پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۱۹ خرداد ۱۳۸۷، ۸:۴۷

احیاء عشق در گرو باورهای قلبی؛ نگاهی به فیلم "اگر باران ببارد"

احیاء عشق در گرو باورهای قلبی؛ نگاهی به فیلم "اگر باران ببارد"

فیلم تلویزیونی "اگر باران ببارد" ساخته روح‌الله حجازی با حرکت در زمان و مکان تلاش کرده روایتی جدید از یک رابطه عاطفی آشنا ارائه دهد و احیاء عشق را با تکیه بر باورهای قلبی ممکن سازد.

به گزارش خبرنگار مهر، "اگر ..." فیلمی است که با محور قرار دادن تم عشق تلاش می‌کند از زاویه ای نسبتاً جدید به عشق نگاه کند و در این میان مفاهیم معنایی را نیز در عمق روابط وارد کند.

محور اصلی فیلم عشق دختری دانشجو (مهراوه شریفی‌نیا - مهتاب) به استاد راهنمای جانبازش (هومن سیدی - اعلاء) است که روی ویلچر قرار دارد. روایت فیلم به گونه‌ای پرداخته شده که با مشخص بودن مقطعی از پایان، بخش میانی به طرح چگونگی رسیدن به پایان اختصاص پیدا کرده و در انتها هم یک سرانجام تکمیل کننده به کار پایان می‌دهد.

فیلم "اگر ..." با منولوگ مهتاب آغاز می‌شود که روایتی خاص را نقل می‌کند و بدل به ترجیع‌بند مفهومی فیلم می‌شود (اگر اولین قطره باران بر کف دست کسی ببارد تا چهل روز آرزوهایش برآورده می‌شود). جایگاه این روایت در ذهنیت مهتاب امکانی فراهم می‌کند تا علاوه بر پیشبرد قصه با تکیه بر نریشن‌های وی، به نوعی باور او به کلیت فیلم تعمیم پیدا کند.

به این ترتیب فیلم بدل می‌شود به کند و کاوی در درون این شخصیت تا چگونگی رسیدن به عشق را از نوعی دیگر تجربه کند. فیلم با نشان دادن مقطعی از زمان حال که مهتاب و اعلاء را به بیمارستان می‌رسانند و هر کدام به نوعی با زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند، به مرور خاطرات گذشته از ذهنیت دختر جوان می‌پرازد.

در این بخش با معرفی نه چندان مشخص، به نوعی موقعیت و رابطه این دو با هم مبهم باقی می‌ماند و به این ترتیب روایت زمان گذشته جذابیت و تعلیق خاص خود را به همین واسطه حفظ می‌کند. چگونگی طرح رابطه عاطفی میان مهتاب و استاد راهنمایش به گونه‌ای پرداخته شده که بخصوص با حضور این دو بازیگر جنسی خاص و تازه و البته متفاوت با تصویر معمول از عشق استاد و شاگردی ارائه شود.

این وجه خود به خود جذابیتی خاص به رابطه آنها می‌بخشد و به نوعی سنگینی بار نقص مرد را در برابر زن کمرنگ می‌کند. بخصوص با تکیه بر فضای صمیمی که گاه بین آنها جاری می‌شود و اعلاء با اصرار می‌خواهد از آن فرار کرده و به حاشیه امن همان رابطه رسمی بازگردد.

البته این تازگی ناشی از پرداخت روابط در سایر سطوح فیلم به یک نسبت وجود ندارد. به عنوان مثال در شخصیت پردازی خانواده مهتاب به عامترین و در دسترس‌ترین کلیشه‌ها تکیه شده که انتظاراتی بیشتر از آن می‌رفت. مادر (آهو خردمند) با تکیه بر فلج بودن و روحیاتی خاص که دارد قرار است پایه‌گذار انگیزه‌های نامتعارف مهتاب برای ازدواج با یک جانباز ویلچری باشد و آشنایی او با این فضا و موقعیت به این طریق تأمین شود.

در شخصیت پردازی مادر هم تلاش شده یک تصویر صرفاً مثبت و معقول از او ارائه شود و نقطه مقابل ناپدری (فریبرز سمندرپور) قرار بگیرد که تصویری اغراق شده از مردی است که هم اعتیاد دارد، هم بد دهن است و هم اینکه بابت مراقبت از زن معلولش در طول این سال‌ها منت بر سرش می‌گذارد.

در واقع این طراحی بیش از هر چیز در جهت برقراری نوعی تعادل در رویکرد به تصمیم ازدواج مهتاب انجام شده که به علت کم شخصیت بودن قصه، همه بار منفی و منطقی این داوری‌ها بر دوش شخصیت ناپدری قرار گرفته و ناگفته این تصویر را اغراق شده و کلیشه‌ای می‌کند.

کارگردان ضمن حرکت بر مبنای این الگوی روایتی که گذشته را با فرضی نه چندان محتوم در زمان حال پیگیری می‌کند، در روایت زمان گذشته هم نوعی حرکت در زمان را مد نظر قرار داده که نه کارکردی دارد و نه می‌تواند تعلیق یا امتیازی محسوب شود.

مانند رجعت‌های آنی از موقعیت در حال پیشرفت به صحنه‌ای که جایگاه و چرایی آن نامشخص است و از آن جمله می‌توان به گریزهایی که به صحنه‌های عصبانیت اعلاء زده می‌شود، اشاره کرد. این صحنه‌ها در میان شکلگیری رابطه میان او و مهتاب گنجانیده شده و نبود صدا و تصویری واضح از این موقعیت، حضورش را ناکارآمد جلوه می‌دهد.

در واقع حرکت در زمان و مکان وقتی می‌تواند کارکردی مناسب در فیلم پیدا کند که نشانه‌گذاری کرده و با ارائه بخشی جزئی از آینده‌ای که مشخص نیست تعلیق ایجاد کند. به این ترتیب مخاطب هم به همراهی با روایت جاری ترغیب می‌شود تا به مقطع نشانه‌گذاری شده برسد. اما در فیلم "اگر ..." به نظر می‌آید بیش از هر چیز صرفاً به شکستن روند خطی روایت زمان توجه شده تا موارد ذکر شده.

همانطور که اشاره شد فیلم در بخش میانی به بسط چگونگی رابطه میان مهتاب و اعلاء می‌پردازد و هر چه جلوتر می‌رود با گریزهایی به وضعیت آندو در بیمارستان، موقعیت زمان حال را از ابهام خارج کرده و سر و شکلی واضح می‌دهد. زایمان مهتاب همزمان با حرکت ترکش زمان جنگ در بدن اعلاء، موقعیتی قرینه فراهم کرده تا در زمان حال شرایطی خاص پیدا کنند و این سرآغاز مقطعی جدید در رابطه بین آنهاست.

بعد از این مقطع است که فیلم با حرکت بر مسیر خطی روایت، علاوه بر این که به وجهی جدید از عشق میان این دو جوان می‌پردازد به نوعی گذر زمان را با بزرگ شدن و هفت سالگی کودک آنها پی می‌گیرد. در شرایطی که اعلاء هیچ واکنشی به اتفاقات اطرافش ندارد و این بار باور مهتاب به قصه قدیمی لمس اولین قطره باران ...، کارکردی دوگانه پیدا می‌کند.

فیلم "اگر ..." با حرکت در زمان و مکان تلاش کرده روایتی جدید از یک رابطه عاطفی آشنا ارائه دهد و احیاء عشق را با تکیه بر باورهای قلبی ممکن سازد. این وجه بیش از ساختارشکنی در روایت متأثر از ارائه پرداختی تازه از شخصیت‌ها و  روابط  آنهاست.

فیلم "اگر باران ببارد" به کارگردانی روح‌الله حجازی جمعه 17 خرداد ساعت 16 از شبکه اول پخش شد. این فیلم به تهیه‌کنندگی سیدمحسن طباطبایی‌پور تهیه شده و درباره زندگی زنی جوان است که با وجود مخالفت‌های خانواده با یک جانباز قطع نخاع ازدواج می‌کند.

مهراوه شریفی‌نیا، آهو خردمند، هومن سیدی، فریبرز سمندرپور در "اگر باران ببارد" بازی کرده‌اند و دیگر عوامل پروژه عبارتند از داود مهری مدیر تولید، مسعود فیروزه دستیار تولید، مجید اسماعیلی دستیار کارگردان و برنامه‌ریز، هاشم مرادی مدیر تصویربرداری، مجید هاشمی صدابردار، سعید ملکان طراح گریم و احسان پورقربان طراح صحنه و لباس.

کد خبر 695355

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha