هر کس حق دارد با هر یک از سیاستهای نیروها و جریانهایی که به آنها نیروهای مقاومت یا مخالف سلطه گری اطلاق می شود، اختلاف نظر داشته باشد و منظور از مقاومت و مبارزه در واقع مقاومت و مبارزه با طرح صهیونیستی و آمریکایی است که در تلاش برای سلطه برحیات و امکانات کشورهای ماست.
صهیونیستها و آمریکایی ها از اعلام این اهداف خود نه تنها هیچ ابایی ندارد، بلکه از همه اهرمهای "مشروع" و نامشروع برای اجرای دسیسه های اعلام شده خود از آن جمله، به گفته خود به جنگهای پیشگیرانه متوسل می شوند و ما را براساس نیات محاکمه می کنند و اکثرا حکم قانون شکن به ما می دهند و سپس این حکم را بدون اجازه به هرگونه هیئت دفاعیه ای اجرا می کنند.
اما من و افرادی نظیر من که شاید نمی توانند صدای خود را به افکارعمومی برساند، هنوز معنی و مبنایی را که برخی از هم کیشان ما برای طرد نیروهای مقاومت و مبارز با سلطه گری درمطبوعات و شبکه های ماهواره ای و مجالس عمومی و خصوصی به بهانه سپری شدن دوره مقاومت و حضور درعصر جهانی شدن به آن تکیه می کنند، نمی فهمیم.
اما اینکه دامنه و درجه اعتراض برخی از این هم کشیان به مرحله همسویی با دشمن به بهانه بیان اعتراض برسد، به هیچ وجه قابل قبول نبوده و نخواهد بود و دیر یا زود به برخورد شدیدی درمیان نیروهای داخلی جوامع ما درهمه جا منجر خواهد شد و این امر به نوبه خود چه بسا به خشک و تر را با هم خواهد سوزاند.
دشمنان متجاوز ما و مهاجمان و کسانی که با وقاحت تمام اهداف خود را اعلام می کنند، به چیزی کمتر از تسلیم شدن همه ما راضی نمی شوند، حال چه رادیکال باشیم یا میانه رو یا مقاوم یا مطیع یا یا ماجراجو یا اندیشمند و یا همسو !
این دشمنان و مهاجمان، ساختار جوامع خود را برمبنا وعقیده جنگ و نظامی گری درشبکه های تلویزیونی ماهواره ای بنا نهاده اند به ویژه آن بخشی که در قلب جغرافیای سیاسی و بشری ما کاشته شده است، یعنی رژیم صهیونیستی به اصطلاح اسرائیل!
این اسرائیل به طور صد درصد یک "جامعه جنگی" است و درنتیجه هرکسی که می خواهد با این رژیم و اربابان آن مقابله کند حق دارد تا "جامعه جنگی" ویژه خود را ایجاد کند که به آن جامعه مقاومت اطلاق می شود، مقاومتی که قوانین و منشورهای بین المللی و آسمانی آن را مشروع دانسته است.
بنابراین ما در معرض تهدید و خطر قرار داریم که به ما تحمیل شده است و نمی توانیم به گونه ای رفتار کنیم که گویی در وضعیت عادی یا صلح ادعایی قرار داریم.
بلکه ما به طور قطع بسیار بیش از مدعیان صلح فریبکارانه، پوچ و بیهوده و تحت نظارت تجار جنگ و غارتگران ثروتهای منطقه، آرزو داشتیم که درصلحی آرام و به طور قطع از نوع بزرگوارانه، عزیز و شرافتمند آن همراه با عزت، بزرگی، شکوه و حفظ حقوق و ارزشهای خویش زندگی کنیم.
اما وقتی زمینه این صلح واقعی به دلایل فوق الذکر فراهم نشده است هرگز نمی پذیریم که برخی ما را به اسیر و برده در بازار برده فروشی جهان تبدیل کنند و تجار جنگها، ته مانده ای از چپاول گری خود را به عنوان بهای تسلیم شدن یا سکوت ما درقبال قربانی شدن کودکان، زنان، سالخوردگان و فرزندان ما در غزه یا لبنان یا عراق یا هر کشور مسلمان دیگری به پیش ما بیندازند و این اقدامات خود را به بهانه اصلاح تعهدات جامعه بین المللی توجیه کنند.
جاسوسی علیه فرزندان مقاومت در فلسطین، درخواست از آنها برای خلع سلاح شدن و توقف شلیک موشکها یا جاسوسی علیه مبارزان درلبنان یا شکایت از آنها به بهانه وجود دولت در درون دولت یا داشتن شبکه امنیتی خاص خود یا قتل هزاران بیگناه در بصره و شهرک صدر به بهانه اینکه هرگونه سلاحی خارج از اختیار دولت، سلاح تروریسم و سلاح شبه نظامیان قانون شکن به شمار می رود.
یا اینکه ایران ملزم به پذیرش به اصطلاح مشوقهای بین المللی تحت فشار اتهام واهی تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته ای است یا اینکه سوریه باید بازوهای خود را قطع و از عمق ملی و منطقه ای خود دست بکشد و پرچم سفید را در برابر فریبکاری جدید اولمرت بالا ببرد، این مواضع و موضعگیری ها را نمی توان درجرگه اختلاف دیدگاه گذاشت، زیرا خیانت، دیدگاه به شمار نمی رود و جاسوسی علیه فرزندان میهن، بندی از بندهای دموکراسی پارلمانی یا بندی از بندهای آزادی های عمومی به شمار نمی رود، بلکه دعوت و درخواست آشکار برای دوره قیمومیت است.
-----------------------------------------------
"محمد صادق الحسینی" کارشناس مسائل جهان اسلام
نظر شما