به گزارش خبرنگار مهر، پنجمین هماندیشی "نشانهشناسی هنر، روشهای مطالعه نشانهشناختی در گفتمان هنری ایران" صبح امروز در تالار فارابی دانشگاه هنر آغاز به کار کرد.
در این نشست دکتر رضا اکبری، استاد یار گروه فلسفه و کلام دانشگاه امام صادق، درباره "مفهوم دلالت در حیطة اسلامی و نظریه های قصد گرا و کاربرد گرا در باب معنا داری" به ایراد سخن پرداخت.
دکتر اکبری در آغاز سخن گفت : در منطق کلاسیک، دلالت وضعی لفظی در یک تقسیم به دلالت مطابقه، دلالت تضمن و دلالت التزام تقسیم میشود. مبنای حاکم بر این تقسیم، تمایز مقام وضع و مقام استعمال لفظ است. لفظ در مقام وضع به عنوان موضوع توسط واضع، به وضع تعیینی یا تعینی برای یک معنا به عنوان موضوعله، وضع میشود و سپس همان لفظ در مقام استعمال به عنوان مستعمَل توسط به کارگیرندة لفظ برای یک معنا به عنوان مستعمَل فیه، به کار می رود. مقایسه مستعمل فیه و موضوعله زمینهساز تقسیم دلالت وضعی لفظی به اقسام سهگانه است.
وی در ادامه تأکید کرد: اما آنچه در این میان حایز اهمیت است، منشأ معنادار شدن لفظ است. مبنای ذکر شده مؤید وجود رویکرد قصدگرا در باب معنا در ذهن اصولیان و منطق دانان مسلمان است، اما هنگامی که به کاربرد لفظ در مقام استعمال توجه میکنیم و نیز در مییابیم که وضع غالب، وضع تعیّنی است و وضع تعیینی، حالت اقلی دارد، به اهمیت مقام استعمال و و قواعد حاکم بر معناداری لفظ در مقام استعمال پیمیبریم.
دکتر اکبری افزود: این نکته ما را متوجه میکند که هرچند مبنای فکری اندیشمندان مسلمان در مورد معنا، آنان را در عداد نظریههای قصدی و به تعبیری نظریههای قصدگرا در خصوص معنا قرار داده است، اما توضیحات متعدد آنها در خصوص اقسام دلالت نشاندهندة آگاهی آنان از نظریههای کاربردگرا در خصوص معناست. بر این اساس، به نظر میرسد که اندیشمندان مسلمان را باید در مرز فاصل نظریههای قصدگرا و نظریههای کاربردگرا در باب معنا قرارداد.
در ادامه این هم اندیشی دکتر حسین هوشنگی، استادیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه امام صادق، به بحث درباب "زبان گفتگو در باب عالم خیال: تمایز استعاره و رمز" پرداخت.
وی در آغاز سخن با اشاره به این نکته که از نظر عرفان اسلامی و فلسفههای اشراقی به لحاظ هستیشناسی میان عالم لاهوت و عالم ناسوت، عالم میانه و واسطی به نام عالم مثال یا عالم خیال منفصل وجود دارد گفت : این عوالم دقیقاً به ازاء و متعلق مراتب وقوای سه گانة معرفت شناختی عقل، خیال و حس است.
دکتر هوشنگی با اشاره به این نکته که در ساحات وجودی انسان هم نفس جایگاه میانة روح و جسم قلمداد می شود و همان شأن وجودی خیال را داراست گفت : حکمای مشائی در عین پذیرش قوه خیال در انسان، عالم واسطه خیال را به عنوان مرتبهای از هستی انکار میکنند.
وی افزود: عالم مثال یا خیال منفصل محل تجسد و تجسم موجودات روحانی و علوی است که با دادن اوصاف جسمانی به حقایق مجرد و روحانی اعطاء میکند، همان طور که محل روحانی شدن و تصعید امور جسمانی و محسوس نیز هست. پس معقولات عالم الوهی و مجردات و نیز صور محسوس جهان مادی در هیئت صور و تمثلاتی در این عالم نمودار میشود. بدین ترتیب، عالم تجارب نبوی و عرفانی عموماً مرتبط با همین عالم مثال تبیین میشود.
دکتر هوشنگی همچنین بر این نکته تأکید کرد که استعاری یا رمزی بودن زبان گفتگو در باب عالم خیال، ارتباط مستقیمی با مبنای پیشفرض دربارة هستیشناسی عالم خیال دارد و برای پاسخ دادن به پرسش درباره ویژگیهای این زبان، باید ارتباط میان ماهیت هستیشناختی، با ماهیت زبانیِ آن روشن گردد گفت: بر پایه دیدگاه عرفانی- اشراقی، زبان ناظر به این تمثلها و تجسمهای امور روحانی و تروح امور جسمانی زبانی نمادین است، چون حقیقت متمثل و روحانی و مثالی، نماد ورمزی است از حقیقت روحانی که فقط با تأویل معنوی قابل ارجاع به حقیقت خود است، اما تأویل مجازی و استعاری تنها بر پایة انکار عالم واقعی خیال و بسنده کردن به خیال متصل به عنوان قوة مدرکة بشری، امکان پذیر میشود.
وی در پایان گفت: حقیقت نمادین به بیان عقلی و مفهومی ترجمهپذیر نیست، حال آنکه مجاز و استعاره را میتوان در قالب حقیقی و غیرمجازی برگرداند.
نظر شما