پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۱۷ فروردین ۱۳۸۳، ۸:۴۲

امروز در تاريخ

خبرگزاري "مهر": امروز دوشنبه هفدهم فروردين سال 1383 هجري شمسي مقارن است با چهاردهم صفر المظفر سال 1425 هجري قمري و برابر است با پنجم آوريل سال 2004 ميلادي .

 پيروزي مسلمانان   :


در چنين روزي در سال شانزده ه ق ، لشكر مسلمين به فرماندهي سعد  ابن ابي وقاص بر دولت كشور  ايران در جنگ مدائن پيروز شد .
به نقل از كتاب: تاريخ خلفاء، 
نويسنده: حجه الاسلام و المسلمين رسول جعفريان : مسلمانان پس از قادسيه به تعقيب ايرانيان پرداختند و در كناره غربى دجله در برابر مدائن لشكرگاه زدند.به نقل دينورى، آنان مدت بيست و هشت ماه در آنجا ماندند. در اين هنگام مسلمانان بر قسمتى از مدائن مسلط شده بودند.مدائن جمع مدينه يا شهر كه ايرانيان آن را توسفون يا تيسفون مى‏خواندند، عبارت از هفت شهر مجاور يكديگر بود : گرد اين شهرها را حصارهاى بلند كشيده بودند و دروازه‏ هايى مقارن هم در آنها تعبيه كرده بودند.در جانب غربى دجله، شهرهاى: به اردشير ،  سلوكيه، در زيجان، ساباط و ماحوزه واقع بود و تيسفون، اسبانبر، روميه كه ويه انديو خسرو نام داشت.  در كران شرقى رود دجله قرار داشت.پادشاه‏در كاخ سفيد تيسفون اقامت مى‏كرد و ايوان مداين كه پذيراييها و ضيافتها در آنجا برپا مى‏شد در اسبانبر واقع بود. مسلمانان با مختصرى درگيرى، ناحيه غربى را تصرف كرده در
بهرسير مستقر شدند.تخريب پلها توسط ايرانيها  براى مدتى طولانى اعراب را در پشت دجله نگاه داشت اما در نهايت آنان موفق شدند تا از دجله گذشته وارد شهر شوند. قرار بر آن بوده تا خرمزاد تا سرحد امكان در مدائن بماند.اما وقتى اعراب از دجله گذشته و به پشت ديوارهاى شهر رسيدند، خرمزاد از در شرق شهر خارج شده و به سمت غرب ايران عقب نشينى كرد.  ورود اعراب به شهر، پيروزى بزرگى براى آنان بود.اكنون پايتخت ساسانى فتح شده و غنايم بيشمارى در اختيار اعراب قرار گرفته بود.
پيش از آن يزدگرد خانواده سلطنتى را به همراه خزاين و اموال قابل نقل برداشته و به كوهستانهاى غرب ايران گريخته به قصر شيرين  و از آنجا به شهر حلوان در نزديكى سر پل ذهاب فعلى پناه وارد شده بود.خره‏زاد نيز كه نتوانست مدائن را نگاه دارد به همان سوى حركت كرده در جلولا مستقر شد.اعراب براى نگاه دارى مدائن چاره‏اى جز تعقيب اين سپاه نداشتند.لذا سپاهى از سوى سعد بن ابى وقاص، به فرماندهى هاشم بن عتبة بن ابى وقاص به دنبال آنان فرستاده شد.ايرانيها در جلولا خندقى در اطراف خويش كنده و منتظر رسيدن اين نيروها نشده و حمله را آغاز كردند.در اين جنگ حجر بن عدى‏فرماندهى جناح چپ سپاه اسلام را در دست داشت.نيروهاى ايرانى در نبردى كه رخ داد شكست خورده به سمت حلوان عقب نشينى كردند.پس از آن يزدگرد ماندن در حلوان را مصلحت ندانسته به منطقه جبال در قم و كاشان گريخت.يك نيروى چهار هزار نفرى اعراب مسلمان مأمور حراست از عراق از نفوذ ايرانيها در جلولا باقى ماند. اكنون مسلمانان در شرق دجله نيز وارد شده و به فتح مناطق مختلف آن پرداختند.مهرود و خانقين در اين شمار بودند.مسلمانان بر تمامى مناطق اطراف دجله تسلط يافتند. سعد بن ابى وقاص به ادامه جنگ به سمت حلوان تمايل نداشت، و اين سبب آزردگى برخى از سپاهيانش شد.او دستور داد كه تا حلوان پيش رفتند.  او به كوفه بازگشت و تا سه سال و اندى حاكم شهر بود تا آن كه عمار بن ياسر جايگزين وى شد.به نوشته يعقوبى، سعد بعد از تسخير مدائن به كوفه آمد.  بلاذرى سال وقوع عمليات جلولا را همان سال 16 هجرى دانسته  و همين نيز درست مى‏نمايد. اكنون مسلمانان در سه جبهه وارد ايران شده بودند.از يك سو طرف مدائن در تصرف آنان بود .از سوى ديگر ابو موسى اشعرى از ناحيه بصره به سمت اهواز آمده بود.جبهه سوم كه از همان زمان آغاز حكومت عمر در بحرين، بوسيله علاء بن الحضرمى گشوده شده و موفقيتهايى نيز كسب كرد،  اكنون تحرك جديدى را آغاز كرده بود و در برخى نقاط فارس نفوذى به دست آورده بود.  با توجه به اين دو جبهه اخير، منطقه فارس كه از مناطق اصلى ايران به شمار مى‏آمد در معرض تهاجم بود.هرمزان از يزدگرد خواست تا وى را براى حفظ خوزستان و فارس به اين نواحى اعزام كند تا شايد بتواند سدى در برابر پيشروى اعراب شده و حتى نيروهايى براى كمك به يزدگرد فراهم كند.هرمزان همراه سپاهى عازم تستر (شوشتر) شد.خبر اين‏سپاه به مسلمانان رسيد و جنب و جوشى براى تهيه نيرو بر پا شد.عمار موظف شد تا همراه نيمى از مردم كوفه به ابو موسى ملحق شود.پيش از آن نعمان بن مقرن، همراه هزار نفر به ابو موسى ملحق شده بود.حتى سه هزار نفر از چهار هزار نفر نيروهاى مرزبان عرب نيز كه در جلولا مانده بود به كمك اين سپاه شتافت.سپاه اسلام به سوى تستر حركت كرد.در آغاز در بيرون شهر جنگى صورت گرفت كه با هزار كشته و ششصد اسير ايرانى هرمزان را مجبور كرد تا به درون شهر رفته و دروازه‏ها را مسدود كند.از مسلمانان نيز تعدادى به شهادت رسيدند كه چهره معروف آنها براء بن مالك بود.شهر مدتى در محاصره بود تا آنكه يكى از اشراف شهر راهى پنهانى را براى ورود به شهر به آنها نشان داد.دويست نفر از مسلمانان از آن راه به شهر رفته و پس از كشتن محافظان، در را به روى مسلمانان گشودند.شهر فتح شد و هرمزان به قصرى پناه برد و تنها با گرفتن امان و به اين شرط كه به مدينه نزد خليفه فرستاده شود تسليم شد.خليفه دوم  در مدينه از وى درگذشت تا آن كه پس از قتل خليفه دوم ، عبيد الله فرزند عمر، به دلايل واهى و اين كه هرمزان روز قبل با ابولؤلؤ ديده شده، او را به قتل آورد. پس از پايان اين جنگ عمار به كوفه بازگشت و ابو موسى به فتح شهرهاى ديگر خوزستان از جمله شوش مشغول شد. در اين زمان يزدگرد، به نوشته دينورى در قم بوده است.او از تمامى مردم ايران خواست تا او را در برابر اعرابى كه هر لحظه حضورشان قطعى‏تر و حتى نزديكتر مى‏شدند كمك كند.


مردمانى از قومس (دامغان)، طبرستان، گرگان، دماوند، رى و اصفهان به كمك وى شتافتند.لشكرى عظيم فراهم گرديد و عازم جنگ با فاتحان عرب شد.عمار خبر اين لشكر را به عمر نوشت و او نيز بر فراز منبر از مردم خواست تا عازم عراق شوند.در آنجا عثمان از عمر خواست تا لشكر مسلمانان را از يمن و شام به عراق بفرستد.به علاوه خود خليفه عازم عراق شود.اما امام على (ع) با اين پيشنهاد مخالفت كرده و فرمود: اين اقدام باعث مى‏شود تا روميان به شام حمله كنند .با آمدن سربازان مسلمان از يمن نيز خطر تهاجم حبشى‏ها وجود دارد.امام ( ع )  با سفر خود خليفه نيز به اين دليل كه ايرانيها با شنيدن حضور شاه عرب با شدت بيشترى خواهند جنگيد مخالفت كردند. 
به هر روى سپاهى فراهم شده و فرماندهى آن به نعمان بن مقرن از اصحاب رسول خدا (ص) سپرده شد.قرار شد، اگر او شهيد شد به ترتيب حذيفة بن يمان، جرير بن عبد الله، مغيرة بن شعبه و اشعث بن قيس فرماندهى را در دست گيرند.دو سپاه در نزديكى نهاوند استقرار يافتند.نهاوند در ميان دو جبهه جنگ اعراب بر ضد ايران بود، يكى از سوى مدائن و ديگرى از سوى اهواز .دو سپاه با يكديگر درگير شده و چهار روز از سه‏شنبه تا جمعه سخت با يكديگر نبرد كردند .روز آخر، درگيرى سخت شده و على رغم شهادت نعمان بن مقرن، سپاه ايران شكست خورد.  اين پيروزى براى اعراب اهميت فراوانى داشت و لذا «فتح الفتوح» نام گرفت.  جنگ مزبور به احتمال در سال بيست  هجرى روى داده است.در اين جنگ شمارى از اعراب مسلمان و از جمله فرمانده آنان به شهادت رسيد كه مسلمانان همه آنان را در قبرستانى دفن كردند .اين قبرستان به ياد شهداى آن جنگ، در تاريخ نهاوند پابرجا مانده است.در طى سالهاى شانزده تا بيستم هجرى، فتوحات در شمال عراق نيز ادامه يافت و مسلمانان تا موصل پيشروى كرده و عراق را بطور كامل تحت تصرف خويش در آوردند.شهرهاى حران، نصيبين، قرقيسياء و سميساط، رها و بسيارى از مناطق اطراف فرات در شمار مناطق فتح شده بود.

شهادت محمد ابن ابي بكر :
در چنين روزي در سال 38  ه ق محمد ابن ابي بكر والي امير المومنين علي ابن ابي طالب ع در مصر به شهادت نايل آمد.
به نقل از كتاب  سيره معصومان ج سوم ، نويسنده: سيد محسن امين  ، مترجم: على حجتى كرمانى :
عمربن عاص به دستور معاويه به همراه شش هزار تن به منظور فتح مصر  روانه اين ديار شد.محمد بن ابو بكر نامه‏اى به امير مؤمنان نگاشت و از درخواست كمك كرد.مردم براى يارى وى جمع آمدند اما با اين همه پس از گذشت‏يك ماه و با وجود مالك بن كعب تعداد آنان از دو هزار تن افزون نشد. آنان پنج‏شب مقابله كردند و چون خبر قتل محمد را دريافتند، بازگشتند.چون محمد بن ابو بكر كشته شد، جنازه او را در پوست حيواني  جاى داده آن را آتش زدند و زشتى پيروزى خود را بدين گونه به نمايش گزاردند.
خبررسان  امير مؤمنان (ع) در شام، خبر شادكامى اهل شام را از كشته شدن محمد به آگاهى آن حضرت رسانيد.على (ع) فرمود: اندوه ما در از دست دادن محمد به اندازه شادمانى آنان و بلكه بيشتر از آن است.ما نزد خداوند از آنان حساب خواهيم كشيد.به خدا سوگند محمد جزو كسانى بود كه انتظار قضاى الهى را مى‏كشيد و براى پاداش الهى عمل مى‏كرد.او هيئت فاجر را دشمن و هدايت مؤمن را دوست مى‏داشت.اين واقعه در سال 38 ه به وقوع پيوست.

على (ع) نامه‏اى به ابن عباس، كه ولايت‏بصره را بر عهده داشت، نوشت و او را از فتح مصر و كشتن محمد بن ابو بكر توسط معاويه مطلع ساخت.ابن عباس نيز پاسخ نامه آن حضرت را نوشت و آن‏گاه به كوفه آمد و قتل محمد را به على (ع) تعزيت گفت.زيرا محمد پسر اسماء بنت عميس يكى از همسران على (ع) بود.آن حضرت، اسماء را پس از وفات همسرش ابو بكر به ازدواج خود درآورد. اسماء پيش از ابو بكر همسر جعفر بن ابيطالب بود و خود نيز همچون فرزندش محمد از بهترين شيعيان امير مؤمنان (ع) به حساب مى‏آمد. ابن ابى الحديد در شرح نهج البلاغه  ، در توضيح اين سخن حضرت كه فرمود: به خداى سوگند معاويه زيرك‏تر از من نيست ولى او نيرنگ مى‏بازد و....به ذكر امورى مى‏پردازد كه ناآگاهان آن را به حساب ضعف تدبير آن حضرت مى‏گذارند.از جمله مثالهاى آنان در اين باره همين قضيه‏اى است كه براى حكومت مصر پيش آمد.ابن ابى الحديد در اين باره مى‏نويسد: از جمله خرده‏گيريهايى كه بر على (ع) كرده‏اند دادن ولايت مصر به محمد بن ابو بكر و بركنار داشتن قيس بن سعد از آن منصب بود تا جايى كه محمد به قتل رسيد و معاويه حكومت مصر را به دست گرفت. پاسخ از اين ايراد آن است كه: نمى‏توان گفت: محمد شايستگى حكومت‏بر مصر را نداشت زيرا او مردى زاهد، دانشمند و درست تدبير بوده و در مراتب خير خواهيش نمى‏توان شك و ترديد كرد.علاوه بر اين، او پسر همسر على و دوست او بود.مردم مصر نيز بى‏نهايت او را دوست مى‏داشتند و از ولايت او بر مصر، استقبال كردند.چون مصريان عثمان را محاصره كردند از او درخواست عزل عبد الله بن سعد بن ابى سرح، از ولايت مصر، را كردند به وى پيشنهاد دادند تا محمد بن ابو بكر را جاى عبد الله بر آنان بگمارد. عثمان نيز عهدنامه‏اى براى ولايت او بر مصر نوشت.وى با مردم مصر رفت تا نامه عثمان را به ابن ابى سرح تسليم كند.با توجه به اين مطالب، جز توليت محمد بن ابو بكر بر مصر، هيچ راى و تدبيرى براى على (ع) باقى نمانده بود.زيرا چنان كه گفتيم مصريان به او علاقه داشتند و او را برگزيده بودند و از طرف ديگر هم محمد با داشتن اخلاقى پسنديده، استحقاق برخوردارى از اين منصب را داشت.با اين مقدمات، گمان قوى مى‏رفت كه مردم از وى اطاعت و او را يارى كنند و بر محبت و دوستى او جمع آيند.اما عاقبت كار او همان شد كه ديديم.ولى اين امور را نمى‏توان عيب و منقصتى براى امير مؤمنان (ع) قرار داد.زيرا امام بنابر مصالحى كه خود در نظر دارد به رتق و فتق امور مى‏پردازد و كسى هم جز خداوند از امور پنهان آگاهى ندارد.در زمان رسول خدا (ص) هم آن حضرت، جعفر و زيد و عبد الله بن رواحه را در روز جنگ موته به ميدان فرستاد.اما آنان همگى كشته شدند و سپاهشان نيز درهم شكست و عده‏اى از آنان نيز با حالى زار و نزار به مدينه بازگشتند.حال با اين وجود كسى مى‏تواند پيامبر (ص) را بدين خاطر مورد ايراد قرار دهد و تدبير و فكر او را زير سؤال ببرد!

كشته شدن آخرين خليفه عباسي :
در چنين روزي در سال 656 ه ق آخرين خليفه دولت عباسي به نام المستعصم بالله به دست هلاكو خان مغول  ، پس ازسقوط  بغداد ،   كشته شد . 

جنگ با ابومسلم خراساني :
د
رچنين روزي درسال127هجري قمري «مروان ثاني»  جنگ و در گيري گسترده خود را با  ابومسلم خراساني آغاز كرد . مروان ثاني در اين جنگ شكست خورد و پس ازآن به مصرگريخت اما دراين سرزمين بدست يكي ازعمال  بني عباس كشته شد .

آزادي امام خميني (ره)  از زندان :


در چنين روزي  در سال 1343هجري شمسي حضرت امام خميني(ره) پس از فشا رهاي مردمي بر رژيم پهلوي مبني بر آزادي ايشان از زندان ، از حصر و حبس خارج شدند . ايشان از پانزدهم خرداد 1342 در زندانهاي رژيم پهلوي به سر مي بردند .  آن حضرت  در فرداي آن روز با حضور در قم در  پيامي از تسلط رژيم صهيونيستي  و عمالش بر ايران اظهار تاسف  كردند .  بيشترين  فشارها به رژيم پهلوي از جانب  مردم  ،  روحانيت آگاه   و طلاب و مدرسين حوزه علميه قم بود . اين امر سبب شد كه حضرت امام ( ره )   پس از ده ماه زندان و حصر در تهران و شهر قم آزاد شدند .

اخراج ايرانيان از عراق :
در چنين روزي در سال 1359هجري شمسي ،  رژيم بعثي عراق بيش ازپانزده هزار تن از ايرانيان مقيم عراق و ايراني تباران حاضر در اين كشور را ازحوزه سرزميني عراق  اخراج كرد .

تعطيلي روز نامه زن :
در چنين روزي در سال 1378 ه ش  روز نامه زن به حكم دادگاه مطبوعات توقيف شد .

روز بهورز :


در چنين روزي در سال 1363 وزارت بهداشت ، در مان و آموزش پزشكي وقت با هدف كمك رساني هر چه بيشتر به بيماران روستايي و همچنين در  جهت   تحقق يكي از اهداف مقدس انقلاب اسلامي مبني بر فقر زدايي از  روستاها دست به تاسيس خانه هايي با نام خانه بهداشت زد و در جهت تامين كادر متخصص اين خانه ها به تربيت افرادي همت گمارد كه بهورز نام گرفتند . كاهش ميزان مرگ و مير در روستا ها ، جلوگيري از عوارض حاملگي هاي متعدد ،واكسيانسيون كودكان ، آموزش مادران  و...از جمله مهمترين فعاليت هاي بهورزان است . به همين مناسبت همه ساله چنين روزي به عنوان روز بهورز در كشور گرامي داشته مي شود .   

تولد توماس هابز :
در چنين روزي در سال 1588 ميلادي توماس هابز فيلسوف مشهور انگليسي ديده  به جهان گشود . «لوياتان » عنوان مهمترين اثر اوست .توماس هابز يكي از بر جسته ترين فيلسوفان سياسي است كه در حوزه قدرت و مفهوم ليبراليسم بحث هاي مطولي كرده است . او از همان ابتدا به مقابله با  اهل كليسا بر آمد و اصول انديويدواليسم و دموكراسى را به جاي  قدرت  مذهب در جامعه آن روز غرب پديدار ساخت  .  توماس هابز، در واقع مفهوم  و فلسفه  آزادي  را تبيين كرد و به بسط آن در حوزه انديشه سياسي پرداخت .  هابز همچنين از عدالت شرحي  قدسي  ارايه نمي دهد و بر آن نيست كه آن را در حوزه امور زميني خلاصه كند .  
 فلسفه سياسي هابز بر اين پايه استوار گشته  است كه انسانها طبيعتا  از حقوق برابر برخوردارند .  هابز در باب وضع طبيعي انسانها، در فصل سيزدهم كتاب لوياتان  خود مي نويسد : "طبيعت انسانها از نظر نيروي بدني و فكري برابر ساخته شده است، البته ممكن است كسي از نظر جسمي نيرومندتر و از حيث فكري هوشمندتر از ديگري باشد اما وقتي همه آنها را با هم در نظر ميگيريم، تفاوتي ميان آنها محسوس نميباشد تا بتوان براساس آن، كسي مدعي امتيازي نسبت به ديگري شود و ديگري به همان اندازه نتواند چنين ادعائي كند. زيرا از نظر قدرت بدني، ناتوان ترين فرد، همان اندازه نيرومند است تا تواناترين فرد را از طريق توطئه پنهاني و يا تباني با ديگران كه مانند او در معرض خطر مشابهي قرار دارند، به قتل رساند."

اعلان جنگ آمريكا به آلمان :
در چنين روزي در سال 1917 ميلادي براي نخستين بار آمريكا عليه دولت آلمان اعلان جنگ كرد .

به كار گيري كاميكازه ها :


در چنين روزي در سال 1945 ميلادي براي نخستين بار ژاپن نيروهاي ضربتي خود را با نام كاميكازه به كا رگرفت . اين خلبانان  ماهر به همراه هواپيماهاي جنگي شان  ، خود را به كشتي هاي متفقين مي كوبيدند و خسارات كلاني را از اين جهت به آنان وارد مي ساختند  . گفته مي شود اين نخستين بار بود كه نير وهاي جنگي براي اهداف سرزميني خود دست به انجام فعاليت هاي انتحاري مي زدند . 
 
تولد الكساندر موير :
در چنين روزي در سال 1830 ميلادي الكساندر موير شاعر مشهور اسكاتلندي به دنيا آمد .«بر گ افرا براي هميشه »    عنوان مهمترين اثر ادبي اوست .

تولد ارنست مندل :
در چنين روزي در سال 1923 ميلادي ارنست مندل فيلسوف و اقتصاد دان مشهور بلژيكي ديده به جهان گشود .

قتل عام هارلم :
در چنين روزي در سال  1585 ميلادي و در ميانه  جنگهاي داخلي  هلند  ، شهر تاريخي هارلم ، در دست اسپانياييها قرار گرفت . در اين ميان فيليلپ دوم دستور كشتار سكنه شهر را كه غالب آنها استقلال طلب بودند صادر كرد و در پايان اين ماجرا سربازان اسيپانيايي پس از به خاك و خون كشيدن شهر هارلم بيش از شش هزار نفر از اهالي اين شهر از دم تيغ گذراندند . 
 
 اعدام دانتون :


در چنين روزي در سال  1794 "دانتون "يكي از بزرگترين سرداران انقلاب كبير فرانسه  اعدام شد .وي را يكي از برجسته ترين رهبران  انقلاب فرانسه دانسته اند كه مدتي نيز رهبر حزب اعتداليون دراين كشور بود . دانتون  پس از سقوط نظام سلطنتي بعنوان وزير عدليه انتخاب شد.  دانتون پس از اعدامهاي دسته جمعي افراد  ضد انقلاب در ماه سپتامبر سال1792    ،  به مخالفت با افراطيون از جمله ژيرانديستها، هربرتيستها و روبسپير برخاست و در همين طريق نيز اعدام گرديد .  

روز در ختكاري در كره جنوبي :
همه ساله چين روزي به عنوان روز در ختكاري در كره جنوبي گرامي داشته مي شود .

کد خبر 68292

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha