نفوذ ایران در عراق هم غیرقابل انکار و هم چند جانبه است. در حالی که واشنگتن با این واقعیت موافقت می کند، خاورمیانه هم کم کم به لحظه حقیقت نزدیک می شود: آیا آمریکا آماده است این منطقه را با ایران تقسیم کند؟
در حالی که به نظر می رسد خطر جنگ بین ایران و آمریکا طی چند ماه گذشته کاهش یافته، اندکی خوش بینی برای روابط این دو کشور در سال 2009 ظاهر شده است. رئیس جمهور جدید آمریکا در ژانویه سال 2009 به این سمت منصوب خواهد شد و انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز در مارس همان سال برگزار می شود. مسلما یک چنین تحولی به ایجاد " پنجره فرصت " برای هر دو کشور در جهت کاهش تنشها و آغاز حل اختلافهای آنها کمک خواهد کرد.
هم تهران و هم واشنگتن سابقه از دست دادن فرصتها را داشته اند. در بین رقبای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، به نظر می رسد که "جان مک کین" نامزد حزب جمهوریخواه و "هیلاری کلینتون" به ادامه سیاست کنونی واشنگتن در قبال ایران تمایل دارند. اما "باراک اوباما " تنها نامزدی است که راهبردی را در قبال ایران مد نظر دارد که بر دیپلماسی متمرکز است.
بحثها و مناظره ها درواشنگتن درباره هرگونه امکان باز کردن راهی به سوی ایران بر تقویت مشوقهای اقتصادی متمرکز شده با این امید که مشوقهای اقتصادی بیشتر تغییری را در رفتار ایران ایجاد کند. گهگاهی هم ایده ارائه ضمانتهای امنیتی مد نظر بوده است.
هر چند این دو مورد ممکن است برای تغییر مسیر روابط ایران و آمریکا لازم باشد، اما احتمالا کافی نیست. ایده ارائه مشوقهای اقتصادی و ضمانتهای امنیتی برای حل منازعات ایران و آمریکا بر اساس واقعیتهای خاورمیانه سال گذشته است. حقایق کنونی موجود کاملا متفاوت هستند. نفوذ منطقه ای ایران جای هیچ گونه تردیدی ندارد و عقب راندن ایران از لبنان،عراق،افغانستان و شاید حتی غزه ممکن است دیگر ایده ای واقعی نباشد.
مسئله، دیگر این نیست که چه مشوقهای اقتصادی برای تغییر رفتار ایران لازم است. به جای این ایده، برای رسیدن به توافق با ایران در جهت کمک به برقراری ثبات در عراق، جلوگیری از فعالیت مجدد طالبان در افغانستان، رسیدن به ایده آل سیاسی در لبنان و ایجاد یک فضای بهتر برای حل منازعه اسرائیل و(تشکیلات خودگردان) فلسطین، آمریکا باید به ایران در منطقه نقشی بدهد و بر این مسئله تمرکز کند که چطور بر رفتار ایران متمرکز شود نه اینکه چطور نفوذ آن را متوقف کند.
نه آمریکا و نه ایران هیچ کدام نمی توانند خواستار نبود دیگری شوند.در حالی که مدت حضور آمریکا در عراق ممکن است کاهش یافته باشد، اما این احتمال وجود ندارد که آمریکا به زودی کل منطقه خاورمیانه را ترک کند. واشنگتن نمی تواند به طراحی سیاستها و برنامه هایی در منطقه ادامه دهد که بر اساس این نکته باشد که می توان از ایران چشم پوشی کرد و آن را کنار گذاشت. دیر یا زود ایران و آمریکا باید یاد بگیرند که چطور منطقه را بین یکدیگر تقسیم کنند.
از این رو، واقعیت مستلزم این نکته است که آمریکا میزان نقش ایران را در منطقه مورد بررسی قرار دهد به گونه ای که آمریکا و هم پیمانانش بتوانند با آن موافقت کنند. ممکن است در این امر به یک تغییر نموداری در رویکرد واشنگتن در قبال ایران و خاورمیانه نیاز باشد،اما موافقت نکردن با درخواستهای ایران که از نظر توازن جدید در منطقه موجه است، احتمالا دولتهای بعدی آمریکا را از تبدیل فرصتهای سیاسی به پیشرفتهای واقعی دیپلماتیک، صرف نظر از تمایلات مثبت آنها، ناتوان خواهد کرد.
---------------------------------------------------------
"تریتا پارسی" (Trita Parsi) استاد دانشگاه "هاپکینز" آمریکا
نظر شما