مردم بم امسال سال تحويل را بر مزار عزيزانشان در گورستان اين شهر كه با يك زلزله آباد شد ، سپري كردند . هنگام سال تحويل در بم غوغايي برپابود ، بازماندگان بر گورهاي دسته جمعي جگر گوشه هايشان سفره هاي هفت سين گسترانده بودند و بر اين مصيبت بزرگ كه بر شهرشان رفته بود بر سينه مي كوبيدند .
پس از گذشت ساعتي از تحويل سال نو خسته و نالان، گروه گروه آرامستان را ترك كرده و به چادرهاي خود كه از هرم گرما آكنده بود ، باز گشتند و به ديد و بازديد دوستان آشنايان رفتند .
اكنون پس از گذشت بيش از سه ماه از مصيبت زلزله ، جز صداي گريه كودكان و نگاه ملتمس دردمنداني كه دل و مال خود را زير آوارها جا گذاشته اند، صدايي به گوش نمي رسد . در اصلي ترين خيابان بم تا چشم كار مي كند چادرهاي رنگ و رو رفته هلال احمر است كه در اولين نگاه به هر بيننده تازه واردي دهن كنجي مي كند و كودكاني كه بي خبر از همه جا از گرماي چادرهاي تنگ و تاريك فراري شده و كنار چادر گوشه اي به نوعي خود را سرگرم كرده اند.
آوارهاي خانه ها در گوشه و كنار شهر مجالي براي لحظه اي فراموشي ماتم نمي دهند و چشمها دنيايي از حرف هاي ناگفته را فرياد مي زنند و تو كه تصور ديگري از اين شهر و امدادهايي كه به آن رسيده داري ، همه چيز برايت باور نكردني است ، نمي تواني بپذيري كه با وجود حجم بالاي لباس هاي ارسالي به زلزله زدگان بمي اكثر لباس هاي كودكان اين شهر پاره است ، نمي تواني بپذيري كه در شب هاي سرد و كويري بم با وجود كمك هاي ارسالي هنوز مردم اين شهر از سرما مي لرزند و دماي بالا و كويري روز طعم عطش و گرما را تا عمق جانشان مي چشاند.
... و تو با خود مرور مي كني ، كمك هاي نقدي كشورهاي خارجي به زلزله زدگان بم به هفت و نيم ميليون دلار رسيد ، دريافت مستمري ماهانه 100 هزار توماني و اختصاص 200 ميليون تومان بودجه ماهانه براي زنان سرپرست خانواده ، عكس برداري و انگشت نگاري از اجساد كشته شدگان زلزله بم ، ساخت بيمارستان يكصد تخت خوابي ، آوار برداري بيش از 75 درصد از شهر ، اختصاص مبلغي بالغ بر 370 ميليارد تومان بودجه به بازسازي و مرمت شهر، اسكان زلزله زدگان بمي در خانه هاي پيش ساخته و هزار وعده و وعيدي كه در روزهاي اول دل مصيبت ديدگان را خوش مي كرد.
مردي كه بيش از نيمي از اقوام خود را در زلزله بم از دست داده است ، به خبرنگار اجتماعي خبرگزاري مهر مي گويد : تمام حرف ها در حد همان وعده و وعيد باقي ماند و عملي نشده است .
اصغر صوفي زاده مي افزايد : ماهانه مقداري برنج با كيفيتي بسيار نامطلوب ، تعدادي كنسرو ، كمي روغن و پتوهاي رنگ و رو رفته تمام چيزي است كه به مردم داده مي شود.
وي با تاكيد بر اينكه توزيع اقلام مورد نياز مردم نا عادلانه است ، ادامه مي دهد : تعدادي از خانه ها را آوار برداري كرده اند ، اما به قدري اين آوار برداري غير اصولي صورت مي گيرد كه مردم مجبورند دوباره براي آوار برداري خانه هايشان اقدام كنند ، خانه هاي بتوني كه وعده داده بودند بسازند ، به قدري تنگ و تاريك است كه امكان زندگي در آن خصوصا در روزهاي گرم وجود ندارد.
يك زن كه هر 6 فرزندش را در زلزله از دست داده است ، مي گويد : هنوز نتوانسته ام همسرم را پيدا كنم ، عده اي مي گويند كشته او را دفن كرده اند ، اينجا بسياري از كشته شده ها بدون شناسايي دفن شده اند و هر كسي هر گودالي كه يافته ، كشته شده اي را در آن به خاك سپرده است.
زينب علوي مي افزايد : قبرها نام و نشاني درست و كاملي ندارند و هنوز تعداد زيادي از مردم نتوانسته اند اطرافيان خود را پيدا كنند ، آوار برداري خانه ها به كندي صورت مي گيرد و مردم جز انتظار كشيدن كار ديگري نمي توانند انجام دهند ، تعدادي نيز كه توان و انرژي كار را دارند خودشان اقدام به آوار برداري منازلشان مي كنند.
يك مرد بمي كه يكي از پاهايش زير آوار مانده و قطع شده است ، مي گويد : در روزهاي اول ، پس از زلزله به دليل كمبود امكانات بسياري از مردم دست و پاهاي خود را از دست دادند ، در آن روزها چون تعداد مجروحان زياد بود و امكانات بسيار محدود ، دست و پاي بسياري از بيماراني كه مي شد با يك عمل جراحي مداوا شوند ، قطع شدند.
اميد صفر پور مي افزايد : امكانات بسيار محدود است ، قسمت اعظم كمك هاي مردمي بلااستفاده بود ، چراغ هاي علاء الدين سوراخ ، لباس هاي كهنه و پاره ، مواد غذايي فاسد شده ، مايحتاجي است كه به مقدار فراوان وارد بم شد ، اما به جز صرف هزينه هايي براي نقل و انتقال آنها سود ديگري نداشت.
در يكي از خيابان هاي شهر ويرانه بم دختر نوجوان گل فروشي را مي بيني كه كنار چادر رنگ و رورفته اي بساطي از گل هاي مصنوعي پهن كرده و گلهاي خاكي اش را مي فروشد ، دختر مي گويد : گل ها را از زير آوار بيرون كشيده ام ، يادگار مادرم است ، هر چند خاكي هستند اما بايد با فروش آنها پولي تهيه كنم تا از بازارچه براي برادرانم مواد غذايي بخرم.
مينو كرماني مي افزايد : فروش چندان خوبي ندارم ، مردم آنقدر مصيبت ديده اند كه دل و دماغ خريد گل را ندارند ، در ضمن خودم هم دلم نمي خواهد يادگارهاي دست ساز مادرم را بفروشم ولي مجبورم ، چرا كه امكاناتي كه در اختيارمان مي گذارند كفاف خانواده 5 نفري ما را نمي دهد ، بيشتر مشتريان گل هايم مسافران هستند.
برخي مردم بم مي گويند همه اميدمان اين است كه وعده مسوولان براي اسكان آنها در خانه هاي پيش ساخته كه گفته اند از 15 فروردين آغار مي شود ، عملي شود .
آنها مرتب مي گويند گرماي كوير در زير چادرها غير قابل تحمل است و از من مي خواهند صداي آنها را به گوش مسوولان برسانم.
مردم بم ملتمسانه از مسوولان مي خواهند بم و فاجعه بزرگ آن را فراموش نكنند و در كار اسكان و بازسازي خانه هاي بم تسريع كنند .بويژه مردان بم كه از بيكاري به ستوه آمده اند عاجزانه درخواست مي كنند كه با اعطاي وام و تسهيلات ويژه ، كسب و كار را در بازار بم رونق بخشند .
حرفهاي مردم در ذهنت رژه مي روند و خود نمايي مي كنند، لبانت خشك شده و گرماي كوير آزارت مي دهد ، در سايه چادري مي ايستي تا براي لحظاتي از گرما بگريزي كه متوجه چشم هاي نگران زن جواني مي شوي كه كودك سه روزه اش را در آغوش مي فشارد ، زن در كنار سفره نهارش كه محتوي مقداري نان خشك و ظرف كوچكي از ماست است دعوتت مي كند ، اما هرم گرماي داخل چادر تعارف زن را پس مي زند ، زن گله مند از پنكه هايي مي پرسد كه قرار بوده به زلزله زدگان تعلق گيرد و كودك سه روزه اش را نشان مي دهد كه رنگ صورت معصومش از گرما سرخ است و تو باز عميق تر به وعده ها مي انديشي!
نظر شما