حضرت فاطمه(س) زندگى سیاسى و آشنائى با الفباى آن را از همان دوران خردسالى و از سنین 5 - 6 سالگى آغاز کرد. زیرا او همواره به همراه پدر و حاضر و شریک در درگیریهاى پدر با مردم نابکار بود و دوران سخت قبل از هجرت را با همه دشوارىها و مصائب آن گذراند.
آن روز که ازدواج و زندگى مشترک خود را آغاز کرد بازهم در جریان زندگى اجتماعى همگام با حضرت على به پیش مىرفت و سنگر به سنگر با او همراهى مىکرد. پس از وفات پیامبر فصلى جدید از زندگى را آغاز کرد که در آن براى تحکیم پایههاى انقلاب حتى دست به احقاق حق و مبارزه گشود و در جریان سیاسى عظیمى حضور یافت که در آن براساس توطئهاى، على(ع) آن رادمرد جهان بشریت در حاشیه صحنه سیاسی قرار گرفته بود .
فاطمه کارى به این نداشت که پدرش رسول خدا سرگرم انجام مهمترین وظایف و مسئولیتهاى خویش است و یا شوهرش پیشواى راستین امت و مردى مجاهد و جنگجوست. خود را زنى مسلمان مىدانست که باید به وظایف خویش آشنا بوده و تکلیف و وظیفه شرعی را شخصاً عمل کند. به همین دلیل در روزهاى آتش و خون و شکنجه پس از وفات پیامبر و در روزهائى که سیاست روز، آتش زدن به در خانه و بیعت خواهى از روى زور و اعمال قدرت بود، قد علم کرد تا تکلیف دینى و سیاسى خود را به خوبی انجام دهد .
مشى سیاسى فاطمه (س) مشى آگاهانه، توأم با بینش و بصیرت، اندیشیده و حساب شده، انتخابى و گزینش شده و مبتنى بر ایمان و عقیده بود، هدف آن سعادت انسانها و نجات از بردگىها و ذلتها، و تضمین و فراهم آوردن مبادى ارزشهاى معقول در جامعه بود .
گاهى فاطمه (س) در روش سیاسى خود افرادى را که مطلع از قضایا بوده و اینک دم فرو بسته اند را به محاکمه مى کشید، آنان را مورد ملامت و توبیخ خود قرار مىداد. مىپرسید مگر شماها در فلان قضیه حضور نداشته و مطلع نیستید؟ اینک چرا دم فرو بسته اید ؟
فاطمه (س) در مشى سیاسى خود گاهى روش بى اعتنایی را در پیش مىگیرد. او دختر پیامبر است، درباره شخصیت و مقام او سخنهاست و مردم بارها و بارها از رسول خدا درباره او شنیدهاند و اینکه اگر فاطمه کسى را مورد اعتنا قرار ندهد شخصیت آن فرد به زیر سؤال خواهد رفت .
وقایعى که در ایام پس از وفات رسول الله پدید آمد، همهمهها و سرو صداهائى را که درزمینه انتخاب خلیفه به راه انداخته و بازار تبلیغاتى خود را گرم و داغ کرده بودند در فاطمه (س) اثر نداشت، بلکه نسبت به آنها بدگمانتر و بدبینتر شد و سر و صداها را به هیچ و پوچ مىانگاشت و این به اعتنایی در دیده دشمنان بسیار سنگین بود .
فاطمه (س) آن زن سیاستمدارى است که حتى از پیکر و مرگ خود ابزارى سیاسى ساخت. دستگاه خلافت حتى از مرگ فاطمه وحشت داشت و این وحشت او بى مورد نبود. آنها مى ترسیدند فاطمه موضعى اتخاذ کند که بر رسوائى آنها بیفزاید و پیش بینى آنها درست از کار در آمد. اینکه حضرت فاطمه (س) خطاب به حضرت علی(ع) وصیت کرد" مرا شب غسل بده، شب کفن و دفن کن، شب بر جناه ام نماز بگذار و احدى را خبر مکن،" این تصمیم خود سیاستى عظیم است و نفرت عظیم او را به دستگاه حاکم وقت نشان مىدهد و طاغوت را مى لرزاند .
حاصل مبارزات حضرت زهرا(س) پایهگذارى و تحکیم روح مقاومت در امت بود و مردم را واداشت که در طریق عدالتخواهى حرکتى رو به جلو داشته باشند . پایهگذارى تفکر صحیح در جامعه، پیروز ساختن حق و علنى کردن آن به گونهاى که همگان از آن آگاه شوند، رسوا کردن غاصبان، اعلان مظلومیت خاندان پیامبر، اثبات عدم لیاقت آنها که مدعى خلافت و جانشینى پیامبربودند، پاشیدن بذر نهضتى که بعدها بارور شد و گشودن دفترى که تا روز قیامت همچنان مفتوح و نشان قدرناشناسى بازماندگان رسول (ص) است، از جمله نتایج فعالیتهای مبارزاتی حضرت فاطمه در دوران زندگی کوتاه است.
نظر شما