به گزارش خبرنگار مهر، این فیلم خارجی با محور قرار دادن تم تقدیس موسیقی حال و هوایی مشابه چند فیلم قدیمی دارد، علاوه بر اینکه تقابل شیوههای خشن آموزشی و روشهای نوین و شخصیتر در تربیت و آموزش انسان به خصوص کودکان، به عنوان یک بحث محوری در فیلم مطرح میشود.
از جهت تم تقدیس موسیقی میتوان "همسرایان" را به فضا و حال و هوای فیلمهای متعدد به ویژه "آوای موسیقی" نزدیک دانست که در آن هم بر بستر قدرت نجاتبخش موسیقی، قوانین خشک و خشن تربیتی در تقابل با انعطافپذیری فرد در برابر موسیقی قرار میگیرند. در این فیلم ورود یک پرستار یا معلم سرخانه جدید به خانهای سرد و بیروح قرار است هم عقاید پدر را دچار چالش کند و هم در فرزندان که به نوعی بیمارگون سعی در جلب توجه و آزار پرستاران قبلی را دارند، موثر واقع شود.
در فیلم "همسرایان" نیز موقعیت اولیه با ورود یک آدم تازه وارد به محیطی جدید طراحی میشود. یک معلم موسیقی سابق (کلمان) به عنوان ناظم جدید به مدرسه شبانه روزی بچههای یتیم و مشکلدار وارد میشود و مخاطب همراه با او به تصویری تلخ از مناسبات حاکم بر روابط در مدرسه میرسد.
در واقع این تصویر جمله کاربردی مدیر مدرسه است "قانون عمل و عکسالعمل"؛ قانونی که او را وامیدارد رفتار اشتباه بچهها را با تنبیه سخت پاسخگو باشد. اما در مقابل کلمان همه تئوری و جهانیبینی خاص خود را از سالها تجربه در این جمله کلیدی میگنجاند "هیچوقت نگو هیچوقت" و به این ترتیب راه را برای هر گونه تخیلپردازی کودکانی که پشت دیوارهای مدرسه شبانه روزی زندانی هستند، باز میگذارد. وجهی که در طول فیلم هم در قالب نریشن راوی به آن تأکید میشود.
دیالوگ مدیر وقتی بدل به قانون شماره یک حاکم بر مدرسه میشود که حضور معلم / ناظم جدید در تقابل با آن قرار میگیرد و روش خاص او در همان اولین گام برای براه آوردن بچههای شر کلاس جواب میدهد. تشکیل یک گروه کر یا همسرایان و کار با آنها در طول فیلم به گونهای پرداخت شده که به مثابه غذای روح بچهها، نوعی آرامش و دلمشغولی به آنها داده و در عین حال آنها را هدفمند میکند.
در میان بچههایی که در مدرسه شبانهروزی حضور دارند، فیلمساز چند کاراکتر را از پسزمینه خارج کرده و به گونهای پررنگ به آنها پرداخته است. دو پسرک که برجسته شدن آنها به مرور خاطرات گذشته در زمان حال هم کمک میکند. پییر که مادری مطلقه دارد از این بچههای یاغی است که به واسطه استعداد در موسیقی و صدای خوش پررنگ میشود. رابطه عاطفی پنهان میان کلمان و مادر پییر زمینهای است برای پرداختن به وجوهی جدید در کلمان و پییر که اتفاقاً کنش و واکنش بین آنها ایجاد میکند.
هر چند کلمان در پاسخ به حرکت پییر واکنش نشان میدهد و او را از تکخوانی گروه برکنار میکند، اما درست هنگامی که پسرک نیاز به اعلام حضور در مقابل کنتس و بزرگان دارد، کلمان به او این فرصت را میدهد و در واقع قانون عمل و عکسالعمل مدیر را نقض میکند.
دانشآموز دیگر که پرداختی دراماتیک در این بخش یافته، پسرکی به نام پپینو است که هر شنبه پشت دروازه ورودی مدرسه انتظار پدرش را میکشد، در صورتی که پدر و مادرش را در جنگ از دست داده است. این خط فرعی وقتی با خط اصلی قصه و زندگی کلمان پیوند میخورد که پسرک پس از اخراج کلمان از مدرسه او را تعقیب میکند تا همراهش برود و این روز مصادف است با شنبه.
بسط و پردازش بیشتر این دو کاراکتر در روایت زمان گذشته بیشتر راهکاری است برای ورود کارکردی قصه از زمان حال به گذشته که البته چرایی این ساختار روایی نه روشن است نه بهترین انتخاب. فیلم جایی آغاز میشود که یک رهبر ارکستر معروف (پییر) با ورود دوست دوران کودکیاش (پپینو)، همراه با دفتر خاطرات معلم موسیقی سابق خود (کلمان)، شروع به مرور گذشته میکند و همه اتفاقات اشاره شده در قالب فلاش بک روایت میشود.
با پایان گرفتن دفتر خاطرات که همراه با رفتن کلمان از مدرسه شبانه روزی و بردن پپینو است، روایت به زمان حال بازمیگردد و انتظار میرود در این بخش به چیزی ورای تصویر محض آینده دو کودک دیروز برسیم. اما واقعیت این است که نویسنده و فیلمساز نتوانستهاند از این امکان بالقوه بهرهای مناسب برده و در واقع روایت زمان حال را مکمل و در پیوند با فلاش بک قرار دهند.
از همین روست که ادامه ماجرا به شیوه گفتار متن روی نماهایی بریده روایت میشود تا رسیدن مدیر خشن مدرسه به سزای اعمالش، آینده موسیقایی پییر و ... در چند جمله کوتاه به کار پایان دهد بدون آنکه بتواند فراتر از یک تصویر محض کارکرد پیدا کند.
سکانسی که کلمان در حال ترک شبانه روزی در دل آرزو میکند حداقل چند نفر از دانشآموزان حکم مدیر را زیر پا گذاشته و به استقبالش بیایند و در این میان موشکهای کاغذی بچهها که راوی خداحافظی آنهاست از پنجره به پائین انداخته میشود، یکی از سکانسهای تأثیرگذار فیلم است که به گونهای فضایی نوستالژیک ایجاد و کلیت روایت زمان گذشته را واجد پتانسیل و حال و هوایی ملموس میکند.
فیلم خارجی "همسرایان" ساخته کریستف باراتیه پنجشنبه 12 اردیبهشت ساعت 22 از شبکه اول سیما پخش شد. نخستین فیلم باراتیه محصول محصول مشترک فرانسه، سوییس و آلمان در سال 2004 است. فیلیپ لوپه کوروال و باراتیه فیلمنامه این اثر را بر مبنای داستان باراتیه از فیلمنامهای از رنه ویلر و نوئل نوئل نوشتند.
در فیلم "همسرایان" ژرار ژونیو، فرانسوا برلئان، کاد مراد، ژان پل بونر، ماری بونل و ژان باتیست به ایفای نقش پرداختند و در خلاصه داستان این فیلم آمده: پانزده ژانویه 1949، کلمان ماتیو؛ معلم موسیقی سابق، وارد مدرسهای شبانهروزی میشود که مختص بچههای یتیم یا مشکلدار است.
"همسرایان" سال 2005 نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان بود و یکی از ترانههای فیلم نیز نامزد اسکار شد. این فیلم سال 2004 برنده جایزه بهترین آهنگساز از جوایز فیلم اروپا شد و در هشت رشته نامزد دریافت جوایز سزار سال بود که دو جایزه بهترین بهترین موسیقی و صدا را برد.
نظر شما