وي براي خبرگزاري مهر تحليلي در مورد عراق ارسال كرده است كه متن كامل آن چنين است:
اين دو مسئله به " كارل روو" رئيس مشاوران سياسي جورج بوش رئيس جمهور آمريكا بستگي دارد ، وي بايد به اين وسيله راه اعمال فشار نومحافظه كاران آمريكا كه رئيس جمهور را احاطه كرده و براي حفظ رياست جمهوري ترغيب مي كنند، ببندد و تنها به اين طريق مي توان از شر سياست گذاري هاي آنان رهايي يافت.
البته هنوز هيچ نشاني ازچنين اقداماتي مشاهده نشده است و زمان براي انجام اين كار رو به پايان است. شمار تلفات نيروهاي آمريكايي مستقر در عراق و خشم مردم از حضوراشغالگران در اين كشور همچنان رو به افزايش است. در ديد جهان عرب نيز حملات تفنگداران دريايي آمريكايي به شهر فلوجه همانند حملات اشغالگرانه نظاميان اسرائيل است كه با حملات موشكي به خانه فلسطينيان ساكن كرانه باختري رود اردن، سعي مي كنند اشغال اين منطقه را نيز كامل كنند.
با گسترش حملات عليه اكثريت شيعه نشين عراق ، " مارك كيميت" معاون فرمانده بخش عملياتي نيروهاي آمريكايي اعلام كرد: " ما حملات قدرتمندانه و دقيق خود را تا انهدام كامل " سپاه المهدي" ( شبه نظاميان طرفدار مقتدي صدر) ادامه خواهيم داد." وزارت دفاع آمريكا(پنتاگون) پيش از اين تعداد سپاه مقتدي صدر را 600 تن اعلام كرده بود ولي اين تعداد پيش از گسترش درگيريهاي اخير در عراق بود درحاليكه در حال حاضر اين تعداد به چند هزار تن افزايش يافته است.
كارگزاران دولت بوش سعي مي كنند جنگ و درگيري ها در عراق تا چند ماه ديگر ادامه پيدا كند كه در صورت تحقق آن، اين موضوع بهانه اي براي حضور بلند مدت تر نيروهاي آمريكايي در عراق خواهد بود، ولي در اين صورت نتيجه آن تنها يك جنگ داخلي نخواهد بود. اين درگيري و تنش ها عليه نيروهاي ائتلاف است و عراقي هاي بسياري اين روزها بطور آشكار لفظ " انتفاضه" را براي اين تحولات بكار مي برند. با وجود اوضاع كنوني عراق ، اميد كنترل اعمال مقتدي صدر توسط آيت الله سيستاني بزرگترين مرجع شيعه در عراق نيز براي آرام كردن اوضاع از دست رفته است. طرفداران مقتدي صدر تلاشهاي جديدي را براي گسترش نفوذ خود در ميان شيعيان عراق انجام مي دهند ولي هنوز از نفوذ آيت الله سيستاني در ميان مردم واهمه دارند و جرأت ايستادن در مقابل وي را ندارند.
علاوه بر اين طرفداران مقتدي صدر همسو و هم جهت با ساير شيعيان در عراق ، خشم عميق خود را از ممانعت آمريكاييان براي واگذاري حق طبيعي و دموكراتيك اكثريت شيعه در عراق ابراز مي كنند. اين گروه طرح آمريكا براي واگذاري قدرت در عراق تا تاريخ 30 ژوئن را نيز رد كرده اند.
عليرغم تمام ادعاهاي پوچ و بي پايه و اساس مقامات آمريكايي براي تشكيل يك عراق دموكراتيك براي مردم اين كشور، نومحافظه كاران آمريكا كه مسائل دفاعي و سياست خارجي كارگزاران بوش را برعهده دارند همچنان تلاش مي كنند تا موقعيت آمريكا را در عراق حفظ كنند ، حمله آمريكا به عراق نيز وسليه اي براي آغاز پروژه آمريكايي " سلطه بر جهان " براي نشان دادن سرنوشت كشورهايي بود كه رو در روي كاخ سفيد مي ايستند و اين طرحي بود كه پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 مقامات آمريكايي آن را برنامه كاري خود قرار دادند ، بنابراين حتي اگر صدام رئيس جمهور مخلوع عراق هيج ارتباطي با تروريست ها نداشت و هيچ سلاح كشتار جمعي نيز در عراق نبود ، اين حمله بايد صورت مي گرفت. اگر نيروهاي آمريكايي در حال حاضر از عراق خارج شوند اين پروژه مقامات آمريكايي نيز از بين خواهد رفت ، به همين خاطرنيروهاي آمريكايي بايد در عراق بمانند.
اگر نيروهاي آمريكايي در عراق باقي بمانند تنش و درگيريها نيز دراين كشور افزايش خواهد يافت و اين احتمال وجود دارد كه موجب شكست بوش در انتخابات ماه نوامبر شود و اين وظيفه " كارل روو" است كه اين اطمينان را به بوش بدهد ، چنين اتفاقي نخواهد افتاد. اما همپيماني رئيس جمهور و نومحافظه كاران يك تلفيق بي دردسر بود زيرا اگر آنها روو را تهديد كنند وي نيز مشاوره دادن به آنها را قطع خواهد كرد. اما آيا بوش مي توانست چنين كاري را بدون تخريب عراق در مقابل ديد همگان انجام دهد؟
بوش قادر به انجام چنين كاري بود به شرطي كه توافق ديگر كشورها را نيز براي اعزام نيرو به عراق همزمان با خروج نيروهاي ائتلاف و نيروهاي آمريكايي كسب كند ، كشورهايي كه با جنگ عراق مخالفت كردند شامل تمام قدرت هاي بزرگ جهان به جز انگليس، تمام كشورهاي مسلمان و ديگر كشورها بود كه با مشاهده وضعيت اشغالگران همچنان به مخالفت خود براي اعزام نيرو تحت فرماندهي نيروهاي آمريكايي به عراق ادامه مي دهند. اما اين وضعيت در عراق در صورت عدم واگذاري واقعي كنترل اين كشور به سازمان ملل و خارج كردن نيروهاي فعلي از عراق ادامه خواهد يافت.
در حال حاضر نيز كاملاً واضح است كه بزرگترين مشكل امنيتي عراق ناشي از حضور نيروهاي آمريكايي در اين كشور است. عراق از لحاظ زبان، مذهب و قبيله اي در حال تفكيك است و هركدام ، نيروهاي نظامي و مسائل گروهي خاص خود را دارند و در حال حاضر ايجاد يك توافق دموكراتيك و داخلي در ميان اين گروه ها بسيار دشوار است ، راه حل تمام اين مشكلات بسته به تصميمات اتخاذي مقامات واشنگتن براي تقسيم قدرت در عراق است.
به عبارت ديگر اگر اين موضوع به مردم و گروه هاي مختلف عراق تفهيم شود كه اقداماتشان در سرنوشت و آينده عراق تاثير مستقيم دارد و آنها با نتايج ناشي از اين اقدامات براي مدت طولاني درگير خواهند بود ، ممكن است تغيير رفتار آنها در قبول مسئوليت سرنوشت كشور موجب حيرت همگان شود. با وجود اينكه تضميني دراين مورد وجود ندارد اما به هر حال گزينه بهتري نيز در عراق وجود ندارد.
عقب نشيني به موقع نيروهاي آمريكايي از عراق مي تواند باعث حضور نيروهاي سازمان ملل ( به خصوص بيشتر از كشورهاي مسلمان) شود كه تحقق اين امر ، فرصت را به عراقيها مي دهد تا با توافق در مورد قانون اساسي، برگزاري انتخابات و سازماندهي يك ارتش بيطرف در اين كشور سرنوشت خود را در دست گيرند. البته اين مسئله ممكن است پايان خوبي نيز نداشته باشد. اما به هر حال اين موضوع شانس موفقيت بيشتري نسبت به اوضاع كنوني عراق دارد و ممكن است اين فرصت را به جورج بوش بدهد تا در انتخابات رياست جمهوري ماه نوامبر آمريكا مجدداً پيروز شود. اين موضوع ممكن است مطلبي باشد كه كارل روو در حال حاضر در حال مشاوره دادن به جرج بوش است.
نظر شما