پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۵ خرداد ۱۳۸۷، ۱۰:۲۲

اخلاق و زندگی امروزین (21)

اثربخشی تعامل اخلاق و سیاست

اثربخشی تعامل اخلاق و سیاست

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه : چالش اصلى، تبیین و تعیین رابطه حقیقى و کارآمد اخلاق و سیاست و حتى تعامل اثربخش اخلاق با سیاست در جهت تعالى و بهره‏بردارى مناسب سیاست از اخلاق به منظور ارتقاى کارآمدى است.

حقیقت، ماهیت و واقعیت اخلاق و سیاست و رابطه این دو، به صورت چالشى جدید، جدى و جهانى مطرح شده است. هرگونه سیاست و روابط و رفتار سیاسى عینى، برآیند اخلاق به عنوان نظام هنجارى است.

در مقابل راهبرد اخلاق و سیاست نامتعالى که مدعى جدایى اخلاق و سیاست است، راهبرد اخلاق و سیاست انسانى، متعادل و متعالى که بر همبستگى و پیوستگى اخلاق و سیاست و تعامل مثبت و سازنده این دو استوار مى باشد، قرار دارد. بر این اساس، اخلاق و نظام هنجارى به سانِ شبکه اسکلت‏ بندى، سرشت و درون سازه و حتى زیرساخت ساختار سیاست، جامعه و نظام سیاسى کشور را تشکیل مى‏دهد و سیاست و نظام سیاسى، صورت و ساختار راهبردى اخلاق، نظام هنجارى و نیز جامعه و کشور به شمار مى آید.

بنابراین این دو داراى روابط وثیق تعامل، تداول و حتى رابطه على بوده که برآمد توأمانى آنها، به صورت ارتقاى کمى و کیفى و تحول جوهرى کارآیى نیروها و کارآمدى نهادین نظام سیاسى ظهور و بروز مى ‏کند.

از سوی دیگر اخلاق و سیاست به معناى مطلق، پدیده‏ها، مفاهیم و واژگانى دور زاد، دیرپاى، فراگیر و در عین حال سهل و ممتنع مى باشند، به گونه‏اى که چه بسا همگان به صورت روزمره از اخلاق و سیاست - خواه به صورت عام و یا خاص - سخن مى‏گویند؛ از قبیل اخلاق اقتصادى و سیاست اقتصادى، اخلاق علمى و سیاست علمى و اخلاق یا سیاست این یا آن گروه و حتى شخص به خصوص.

در عین حال، این پدیده‏ها همواره در کشاکش چالش شناخت مفهومى قرار دارند. هر چند این چالش نشان دهنده غناى وجودى و معنایى این دو پدیده و اثربخشى آن در زندگى فردى و اجتماعى انسان‏ها مى‏باشد، چرا که هم اخلاق و هم سیاست وجه تمایز آدمى نسبت به سایر موجودات بوده و برترین شاخصه‏هاى انسانیت او به شمار مى‏رود.

خصلت‏هاى روحى و معرفتى انسان هم چون عقل و اراده، کمال‏طلبى و زیبایى جویى، علل و اسباب این شاخصه‏ها بوده و مدنیت، نظام مدنى و تمدن بشرى برجسته‏ترین و فراگیرترین آثار و نمودارهاى آن محسوب مى‏شود.

از سوی دیگر رابطه میان این دو، ضرورت و چیستى یا ماهیت این رابطه و در نهایت، چگونگى رابطه آن‏ها و سازوکار عینى و عملى مربوط و نمودارهاى آن، نیازمند روشن شدن هر چه فراتر بنیاد هستى یا چرایى، ماهیت و چگونگى و یا سازکارهاى هر یک از آن‏هاست. به عبارتی ارزش‏ زدایى از سیاست و سیاست ارزش زدا شده، نه ممکن و عملى بوده، نه لازم و ضرورى و نه مفید و سازنده مى‏باشد.

وضعیت علمى و عملى اخلاقى و سیاسى و یا چالش اخلاقى و سیاسى علمى و عملى‏اى که انتقاد و مخالفت‏هاى افراد، جریانات و حتى مکاتب عمده ‏اى از قبیل مکاتب انتقادى فرانکفورتیان و لئواشتراوسى‏ها را سبب گردیده، برخى جریان‏هاى پسامدرنیستى را به نسبیت گرایى مطلق و نیهیلیسم سوق داده و برخى دیگر به سان سنت گرایان معاصر، غرب را به چاره‏اندیشى واداشته است.

مسئله اصلى، وجود رابطه و تعامل عینى علمى و عملى مطلق اخلاق و سیاست و نیز اخلاق و سیاست مطلق مى باشد. چالش اصلى، تبیین و تعیین رابطه حقیقى و کارآمد اخلاق و سیاست و حتى تعامل اثربخش اخلاق با سیاست در جهت تعالى، بهره‏بردارى متزاید سیاست از اخلاق به منظور ارتقاى کارآمدى است.

چرا که هرگونه تعلل در تبیین، توجیه و ترسیم رابطه مثبت و سازنده حقیقى و واقعى میان اخلاق - خواه مطلق یا متعالى - و سیاست - خواه مطلق یا متعالى - به معناى تقویت، ترویج و تسلط اخلاق نامتعالى در سیاست و در نتیجه، تحقق و توسعه سیاست نامتعالى مى‏باشد، زیرا اخلاق نامتعالى، اعم از اخلاق طبیعى یعنى اخلاق مادى اومانیستى و یا اخلاق هژمونیک یعنى تنازعى و سلطه‏جویانه، سیاست نامتعالى تک ساحتى ماتریالیستى و یا سیاست استبدادى و استکبارى سیطره‏جویانه را به دنبال خواهد داشت.

کد خبر 685633

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha