پیام‌نما

إِنَّ‌اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي‌الْقُرْبَىٰ وَ يَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ * * * به راستی خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر [این حقیقت] شوید [که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست.] * * * حق به داد و دهش دهد فرمان / نيز انفاق بهر نزديكان

۲۵ اردیبهشت ۱۳۸۷، ۸:۵۴

تنگنای ناگزیر یک پدر؛ نگاهی به فیلم خارجی "تنگنا"

تنگنای ناگزیر یک پدر؛ نگاهی به فیلم خارجی "تنگنا"

فیلم سینمایی "تنگنا" ساخته سیرجان گولوبوویچ با محوریت یک موقعیت محوری آشنا و انتخاب لحن، پرداخت و ساختار ویژه از هسته ملودرام فاصله گرفته و تصویری تازه از تنگناهای یک پدر ارائه می‌دهد.

به گزارش خبرنگار مهر، "تنگنا" قصد دارد از یک موقعیت اولیه کلیشه‌ای که مستعد بدل شدن به یک ملودرام سطحی را دارد، تعریفی جدید ارائه دهد و روایت را به سمت و سویی جدید ببرد که فضای کلی حاکم بر فیلم هم در خلق این تازگی تأثیرگذار است.

موقعیت اولیه و آشنا فیلم چیزی نیست جز معرفی کوتاه یک خانواده که بیماری ناگهانی فرزند و نیاز او به عمل جراحی آرامش را بر هم می‌زند. تلاش شده برخلاف الگوهای کلاسیک داستانگویی، معرفی اولیه خانواده در جهت تثبیت چهره‌ای باثبات و به شدت خوشبخت از آنها نباشد، چرا که این شیوه پرداخت در پی خود انتظار یک اتفاق بد برای بر هم زدن ثبات را قابل تصور می‌کند.

مادر معلم مدرسه و پدر مهندس ناظر یک شرکت رو به ورشکستگی است که تصویری تمام و کمال از یک خانواده خوشبخت نیست و بر رابطه گرم پدر و مادر هم به گونه‌ای اغراق شده مانور نمی‌دهد. این وجه و پرداخت نسبی که بر طراحی اولیه فیلم و روابط و اتفاقات آتی فیلم حاکم است، فضای فیلم را واجد نوعی سردی و سکون و فاصله گرفتن از ملودرام‌های متعارف می‌کند.

فیلم تا جایی که پدر و مادر برای فراهم کردن پول عمل پسرشان در روزنامه آگهی می‌دهند، طبق انتظار پیش می‌رود و از این به بعد است که طراحی خاص ماجرا و اتفاقات قصه را به سمت و سویی تازه و غیر قابل انتظار می‌برد که این وجه در کنار فاصله گرفتن فیلم از احساساتگرایی، پرداختی تازه را وارد روابط و ماجراها می‌کند.

در این مقطع مانوری کوتاه بر بازخورد چاپ آگهی بر اطرافیان داده می‌شود که متأثر از فضای سرد و ساکن تا حدی صریح و غیردراماتیک است و البته تصویری تیره از جامعه ارائه می‌دهد. مانند سکانسی که یکی از شاگردان مادر از او می‌خواهد معلم خصوصی‌اش شود چون نیاز به پول دارد. این پرداخت در سکانس بعد کنش و واکنشی جذاب میان مادر و پدر زمینه‌چینی می‌کند.

مادر وقتی از مدرسه می‌آید از پدر می‌پرسد چرا ظرف‌ها را شسته و وقتی می‌شنود برای کمک، می‌گوید نیازی به این کمک‌ها ندارد. این رفتار که به سرعت از سوی مادر تصحیح می‌شود، جرقه‌هایی هستند که در ادامه مرد را با حس ضعف و ناتوانی در موقعیت انتخاب راهی انتحاری قرار می‌دهد.

از همین رو پاسخ مثبت به آگهی روزنامه از سوی یک مرد با وجود وجه نمایشی پررنگ می‌تواند در بافت رئال فیلم نفوذ کند و باورپذیر شود. مردی که حاضر است پول عمل پسربچه را بدهد به شرطی که پدر یک نفر را بکشد. با اینکه این موقعیت هم می‌تواند به واسطه کشمکش‌های درونی پدر به ورطه احساساتگرایی بیفتد، ولی نگاه فیلمساز تنهایی‌های پدر را برجسته می‌کند.

در طول فیلم حضور همکلاسی پسربچه و مادرش در حد کد دادن مطرح می‌شود و می‌تواند روند آشنا کاشت، داشت و برداشت را در سیر تدریجی فیلمنامه پیدا کند. در ابتدا به همکلاسی بودن آنها، توجه مرد و زن به هم و وضع مالی مناسب خانواده همکلاسی تکیه و بعد وقتی پدر متوجه می‌شود باید پدر همین همکلاسی را بکشد تا پول عمل فرزندش را بگیرد، تنگنا برجسته‌تر می‌شود.

نمود بیرونی کشمکش‌های درونی پدر و برونفکنی او در سکانسی به تصویر درمی‌آید که پس از ترک شدن از سوی همسر و شک و تردیدی که به رابطه او با مادر همکلاسی پیدا کرده، مرد همه اثاث خانه را بر هم می‌ریزد. به این ترتیب این موقعیت هم با فاصله‌ای که فیلمساز آگاهانه از موضوع گرفته بدل به تصویری از برونفکنی یک مرد در تنگنای شرایط می‌شود.

در طول فیلم با توجه به فضای موجود که ارجاعی به وضعیت عمومی جوامع بخصوص در اروپای شرقی می‌شود، به موضوع ورشکستگی و شرایط نامناسب اقتصادی نیز پرداخته می‌شود که همچون دور تسلسل بر موقعیت محوری سایه می‌اندازد. پدر در یک شرکت ورشکسته کار می‌کند که وضعیتی مناسب ندارد و نمی‌تواند گامی موثر برای فراهم کردن پول عمل پسرش بردارد.

او وقتی به بانک مراجعه می‌کند، کارمند بانک هم نمی‌تواند کمکی کند و با چهره خندان خود واقعیت تلخ را به او اعلام می‌کند. البته این وجه در گفتگوی آنها منعکس می‌شود و کارمند خود را معذور می‌دارد که اگر با مشتری‌های بانک با لبخند حرف نزند، کارش را از دست می‌دهد.

مردی که پدر را به استخدام در آورده تا در قبال پول عمل پسرش قتل انجام دهد نیز یک ورشکسته تمام عیار است و در این میان به نظر می‌آید یک تقدیر گریزناپذیر گریبان مرد را گرفته تا انتهای این دور تسلسل به فردی ختم شود که هر چند مشکلات را حل می‌کند ولی گرهی ناگسستنی با این دور تسلسل دارد.

در واقع وقتی پدر متوجه می‌شود باید مردی را به قتل برساند که پدر همکلاسی نزدیک پسرش است، پس از تردید و کشمکش بر وجدان خود غلبه می‌کند و مرتکب قتل می‌شود. اما گره تقدیری وقتی وارد عمل می‌شود که زن مقتول بدون آنکه بداند‌ حاضر به پرداخت پول عمل بچه می‌شود آن هم به این دلیل که "می‌دونم از دست دادن کسی که دوستش داری، تلخه".

اینجاست که به نظر می‌آید کشمکش‌های مرد به کلافی سردرگم بدل شده که هرگز او را رها نمی‌کند و همواره پیش چشمانش است. سکانس پایانی که بار وجدان بر ترس غلبه کرده و پدر را وامی‌دارد نزد زن اعتراف کند و اسلحه‌ای را که با آن شوهرش را به قتل رسانده به او بدهد، از سکانس‌هایی است که در اشل کوچک ساختار، لحن و پرداخت کلی فیلم را برجسته می‌کند.

فیلم سینمایی "تنگنا" به کارگردانی سیرجان گولوبوویچ دوشنبه 23 اردیبهشت ساعت 21 از شبکه دو سیما پخش شد. این فیلم محصول مشترک سال 2007 صربستان، آلمان و مجارستان است با بازی نبوسیا گلوگوواچ، ناتاشا نینکوویچ، میکی مانویلوویچ و آنیکا دوبرا.

"تنگنا" برنده جایزه بزرگ جشنواره فیلم صوفیه شده و داستان آن درباره نمانیا پسر خردسال ملادن و ماریجا است که به بیماری صعب‌العلاجی مبتلا می‌شود. مادر نمانیا معلم دبستان و پدرش در یک شرکت رو به ورشکستگی به عنوان مهندس مشغول کار است. تلاش پدر و مادر برای تامین هزینه عمل کودک بی‌نتیجه می‌ماند، اما با ورود یک ناشناس شرایط عوض می‌شود.

کد خبر 682900

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha