پیام‌نما

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ * * * یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی شوند تا آنکه از آیینشان پیروی کنی. بگو: مسلماً هدایت خدا فقط هدایت [واقعی] است. و اگر پس از دانشی که [چون قرآن] برایت آمده از هوا و هوس های آنان پیروی کنی، از سوی خدا هیچ سرپرست و یاوری برای تو نخواهد بود. * * * از تو کی خوشنود گردند ای ودود! / از رهی، هرگز نصاری و یهود؟

۱۴ اسفند ۱۳۸۶، ۸:۴۱

زبان و اخلاق گفتگو

زبان و اخلاق گفتگو

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: گفتگو در بستر زبان رخ می‌دهد و بنابراین هر گفتگویی با تکیه بر قواعد و قوانین زبانی سامان می‌یابد. با تکیه بر این نکته است که می‌توان گفت اگر ما قواعد زبانی را نشناسیم مبانی گفتگو را درک نخواهیم کرد.

گفتگو اتفاقی در ساحت زبان است اما این عبارت کلان نمی‌تواند به‌مامی معرف گفتگو باشد، چراکه ما اتفاقات زبانی  دیگری نیز چون: شعر، علم ، فلسفه و عرفان داریم و بدین رو باید بر خصیصه‌های دیگری برای گفتگو دست گذاشت.

 اس و اساس معرفتی گفتگو این است که " دیگری و خود" به عنوان طرفین گفتگو اشتباه می کنند اما این حق را دارند که اشتباه کنند و درباب اشتباهات خود به گفتگو بپردازند. پیش‌فرض بنیادین معرفتی گفتگو این است که حق مجسم و مجسمه حق جایی موجود نیست و حقیقتهای گوناگون نزد افراد گوناگونی هستند .

در این دیدگاه حقیقت، شبکه و منظومه‌ای است که از کنار هم قرار دادن حقایق گوناگون به دست می‌آید و در این میان ، گفتگو ابزار مهم و اصلی کنار هم چیدن حقایق متکثر برای بازسازی وحدانیت و هویت حقیقت است. در این فضاست که گفتگوی فردی که خویشتن را حق مجسم و مجسمه حق می‌پندارد چیزی جز حرکت متکلفانه و تعارف منشانه معنی نمی‌دهد.

فردی که تنها از آن رو به دامن گفتگو توسل می‌جوید که دیگران را به ساحت حقانیت و هدایت بازگرداند بدون آنکه این نکته را پیش فرض خود گرفته باشد که خودش نیز انسان است و انسان به تعبیری، حوزه‌ای محدود اما واقف به محدودیت خود است سودی از ماجرای گفتگو نخواهد برد. انسانیت انسان از آنجا شروع می‌شود که وی به محدودیتهای خود از جمله جهلهای خود واقف شود و کسی که محدودیتهای ذاتی و تبعی معرفتی خود را مدنظر نداشته باشد شرط اولیه و بنیادین گفتگو را نادیده گرفته است.

گفتگو اتفاقی در زبان و بنابراین یک بازی زبانی است، ازاین رو در آن در اولین سطح،  تکثر فهمها و تلقی‌ها برجسته می‌شود و این نکته وزن پرسش و سوال را در گفتگو پررنگ می‌کند. همان طور که علم و فلسفه و دیگر حوزه‌های معرفتی بشر با پرسش آغاز می‌شوند گفتگو نیز بر پرسش متکی است. اگر پرسش پارسایی ذهن است - که هست - و اگر معارف ما به قد و قامت پرسشهای ما هستند آنچه در گفتگو فرمان و زمام را در دست می گیرد پرسشهای ماست.

در باب گستره معرفتی گفتگو تذکار این نکته ضروری است که بازی زبانی فرض کردن گفتگو و سخن راندن از حقهای متکثر ، می‌توانند ما را بدان سمت رهنمون سازند که قواعد گفتگو را فراتر از نفس و نقش آن در نظر نگیریم و به ساخته شدن آن قواعد ضمن عمل گفتگو باور داشته باشیم اما حق آن است که بازی زبانی فرض کردن گفتگو و قایل شدن به حقهای متکثر الزاماً حرکت گفتگو در ذیل یک سرمشق و بنابراین نسبی کردن معرفت و گفتگو معنی نمی‌دهد.  یعنی در گفتگو هم می‌توان و هم باید قایل به قواعد عام و مورد توافق بود .

در گفتگو ، "دیگری" و بنابراین معضلات اخلاقی بوفور و بوضوح یافت می‌شوند و با پررنگ شدن فرد، پرسشهای اخلاقی گستره گفتگو را در بر می‌گیرند. "دیگری" اگر پرسش اخلاقی نیافریند دیگری نیست و تنها در یک گفتگوی سالم و بهینه "دیگری" به‌تمامی خود را برآدمی عرضه می‌کند. از این عرضه، البته دغدغه‌ها و حساسیتهای اخلاقی می‌جوشند و بدین روی ، گفتگو نه تنها معلول پرسشهای اخلاقی که علت آنها نیز به حساب می‌آید.

اگر دیگری دیدگاههای متفاوتی دارد و اگر دیگری در فضای هنجاری خاصی قرار دارد و اگر او حتی در سرمشق گوناگونی جای می گیرد اینها همه به پررنگ شدن "دیگری" و زایش پرسشها و دغدغه های اخلاقی مهم و جدی یاری می رسانند. از این رو، در یک گفتگوی سالم و بهینه که هم پرسش هست و هم دیگرگون بودن و هم چشم اندازهای متشابه و متمایز ، می توان مقام " اخلاق" را پررنگ یافت.

کد خبر 649247

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha