به گزارش خبرنگار مهر، حضور نداشتن نمایندهای از سینمای ایران در بخش مسابقه اصلی شصت و یکمین دوره جشنواره فیلم کن به تعبیر برخی چندان عجیب نیست. چون چند سالی است غیبت در بخش اصلی را پذیرفته و تنها به حضور در بخشهای جنبی اکتفا کردهایم که البته هر دو شکل حضور، جوایزی در پی داشته است.
سینمای ایران در بخش مسابقه اصلی جشنواره کن تاکنون با آثاری برجسته حضور داشته است. از میان این آثار میتوان به "10"، "طعم گیلاس" و "زیر درختان زیتون" عباس کیارستمی، "پنج عصر" و "تخته سیاه" سمیرا و "سفر قندهار" محسن مخملباف و "قصههای کیش" تقوایی، مخملباف و جلیلی اشاره کرد که در دورههای مختلف کن در بخش اصلی حضور داشتند.
نخل طلا کن در دستان کیارستمی (1997)
جز بخش مسابقه اصلی، بخشهای نوعی نگاه، دوهفته کارگردانان، هفته منتقدان، نوعی نگاه و سینه فونداسیون هم از بخشهای جنبی کن محسوب میشوند که هر سال جوایزی به آثار برگزیده در هر یک از این بخشها اهدا میشود. سینمای ایران در این نوع حضور و کسب جایزه هم سهمی داشته که به نوعی مکمل حضور و جوایز دریافتی از بخش اصلی کن شده است.
از جوایز سینمای ایران در این سالها در جشنواره کن میتوان به جایزه ویژه داوران بخش نوعی نگاه برای "خواب تلخ" محسن امیریوسفی سال 2005، جایزه ویژه داوران نوعی نگاه به "زمانی برای مستی اسبها" بهمن قبادی و "جمعه" حسن یکتاپناه سال 2000، نخل طلا برای "طعم گیلاس" عباس کیارستمی و دوربین طلا برای "بادکنک سفید" جعفر پناهی در 1995 اشاره کرد.
با توجه به سوابق موجود، میتوان آثار ایرانی بخشهای جنبی رقابتی و غیررقابتی را نیز به این فهرست اضافه کرد که این سابقه به اولین حضور سینمای ایران با فیلم "کورش کبیر" مصطفی فرزانه در سال 1340 بازمیگردد. پس از آن فیلمهای سینما قبل از انقلاب چون "گاو"، "پستچی" و ... این فهرست را تکمیل کردند تا رسیدیم به سینمای پس از انقلاب.
با نگاهی به این فهرست بلندبالا به نظر میآید حضور کمرنگ امسال سینمای ایران در کن با فیلم "ترانه تنهایی تهران" سامان سالور در بخش دوهفته کارگردانان با توجه به وقفه چند ساله که در حضور ایران در بخش مسابقه اصلی وجود داشته، چندان هم دور از ذهن هم نبوده و ادامه روندی است که نشانههای آن به شکلی تدریجی در حال پیشروی بوده است.
واقعیت این است که اگر نگاهی کوتاه بر فهرست فیلمسازان ایرانی محبوب و آشنا کن انداخته و به جایگاه فعلی آنها در سینمای ایران توجه کنیم، ناگزیریم به همان شاخصه حضور بینالمللی سینمای ایران بپردازیم و بگوییم این حضور متأثر از حرکتهای فرعی این فیلمسازان بوده نه در امتداد یک جریان از پیش طراحی شده و نه یک حضور نظاممند.
کیارستمی به عنوان نماینده این سینماگران محبوب کن است و سابقه حضور با جدیدترین آثار خود در بخشهای مختلف کن و قرار گرفتن در هیئت داوران را دارد. با کمی دقت میبینیم فیلمهای دوره جدید فیلمسازی او همواره راهی به اکران عمومی و محدود نیافتهاند و افتتاحیه آثارش همیشه در کن است. این ویژگی در مورد دیگر فیلمسازان ایرانی محبوب کن هم صدق میکند.
نگاهی به فیلمهای ایرانی که در کن جایزه گرفتهاند نیز می تواند به نوعی مکمل این نقطهنظر شود. "خواب تلخ" امیریوسفی که طنزی تلخ درباره همجواری مرگ و زندگی با ساختاری تجربهگراست راهی به اکران عمومی سینماها نیافت و یکی از معدود نمایشهای آن در جشنواره فجر بود که تضمینی برای اکران عمومی نشد و سرنوشت اولین ساخته امیریوسفی را ناکام گذاشت.
"طعم گیلاس" کیارستمی هم سرنوشی مشابه داشت و نتوانست با مخاطب خود در سالن سینماها مواجه شود و این مهم را با نمایش شخصی در خانه مخاطبان عوض کرد. سرنوشتی که امید آن میرود گریبان فیلم سامان سالور را نگیرد؛ به خصوص که فیلم اول این فیلمساز هم با توجه به جنس و نوعی خاص از سینما که دنبال میکند، راهی به اکران در سینماهایی محدود هم نیافته است.
به این ترتیب وقتی حرکتهای فردی این فیلمسازان برجستهتر میشود که نگاهی میاندازیم به سرنوشت ناخوش آثار مورد توجه کن در داخل کشور. فیلمهایی که به نظر میآید اگر نخواهیم بدبین باشیم گویی وجهه بینالمللی آنها هم نمیتواند تضمینی بالقوه برای موجه بودنشان حداقل از لحاظ حرفهای باشد و بیش از هر چیز بر مضامین آنها تکیه میشود.
نظر شما