در اقلیم بهار
آفتابی که بدین سوی افق
کوچیده است
جامه ای
بر تن هر خشک و تری
پوشیده است
بی گمان هیچ زبانی هرگز
این همه واژه ندارد.
اینک
شاعری حیران
در ساحت رنگ و آواز
کانچه در چامه نمی گنجد
در جامه
چه سان گنجیده است!
بهار زودرس
زان پیشتر که سدر و صنوبرها
- که قد کشیده اند به دیدارش
از روی دوش کوه -
آوای گام او را
از دور
بشنوند،
اینجا
انبوه بوته ها و علفها
- آنها که
نزدیکتر به قلب زمین اند -
زودتر،
تندی و طعم سبز بهاری را
احساس کرده اند.
نظر شما