به گزارش خبرنگار مهر، "پیرمردها..." بیش از هر چیز دنیای خاص برادران کوئن را این بار در مواجهه ای عمیق و گسترده با جدال مرگ و زندگی به تصویر می کشد و در انتها آنچه باقی می ماند ثبت تجربه ای ویژه در کارنامه آنان است.
فیلم را از نگاهی دیگر می توان بازسازی ویژه (از نگاه خاص این دو فیلمساز) آثاری درباره قاتل زنجیره ای دانست که در پرداخت و طراحی واجد نقاط و نکاتی تازه و تداعی گر پیوند مولفه ها و الگوهای قدیمی این گونه آثار با نگاهی مدرن و چه بسا هجوگونه است که به آثار پست مدرن پهلو می زند.
فیلم با وامداری به آثاری که قهرمان اصلی یک قاتل زنجیره ای است، حرکتی تمام و کمال بر این مسیر دارد و از ورود به سطحی بالا از قتل، مرگ، خشونت، خونریزی و ... ابایی ندارد. این گونه است که فیلم با سکانسی غریب از قتل فجیع یک گروه بزرگ از معامله گران مواد مخدر آغاز می شود و طبعاً روندی که در ادامه برای آن طراحی شده، صعود کمی و کیفی این نوع پرداخت است.
برادران کوئن که علاقه ای خاص بر تجربه الگوها و گونه های آشنا با شیوه خاص خود دارند، این بار خشونت را به گونه ای فراگیر و واقعی در فیلم جدیدشان تجربه می کنند و تکیه خود را بر ادبیات و اقتباس ادبی قرار می دهند. فیلم با نریشن راوی آغاز می شود که پلیسی نزدیک به دوران بازنشستگی است و یکی از آخرین تجربه های خود را روایت می کند.
فیلم ضمن انتخاب راوی، خود را محدود به زاویه نگاه او نمی کند و همراهی خود را با چند کاراکتر به طور همزمان قرار می دهد. آنچه این سه کاراکتر محوری را به هم مرتبط می کند، پول هنگفتی است که در یک معامله کلان مواد مخدر جابجا شده و همه به دنبال آن هستند. یک دلال خرده پا (سارق اولیه محموله پول)، یک آدمکش حرفه ای (خاویر باردم) و نهایتاً پلیس (تامی لی جونز).
هر چقدر که پرداخت سارق اولیه و مأمور پلیس متأثر از نمونه های عینی و واقعی است، طراحی و شخصیت پردازی آدمکش متأثر از همان نگاه خاص برادران کوئن است که بدل به یک "ابر بدمن" فناناپذیر می شود؛ کاراکتری که در عین وامداری به نمونه ای عینی، به شخصیتهای فراواقعی آشنا همچون "ترمیناتور" ارجاع می دهد و همین پرداخت او را فراتر از واقعیت به تجسمی عینی از مرگ بدل می کند.
صدای خاص این کاراکتر، روشی بدیع که برای کشتن آدمها دارد، خونسردی و قساوت او، نبود هیچ مانعی برای متوقف کردنش و... برخی ویژگی هایی هستند که این آدمکش حرفه ای را فراتر از نمونه های آشنا بدل به تجسمی نمادین می کنند. سکانسی که او از اصابت گلوله به پایش آسیب دیده و سعی می کنند گلوله را درآورد و خود را درمان کند، سکانسی است که به چنین موقعیتی از ابر قهرمان فیلم "ترمیناتور" ارجاع می دهد و از شیوه های آشنای برادران کوئن در وامداری به فیلم های قدیمی تر است.
رابطه بین دو مأمور پلیس که از کاراکترهای مورد علاقه این دو فیلمساز هستند که در فیلم "فارگو" هم حضور داشتند، یکی دیگر از نمونه های نگاه هجوگونه آنها به کلیشه ها و الگوهای آشناست. مأموران پلیسی که همواره از بطن ماجرا عقب هستند و فقط اکتفا می کنند به اینکه داده ها و کشفیات خود را بر سر میز غذا تفسیر و تحلیل کنند و در واقع نمی توانند هیچ تأثیری بر این روند تعقیب و گریز گذاشته و یا از قتلهای پی در پی جلوگیری کنند.
"دیر رسیدن پلیس" از موقعیتهای آشنای این چیدمان است که در سکانس پایانی فیلم برجسته می شود و به مرگ سارق محموله پول می انجامد در حالی که در ظاهر این گونه به نظر می آید که پلیس در حال تعقیب لحظه ای مجرمان است. هجو این موقعیت و در واقع تئوری های قدیمی و کلیشه ای جایی برجسته می شود که مأمور پلیس با وجود تأکید بر این اصل که "مجرم به محل جرم بازمی گردد" همان شب به محل قتل بازمی گردد ولی قاتل را نمی یابد.
"پیرمردها ..." همان طور که اشاره شد فیلمی است که با سکانسهای متوالی از قتل و مرگ و خونریزی آغاز می شود و این روند صعودی را به گونه ای بسط می دهد که شاید قتل پایانی، قابل انتظارترین اتفاقی باشد که مخاطب تصورش را می کند. اما در این میان آنچه می تواند سطح فیلم را در انتها، جایی بالاتر از آغاز فیلم نگه دارد نگاهی است که به ابرقهرمان خود و نوع حضور او دارد.
فیلم به گونه ای با تکیه بر پرداختی ویژه از قاتل زنجیره ای، گریزناپذیری مرگ را در تعقیب و گریز او با سارق پولها برجسته می کند و اینجاست که به نوعی خطی می کشد بر همه ساخته ها و پرداخته ها و جزئیات ظریف فیلم که زمانی طولانی را صرف بسط آنها کرده است. برادران کوئن در این فیلم مرگ و گریزناپذیری آن را در صدر همه چیز قرار می دهند و این ممکن نمی شود مگر با پرداخت اولیه ای به شدت مبسوط و حساب شده و در انتها فرو ریختن هر آنچه خود ساخته اند.
فیلم سینمایی "پیرمردها کشوری ندارند" از هشتادمین مراسم اسکار جوایزی چون بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه اقتباسی و بازیگر نقش مکمل مرد (خاویر باردم) را به دست آورد. این فیلم به کارگردانی ایتن و جوئل کوئن با بازیگری خاویر باردم، تامی لی جونز و ... شنبه سوم فروردین ساعت 20.30 از شبکه سه سیما پخش شد.
نظر شما