده گرفتن مردم مخالفت با انقلاب نیست؟ آیا فراموش کرده ایم که امام همواره دو خطر را یادآور می شدند: سکولاریسم و واگرایی و تحجرو تنگ نظری. یکی در این سو و یکی در آن سو.
باور نمی کنم دغدغه های پیوسته جمع کثیری از یاران و نزدیکان حضرت امام، دغدغه هایی از سر تفنن یا دلبستگی شخصی بوده باشد که آماج توهین و تخریب قرار گیرد. پس چرا در اصلاح امور چاره نکنیم. خدا رحمت کند آیت الله توسلی را که این روزها تا آخرین لحظه خطر بدعتها، انحرافات و اهانتها را به ما یادآور شدند و چه بسا جان خود بر سر این مهم گذاشتند. امثال ایشان مورد وثوق و اعتماد امام بودند. جا دارد اندیشه کنیم.
نظر شما