مدافع همسانگرایی میپذیرد که دوگانگی دکارت از جهان یعنی جواهر مادی ممتد و جواهر ذهنی غیرممتد وجود دارد. با وجود این، وی منکر این حکم است که جواهر ذهنی و مادی تعامل علّی بایکدیگر دارند و تلاش میشود فراتر از سطح تجربۀ رایج برویم. حق آن است که پدیدههای ذهنی شما، بدنتان را متأثر میکنند و از این طریق جهان مادی فراتر از بدنتان را تحت تأثیر خود قرار میدهند. همچنین شکی وجود ندارد که پدیدهها و اشیای جهان از طریق تأثیراتشان بر بدن شما بر ذهنتان تأثیر میگذارند.
همسانگرایان اذعان میکنند که اذهان با جهان مادی تعامل دارند اما این پدیده بدین شکل است که فقط یک پدیده موجود است. رشتههای پدیدهها با اذهان و پدیدههای ذهنی مرتبطند و رشتههای پدیدههای مادی به صورت موازی ( آن پدیدههای ذهنی) جریان دارند. نشستن شما بر یک میخ ( یک پدیدۀ مادی) بر احساس درد شما مقدم است ( یک پدیدۀ ذهنی). شما بدون تردید این حس آشکار را دارید که اولی دومی را به وجود آورده است و با وجود این در این حس برخطا هستید. به همین ترتیب، هنگامیکه تصمیم میگیرید به سمت بالا بجهید و بالاخره این کار را صورت میدهید این احساس به شما دست میدهد گویی تصمیم علت جهیدن شما به حساب میآید. اما مطلب از این قرار نیست. پدیدههای ذهنی به صورت حسابشدهای با پدیدههای جهان مادی همسانند اما هیچ رابطهای علّی میان پدیدههای مادی و ذهنی وجود ندارد.
ما میدانیم که الف و ب میتوانند همزمان با یکدیگر باشند بدون آنکه الف، علت ب به حساب آید. اگر این همسانی مدون و جدی باشد ما به دنبال تبیینی علّی میگردیم: شاید الف و ب خود معلول پ باشند. صدای زیر کاپوت ماشین من به صورت اجتنابناپذیری ناشی از حرکت موتور است و حرکت موتور با آن صدا همسان است اما این یکی معلول یا علت اولی نیست. در واقع موقعیتی مکانیکی هم صدا و هم حرکت موتور را به وجود آورده است.
یک همسانگرا ناگزیر است چه تبیینی در مواجهۀ با رشتههای پدیدههای ذهنی که به صورت مدون و به صورت کلی با رشتههای پدیدههای مادی همسان هستند ارائه کند؟ یک احتمال این است که این در واقع حقیقتی خام دربارۀ جهان ماست و چیزی است که مستعد تبیین بیشتری نیست، هرچند که این پاسخ بهندرت قانعکننده است. در این بستر، این نکته به صورت مشکوکی موقتی است. البته همۀ تبیین به جایی ختم میشود. اما این تصور که نمونۀ رقیقی از همسانی پدیدههای ذهنی و مادی مستعد تبیین بیشتر نیست در این مورد خود را نشان میدهد.
این امر صرفاً با این آرزو که این نظریه حفظ شود تحریک میشود. مطلب بهخصوص درذیل نور این حقیقت که تبیین سرراستی به نظر در دسترس است برقرار است: پدیدههای ذهنی با پدیدههای مادی همسان هستند چون جواهر مادی و ذهنی به صورت علّی بر یکدیگر تأثیر دارند. برای اطمینان، این تبیین نیازمند آن است که ما همسانگرایی را ترک کنیم اما این مشکل همسانگرا است و مشکل ما به حساب نمیآید.
نظر شما