1
واژه " ايثار" در اصل از " اثر" مشتق شده است . وقتي كسي چيزي را بر مي گزيند و آن را ترجيح مي دهد به اين دليل است كه با منطق خاصي ، اثر و نتيجه و فايده آن چيز را ترجيح مي دهد . قرآن كريم درباره انسانهاي دنيا طلب ، كه تمام هم وغم خود را مصروف دنيا مي كنند و به هيچ وجه به عاقبت و آخرت و آثار اخروي و نتايج آن جهاني اعمال خود نظر نمي كنند |
واژه " ايثار" در اصل از " اثر" مشتق شده است . وقتي كسي چيزي را بر مي گزيند و آن را ترجيح مي دهد به اين دليل است كه با منطق خاصي ، اثر و نتيجه و فايده آن چيز را ترجيح مي دهد . قرآن كريم درباره انسانهاي دنيا طلب ، كه تمام هم وغم خود را مصروف دنيا مي كنند و به هيچ وجه به عاقبت و آخرت و آثار اخروي و نتايج آن جهاني اعمال خود نظر نمي كنند .
خداوند در آيات 16 الي 19 سوره " اعلي " و آيات 37 الي 41 سوره " نازعات " فرموده است : " بل توثرون الحياه الدنيا و الآخره خير و ابقي ان هذا لفي الصحف الاولي صحف ابراهيم و موسي " ، " فما من طغي و اثر الحياه الدنيا فان الجحيم هي المأوي و اما من خاف مقام ربه و نهي النفس عن الهوي فان الجنه هي المأوي " .
در اين آيات، به قرينه متعلق و مفعول ايثار، كه حيات دنيا باشد ، ايثار در معناي منفي آن بكار رفته است. به بيان ديگر، در آيات ياد شده، ايثار حيات دنيا به معناي رضايت به حيات دنيا و به حيات دنيا مطمئن بودن و به لذتها و منافع و خوشي هاي حيات دنيا اكتفا كردن است. ايثار دنيا ، به معناي غفلت از آخرت و عدم اميد به ملاقات الهي است .
در آيه 10 سوره " يونس" و آيه 29 سوره " نجم " قرآن كريم آمده است : " ان الذين لا يرجون لقائنا و رضوا بالحياه الدنيا و اطمأنوا بها و الذين هم عن آياتنا غافلون " ، " فأعرض عمن تولي عن ذكرنا و لم يرد الاالحيوه الدنيا ذلك مبلغهم من العلم " .
كساني كه از ياد خدا روي مي گردانند و جز زندگي دنيا ، هدف و غايت و مقصد ديگري ندارند حيات دنيا را مقدم داشته اند . شادمان و دلخوش بودن به زندگي دنيا و عدم توجه به اينكه زندگي دنيا در مقايسه با زندگي آخريت ، جز اندكي بيش نيست ، از تعابير ديگري است كه قرآن براي مقدم داشتن دنيا بكار برده است : " ... و فرحوا بالحيوه الدنيا و ما الحيوه الدنيا في الاخره الاقليل " . محدود بودن ميدان ديد بشر و تنها به ظواهر و نمودهايي از زندگي دنيا آگاهي داشتن و از آخرت بي خبر و ناآگاه بودن تعبير ديگري است كه قرآن از ايثار دنيا بر آخرت بكار گرفته است : " يعلمون ظاهرا من الحيوه الدنيا و هم عن الاخره هم غافلون " .
2
ايثارگر حيات آخرت را مقدم بر حيات دنيا مي داند . البته اين بدان معنا نيست كه راهب و تارك دنيا باشد ، چرا كه مي داند : " لا رهبانيه في الاسلام، انما رهبانيه امتي الجهاد في سبيل الله " . وي به حكم " الدنيا مزرعه الآخره" عمل مي كند . وقتي دنيا مزرعه آخرت شد ، طبيعي است كه عبارت قرآني " و اتبغ فيما اتاك الله الدار الآخره " خطي مشي انسان را معين مي كند |
پس از ذكر معاني منفي ايثار در قرآن كريم ، حال به حكم " تعرف الاشياء با ضدادها" ببينيم از نظر قرآن ، ايثار در معناي مثبت آن چه ويژگي هايي دارد . بر اساس اين معنا، ايثارگر حيات آخرت را مقدم بر حيات دنيا مي داند . البته اين بدان معنا نيست كه راهب و تارك دنيا باشد ، چرا كه مي داند : " لا رهبانيه في الاسلام، انما رهبانيه امتي الجهاد في سبيل الله " . وي به حكم " الدنيا مزرعه الآخره" عمل مي كند . وقتي دنيا مزرعه آخرت شد ، طبيعي است كه عبارت قرآني " و اتبغ فيما اتاك الله الدار الآخره " خطي مشي انسان را معين مي كند. حال جاي اين پرسش است كه چرا ايثارگر، آخرت را مقدم بر دنيا مي داند؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت به اين دليل كه ايثارگر اين معرفت را پيدا كرده است كه نبايد به دنبال امر فاني باشد، بلكه بايد وجهه باقي هر چيزي را بجويد. اگر آخرت را مقدم مي دارد به اين دليل است كه آخرت سراي بقاء است و آنچه در سراي بقاست لاينتهاست (1) . وي مي داند كه وجهه باقي آخرت نيز از ناحيه باقي علي الاطلاق است (2) . به عبارت ديگر، اگر " رزق ربك خير و ابقي" است و اگر " ما عندالله خير و ابقي" است و اگر " بقيه الله خيرلكم ان كنتم مومنين " است ، همه به اين جهت است كه " ولله خير و ابقي " است . پس ايثارگر، آخرت را نه براي آخرت بلكه براي صاحب آخرت مي خواهد .
ايثارگر اگر از رزق دنيوي مي گذرد و ديگران را در اين رزق دنيوي بر خود مقدم مي سازد از آنرو است كه جوياي مقام "عنديت" است (3) . در حالي كه "قرب"، مطلق نزديكي را مي رساند " عنديت " درجه اعلاي قرب است، و عين حضور است (4) . فرق است ميان اينكه بگوييم " ان الله معنا" تا اينكه بگوييم " انا عندالله " . آيات شريفه ذيل را از نظر بگذرانيد : " ان الله مع الصابرين،" ان الله مع المتقين " ، " ان الله مع الذين اتقوا و الذين هم محسنون" ، " ان الله مع المحسنين " و آن را مقايسه كنيد با عنديت شهدا كه ايثارگر جان خود هستند و به درجات والاي صبر، تقوا و احسان نائل شده اند.
يكي ديگر از ويژگي هاي ايثارگران از واژه " عندالله " بدست مي آيد . " عنيد " يا " عنود " يعني كسي كه از روي خودكامگي، خودپرستي ، خودمداري ، دشمني مي ورزد . فرق است ميان ايثارگر كه " عندالله" است و آنانكه " عنيدالله " اند . بدين معنا ايثارگري به معناي نوع دوستي و ديگر دوستي نيست بلكه به معناي خدا محوري، خدا دوستي و خدامداري است . به عبارت ديگر، سه مرحله داريم : (1) خود مداري و خود دوستي، (2) ديگر دوستي، و( 3) خدا مداري و خدا دوستي . مفهوم ايثار با مفهوم قدسي " عندالله " بودن قرين است.
ايثارگران نه اهل منت گذاردن هستند و نه اهل توقع و چشمداشت از ديگران، بلكه صرفا براي رضاي الهي ايثار مي كنند |
منظوراز عبارات فوق اين نيست كه ايثارگر نوع دوست نيست بلكه منظور آن است كه نوع دوستي ايثارگر لازمه لاينفك و از نتايج اجتناب ناپذير خدا دوستي است . در آيه شريفه : " انما نطعمكم لوجه الله لانريد منكم جزاء و لا شكورا " ، آنجا كه علي و آل علي به مسكين و يتيم و اسير مي گويند ( ولو به زبان حال) : " از شما نه پاداشي مي خواهيم و نه سپاسي " ، بدين معنا نيست كه نوع دوست نيستند و به نوع خود اهميتي نمي دهند بلكه دقيقا به اين معنا است كه ايثار را بي شائبه و بي ريا و صرفا براي جلب رضاي الهي انجام مي دهند. ايثارگران نه اهل منت گذاردن هستند و نه اهل توقع و چشمداشت از ديگران، بلكه صرفا براي رضاي الهي ايثار مي كنند .
3
هر تفكري كه به نحوي سر از خودمداري (egoism) ، و به نحوي سر از اصالت انسان منهاي ابديت ( humanism) درآورد بيهوده سخن از فداكاري مي گويد و به دروغ خود را حافظ و حامي مي نمايد |
از عنصر عنداللهي، بقيه اللهي ، و وجه اللهي ايثار، كه عنصر و عصاره قدسي ايثار است سخن گفتيم. تئوريسين ها و استراتژيست هاي ماترياليست كه منكر ابديت و تجرد روح اند و سكولارها كه در صدد تجزي مطلق ميان طبيعت و ماوراء طبيعت، دين و دنيا، خدا و انسان، عقل و وحي هستند هرگز قادر به تبيين ايثار نيستند. فرد گرايان ، منفعت گرايان ، قائلان به اصالت لذت ( hedonism) و آنان كه تنها به حق در مقابل تكليف مي انديشند ، يعني اصالت را با حق مي دانند و هيچ محدوديتي براي حق قائل نيستند مگر از ناحيه حفظ حقوق و آزادي هاي خود و ديگران، هيچ توجهي به " ايثار" به معنايي كه از آن ياد كرديم ندارند. اصولا فداكاري و ايثار زماني معنا دارد كه انسان به تكليف خود در برابر بشريت بيشتر بيانديشد تا به حقوق خود . هر تفكري كه به نحوي سر از خودمداري (egoism) ، و به نحوي سر از اصالت انسان منهاي ابديت ( humanism) درآورد بيهوده سخن از فداكاري مي گويد و به دروغ خود را حافظ و حامي مي نمايد . طرفداران اخلاق تكاملي كه به تبع داروينيزم طبيعي ، در عالم اخلاق نيز قائل به تنازع بقاء هستند اساسا جايي براي فداكاري ، تعاون و ايثار باقي نمي گذارند.
اگر مفهوم ايثار را با مفاهيم اخلاقي اي همچون " احسان " ، " جود "، " انفاق "،" انصاف " مقايسه كنيم درمي يابيم كه ايثار فضيلتي اخلاقي فوق همه اين فضائل است . " جود " و " بخشش" احسان مالي محسوب مي شوند . همانگونه كه ايثار جنبه مالي و غير مالي دارد احسان نيز ممكن است مالي يا غير مالي باشد. آيات شريفه " ويطعمون الطعام علي حبه مسكينا و يتيما و اسيرا انما نطعمكم لوجه الله " و " و من الناس من يشري نفسه نطعمكم لوجه الله " ظهور در ايثار مالي و آيه شريفه " و من الناس من يشري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله روف بالعباد " ظهور در ايثار جان و از جان گذشتگي دارد .
اميرالمومنين در وصيت معروف خود به امام حسن(ع) مي فرمايد : نفس خويش را از آلودگي به دنيا گرامي بدار كه در برابر آنچه از خويشتن خويش مي پردازي بهايي نخواهي يافت (5) . از امام سجاد (ع) سوال شد چه كسي از همه مردم با ارزش تر و با اهميت تر است؟ فرمود : " آن كس كه همه دنيا را با خويش برابر نداند " . خوب دقت كنيم ، اسلام ارزش دنيا را پايين نياورده است ارزش انسان را بالا برده است . اسلام دنيا را براي انسان مي خواهد نه انسان را براي دنيا. قرآن كريم علاوه بر ايثار به مال و ايثار به جان به صورت مجزا، از جمع هر دو نيز سخن گفته است . (6)
مي دانيم كه مرگ مساوي با عدم نيست و صرفا انتقال از نشئه اي از حيات به نشئه اي ديگر از حيات است ، و اين امر اختصاص به شهداء و ايثارگران ندارد . پس ، معلوم مي شود كه آيات شريفه قرآن در مورد شهدا از هر حياتي سخن نمي گويد بلكه از حياتي راقي و عالي و حياتي برتر با نعمتها و ثمرات نامحدود سخن مي گويد . اين حيات از ديدگاه بسياري از مفسران از جمله علامه طباطبايي حيات طيبه است . علامه طباطبايي ، ويژگي حيات طيبه را حضور عندالرب و حالت عدم خوف و عدم حزن مي داند. حزن و اندوه از زيان موجود و خوف و ترس از زيان محتمل مستقبل، هرگز به ساحت پاك شهداء و اوليا الله راه نمي يابد . (7)
4
عمده مشكل مردم جهان عموما و جهان امروز خصوصا، اضطراب و عدم امنيت خاطر است و اين يكي از معاني معيشه ضنك است |
عمده مشكل مردم جهان عموما و جهان امروز خصوصا، اضطراب و عدم امنيت خاطر است و اين يكي از معاني معيشه ضنك است (8) . در نقطه مقابل آنان كه اهل ايثار آخرت بردنيا هستند : (الف) اهل خشيت الهي اند (9) ، (ب) اهل احسان اند . (10) ، (ج) بناي آنها برتقوي و جلب رضايت الهي است (11) ، (د) متوكل علي الله اند نه متكي و مطمئن به دنيا ، (ه) دلهايشان فقط به ياد خدا آرام مي گيرد (12) ، (و) به دنبال آخرت و نعمت هاي باقي هستند نه مريد حيات دنياي قليل زودگذر (13) ، (ز) بهترين نعمت دنيا را نعمتي مي دانند كه با آن زاد و توشعه آخرت خود را فراهم كنند دنيا را معين آخرت خود قرار مي دهند ، (ح) خرسند و خوشنود به حيات زودگذر دنيا نيستند (14) ، (ط) نه تنها علم آنها منحصر به حيات دنيا نيست بلكه به خصلت خالصي مجهزند كه توجه و تفطن به حيات آخرت است . (15)
بديهي است آنكه اوصاف اخير (الف تا ط ) در او نباشد و به عكس رذائل پنجگانه : " رضوا بالحياه الدنيا و اطمأنوا بها " ،" و لم يرد الا حيات الدنيا " ، " و فرحوا بالحيوه الدنيا " ، " يعلمون ظاهرا من الحياه الدنيا" ، و " ذلك مبلغهم من العلم " در او باشد، اهل ايثار و اهل اهتمام به حيات طيبه نيست بلكه صرفا به هواي نفس خود مي پردازد و به وعده الهي سوء ظن دارد .
بهترين فضيلت اخلاقي كه راه و رابطه روشن براي شناخت منزلت ايثار در ميان ساير اوصاف اخلاقي را به انسان نشان مي دهد فضيلت اخلاقي زهد است . بين زهد و ايثار رابطه تنگاتنگي وجود دارد . از نظر عالمان اخلاق اسلامي ، يكي از اهداف زهد ، ايثار است. زهد ، محور جهت گيري مثبت نفساني انسان نسبت به مواهب دنيوي است |
در اهميت ايثار همين بس كه بسياري از فضائل اخلاقي و بلكه امهات فضائل اخلاقي بايد در انسان ايجاد شده باشد تا شخص بتواند اهل ايثار شود . كما اينكه بسياري از رذائل اخلاقي بايد كنار گذاشته شود تا ايثار تحقق پيدا كند . بهترين فضيلت اخلاقي كه راه و رابطه روشن براي شناخت منزلت ايثار در ميان ساير اوصاف اخلاقي را به انسان نشان مي دهد فضيلت اخلاقي زهد است . بين زهد و ايثار رابطه تنگاتنگي وجود دارد . از نظر عالمان اخلاق اسلامي ، يكي از اهداف زهد ، ايثار است. زهد ، محور جهت گيري مثبت نفساني انسان نسبت به مواهب دنيوي است .
اميرالمومنين علي (ع) درباره زهد مي فرمايند : " الزهد بين كلمتين من القرآن قال الله سبحانه ، " لكيلا تأسوا علي ما فاتكم و لا تفرحوا بما آتاكم" ، " من لم يأس علي الماضي و لم يفرح بالآتي فقد اخذ الزهد بطرفيه" . حاق حقيقت و نقطه ثقل " زهد " در دو قرآن كريم نيز بدين بيان آمده است : " متاسف نشويد بر آنچه از ماديات دنيا از شما فوت شده است و شاد نگرديد بر آنچه خداوند به شما مي دهد هر كس بر گذشته اندوه نخورد و براي آينده شادمان نگردد به هر دو جانب زهد دست يافته است " .
5
از مهمترين آثار زهد ، قناعت و عفت است. قناعت در مقابل حرص و عفت به معناي خويشتنداري در مقابل امور ناپسند است. بزرگترين آفت زهد حب دنيا است . اگر شخصي با زهد و ايثار ، حب دنيا را مهار كند، به حكم : " حب الدنيا رأس كل خطيئه " ، ريشه هاي لغزشهاي اخلاقي را قطع كرده است. آنكه ايثار مي كند قطعا اهل قناعت است، قناعت نيز به نوبه خود ، عزت نفس مي آورد .
امام صادق (ع) در اصول كافي مي فرمايد : " خداوند همه امور مومن را به خودش واگذار كرده است ولي به او اجازه نداده است كه خودش را خوار و ذليل گرداند آيا به اين كلام خداوند نمي نگريد كه فرمود: والله الاخره و لرسوله و للمومنين .
آنكه اهل ايثار است قطعا اهل حرص نيست . حرص ، نياز كاذب است . عمده معصيت ها ناشي از حرص و نياز كاذب است تا نياز واقعي . وقتي با ايثار، زمينه هاي حرص از ميان برود زمينه هاي معصيت از ميان مي رود. ايثار محبت مي آفرينند و محبت و همدلي مايه وحدت و وفاق است . ايثار متوقف بر از بين بردن روحيه بخل (مال) و ترس (جان) است . ايثار ، كوثر و خير كثير است و زمينه هاي تكاثر و تمركز ثروت و سرمايه داري غير مولد را كاهش مي دهد / از فقر مي كاهد. لازمه ايثار تقويت روحيه صبر و پايداري و مقاومت است .
مطابق نصوص روايي ما درجه مكرمت و فضيلت ايثار بسيار رفيع است . از اميرالمومنين علي (ع) الگو و اسوه ايثار نقل شده است كه فرمودند: 1- الايثار اعلي المكارم ، 2- الايثار اعلي الاحسان ، 3- الايثار احسن الاحسان و اعلي مراتب الايمان ، 4- الايثار غايه الاحسان ، 5- افضل السخاء الايثار .
پي نوشتها
(1) * ما من شيء الا عندنا خزائنه .
*ما عند كم ينفد و ما عندالله باق .
* و ما عنداله خير وابقي"
* و ما عندالله خير و ابقي للذين آمنو و علي ربهم يتوكلون .
(2) كل من عليها فان و يبقي وجه ربك ذوالجلال و الاكرام .
(3) * بل احياء عندربهم يرزقون
* اذ قالت رب ابن لي عندك بيتا في الجنه .
(4) في مقعد صدق عند مليك مقتدر .
(5) اكرم نفسك من كل دنيه فانك لن تعتاض بما تبذل من نفسك ثمنا.
(6) * الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا في سبيل الله بأموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله .
* و لا تحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
* ولا تقولوا لمن يقتل في سبيل الله اموات بل احياء و لكن لا تشعرون .
(7) الا ان اولياء الله لا خوف عليهم و لا هم يحزنون .
(8) و من اعرض عن ذكري فان له معيشه ضنكا .
(9) * رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك لمن خشي ربه .
* يا ايتها النفس المطمئنه ارجعي الي ربك راضيه مرضيه .
(10) و الذين اتبعوهم باحسان رضي الله عنهم و رضوعنه .
(11) افمن اسس بنيانه علي تقوي من الله و رضوانه خير امن اسس بنيانه علي شفا جرف هار فانهار به في نارجهنم .
(12) الذين آمنو و تطمئنن قلوبهم بذكرالله الا بذكرالله تطمئن القلوب .
(13) و اتتغ فيما آتاك الله الدار الآخره .
(14) فرحين بما آتاهم الله من فضله ... الا خوف عليهم و لا هم يحزنون .
(15) انا اخلصنا هم بخالصه ذكري الدار .
نظر شما