امید در گفتگو با خبرنگار مهر پیرامون مسئله بحران در فلسفه اسلامی گفت: بحران در امور عملی با امور نظری متفاوت است. در مباحث نظری بحران میتواند به این معنا باشد که یک سلسله مسائل نه چندان مهم وجود دارند که بیش از اندازه به آنها پرداخته میشود. به عنوان مثال عدهای معتقدند که نیازی نیست تا این حد به برخی مباحث مسئله ماهیت پرداخته شود.
وی خاطر نشان کرد: از طرف اصل پیدا کردن راه حل بحران است نه پاک کردن صورت مسئله . اگر ما عنوان فلسفه اسلامی را عام بگیریم،بهگونهای که فلاسفه زیادی طرف بحث ما قرار بگیرند و اندیشمندانی که به صورت کلاسیک عنوان فیلسوف به آنها اطلاق نمیگردد نیز بررسی شوند میتوان برای حل آنچه که بحران در فلسفه اسلامی نامیده میشود گام برداشت.
مسعود امید درباره اینکه آیا فلسفه اسلامی قابلیت انطباق با مسائل جدید را دارد گفت: اگر مصادیق فلسفه اسلامی را تعمیم بدهیم و فقط ابنسینا و سهروردی و ملاصدرا را به ذهن نیاوریم و کلاً متفکرانی را که در تمدن اسلامی وجود داشته اند در نظر بگیریم، براساس این میراث میتوانیم برای پرداختن به مسائل جدید قدم برداریم. الان در چین تفسیر بودیستی از ویتگنشتاین ارائه میدهند و بین این دو ارتباط برقرارمیکنند. ما بهخصوص در هرمنوتیک میتوانیم به خوانشهای جدید دست پیدا کنیم، منتها اصل باید این باشد که با مسائل جدید ارتباط بگیریم و روحیه ما فلسفی باشد ونه کلامی و سیاسی. از طرف دیگر رابطه فلسفه اسلامی با علم باید بازنگری شود. فلسفه اسلامی بسیار میتواند از علم تغذیه کند و البته موارد استفاده از علم هم باید مشخص شود. ما از این مباحث غافل هستیم.
او در خصوص دشواری کتب منتشره در حیطه فلسفه اسلامی گفت: این اشکال کاملاً وارد است اما این نکته نباید فراموش شود که متافیزیک فینفسه دشوار است. اگر به اسپینوزا یا حتی ارسطو مراجعه کنیم بسیارمیبینیم که نکات مبهم و دشوار بسیاری وجود دارد و برای فهم آنها دانشجو باید مقدماتی را طی کند. یکی از اشکالات فلسفه اسلامی همانطور که ذکر کردم این است که بیشتر در حیطه متافیزیک است برای همین اکثراً می گویند که کتب فلسفه اسلامی سخت فهم هستند. به این مسئله هم باید توجه کرد که سادهنویسی در فلسفه اسلامی هم شروع شده است و بسیاری سعی میکنند به زبان روز بنویسند و حتی از واژه های عربی هم استفاده نمیکنند. این مسیر پیشتر توسط شهید مطهری آغاز شده است و برخی آن را ادامه دادند یس فلسفه در دانشگاهها را اینگونه دید، که هم این مسئله ناشی از این است که اساتید نسبت به جایگاه رتباط برقرار نمیکنند. البته این مسئله در فلسفه غرب هم صدق میکند و کلاً ناشی از این است که فهم عمیق وصحیح فلسفه بسیار دشوار است و عمدتاً لایههای عمیق فلسفه بهسختی خود را نشان میدهند.
وی در پایان با اظهار امیدواری نسبت به آینده فلسفه گفت:خوشبختانه گرایش به فلسفه و فلسفهخوانی در ایران طی چند سال گذشته بسیار زیاد شده است و این وظیفه اساتید فلسفه را دشوار میکند، چراکه آنها باید نیاز علاقه مندان را برطرف کنند.
نظر شما