پیام‌نما

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ * * * و [نیز یاد کنید] هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد که اگر سپاس گزاری کنید، قطعاً [نعمتِ] خود را بر شما می‌افزایم، و اگر ناسپاسی کنید، بی‌تردید عذابم سخت است. * * * گر سپاس خدا كنيد اكنون / نعمت خويش را كنيم افزون

۱۷ تیر ۱۳۸۷، ۱۰:۱۱

سخن روز/

آتش بس در نوار غزه ؛ در انتظار آتشی دیگر

آتش بس در نوار غزه ؛ در انتظار آتشی دیگر

خبرگزاری مهر - گروه بین الملل : داستان آتش بس در نوار غزه نه موضوعی جدید است و نه موضوعی قدیمی. جدید نیست، زیرا تا کنون صد بار مطرح شده است، قدیمی هم نیست چون تا کنون حتی یک بار هم تحقق نیافته است.

برای یهودیانی که نمی توانند کابوس تاریخی چند هزار ساله قوم خود را فراموش کنند و به قول ظریفی، همیشه در تونل تاریخ به سر می برند نوار غزه هنوز به وظیفه تاریخی خود در قبال قوم یهود عمل می کند. زمانی عین الشمس شمالی ترین پایگاه مصر باستان بود و دژ مهیب آن، که معبد خدای رع، خدای آفتاب را در خود داشت؛ از ورود یهودیان آواره در صحرانی سینا به سرزمین موعود جلوگیری می کرد و آنها هم اسم ارض ملعون بر آن نهاده بودند.

جدای از بازی اصل و نسب که یهودیان خیلی آن را دوست ندارند؛ جماعتی که در این برهه از تاریخ، آن قطعه از کره زمین را در اشغال دارند احساس می کنند که این ارض ملعون هنوز هم نکبت چند هزار ساله را به رخ آنان می کشد.

تاریخ معاصر آن قدرهم کودن نیست که سخنان آتشین جمال عبدالناصر رهبر مصری و دو آتشه قوم پرستان عرب را فراموش کند نه آن توپوق معروف ناصری درباره خلیج فارس از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس یا من "المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی" که بلای جان دارو دسته اش شده است و نه تعهد و رسالت تاریخی مصر در آزادی فلسطین را و البته نه یک دو جین شعار تو خالی دیگر را.

مصری ها تکنوکرات این بار کت و شلوار و کراوات میانجیگران اتوکشیده بین المللی را بر تن کردند وتوانستند آتش بس نیم بند و متزلزلی را بین جنبش حماس و اسرائیل علم کنند که معلوم نیست چه وقت به زمین گرم خواهد خورد.

نکته اینجاست برقراری آتش بس بین این دو دشمن قدیمی، قبل از آنکه لبخندهای گرم و چهره های الکی خوش بخواهد؛ نیازمند زمینه و اساسی است که مطلقا وجود خارجی ندارد.

در حال حاضر از میان آن همه پرونده راکد و بایگانی شده در سرزمینهای اشغالی، دو پرونده اصلی، حماس و اسرائیل را به جان یکدیگر انداخته است. اول پرونده تبادل آتش مستمر بین طرفین یا تبادل موشک دست ساز خانگی در برابر انواع جنگ افزارهای کشتارجمعی ساخت آمریکا؛دوم پرونده ایران یا همانکه نامش را پرونده شالیت نهاده اند؛ جوانکی اسرائیلی که به اسارت حماس در آمده است و رژیم متبوعش اصرار دارد با تحمیل نقش اول این بازی به او، تمام مشکلات سیاست دست و پا شکسته خود را در قالب فرایند به اصطلاح صلح یا به اصطلاح سازش حمل و فصل کند یا برای مدتی، پنهان نگاه دارد.

جنبش حماس اصرار دارد که این دو پرونده به کلی از یکدیگر جداست، ولی اگر امکان دارد در آن یک وجب جا موضوعات را از یکدیگر تفکیک کرد،بنابراین هر بار که براساس نسخه مصری مقرر می شود که اینها موشک نپرانند و آنها شهوت زاید الوصف خود را برای یورش سیل آسا به مشتی زن و کودک در نوار غزه مهار کنند به ویژه شالیت زهر خود را وارد جسد پرونده اولی می کند.

نسخه فلسطینی ها برای حل این مشکل آن است طبق دستور العمل مصر که اخیرا درباره آن توافق حاصل شده است؛ تبادل آتش متوقف می شود و گذرگاه ها افتتاح می شود و آنگاه باز هم از طریق مصر مذاکرات غیرمستقیمی برای تبادل اسیران صورت می گیرد و اسرائیلی ها برای استرداد "دردانه" خود، چند صد اسیر فلسطینی را آزاد می کنند؛ نسخه مطابق اصل است. حماس دقیقا روش لبنانی ها - بخوانید حزب الله  - را در تعامل با رژیم صهیینست ها در پیش گرفته است و این کابوس که نوار غزه علاوه بر آن رسالت تاریخی، حالا قصد دارد به جنوب دیگری آن هم زیر پای اسرائیل تبدیل شود؛ اشغالگران را دیوانه می کند سئوال اینجاست از کجا معلوم پس از استرداد شالیت،شالیتهای دیگری این بار به اسارت در نیایند؛ به تعبیر بهتر حماس به وقایع گذرا توجهی ندارد، بلکه قصد اصلی آن است که اسرائیل تنبیه شود.

روش حزب الله در اصل، روزگاری روشی اسرائیلی ها بوده است و هنوز هم گاه و بیگاه مورد استفاده مجدد آنها قرار می گیرد؛ اسرائیل در سراسر دوران حیات خویش نمی دانست معاهدات ژنو در همه ابعاد آن اعم از رفتار با اسیران، رهبران سیاسی، منع ترور، منع ربودن و غیره و غیره اصولا به چه دردی می خورد. تروریستهای اسرائیلی که بسیاری از آنها، اکنون در راس رژیم اسرائیل قرار دارند و به گذشته خود هم بی مهابا ،مباهات می کنند، در سراسر دنیا پراکنده بودند تا روزی شاعری فلسطینی را در خانه خود خفه کنند و روزی دیگر کاریکاتوریستی فلسطینی را در خیابانهای لندن به گلوله ببندند؛ بدون آنکه آب از آب تکان بخورد! مروان برغوثی فرمانده فتح در کرانه باختری با اتهامات فائقه ربوده می شود تا مثلا در دادگاهی که طبق معاهده ژنو صلاحیت ندارد، محاکمه شود.

بالگردهای اسرائیلی در جنوب لبنان تا نزدیکی بیروت پرسه می زنند تا روزی رهبر حزب الله را به همراه زن و فرزندش زنده زنده در آتش بسوزانند و روز دیگر مصطفی دیرانی ازمسئولان این جنبش را بدزدند تا مثلا او را تخلیه اطلاعاتی کنند و در این راه از هیچ شکنجه ای ابا نداشتند.

بنابراین ممکن است بازهم جنبش حماس برای آزادی اسیران خود نظامیان اسرائیلی را که غافل در آن حوالی می پلکند؛ به کمند خود گرفتار کند. مشکل اسرائیل هم توافق با حماس در این برهه از زمان نیست؛ مشکل این رژیم آن است که حماس کاری کرده است که اسرائیلی ها نمی توانند هیچ کدام از روشهای قبلی خود را در نوار غزه به اجرا بگذارند.

قبلا خیلی راحت حمله می کردند و منازل فلسطینی ها را روی سرشان خراب می کردند و در عوض صرفا چند بیانیه تشریفاتی در محکومیت اقدامات ضد بشری رژیم غاصب قدس صادر می شد، اما اکنون بلافاصله موشکهای قسام یک و دو با استفاده از تجربیات مهندسان محلی، در سطح وسیعی به سوی خانه و کاشانه صهیونیستها پرتاب می شود. قبلا صهیونیستها فقط می ربودند و حالا فلسطینی ها هم می ربایند، آیا اسرائیل روزی ممکن است شاهد شکستی مهیب مثل شکست تابستان 2006 میلادی در جبهه لبنان، این بار در جبهه نوار غزه باشد؟

حماس هرگز تمایل خود را در تبعیت از جنبش حزب الله پنهان نمی کند. بقیه فلسطینی ها هم همین طور، در راهپیمایی های داخل نوار غزه و کرانه باختری، پرچمهای حزب الله به اهتزاز در می آید و دژ مهیب و باستانی عین الشمس حالا به دژ مهیب نوارغزه تبدیل شده است و اسرائیل قصد دارد از حالا مقابله کند؛ اگر هم اکنون نجنبد فردا بسیار دیر است چون آزادی هر اسیر فلسطینی به این شیوه، فلسطینی ها را برای اجرای دیگر روشهای مقاومت مصمم تر می کند. روشهای تشکیلات خودگردان مبنی بر ادامه مذاکرات، حتی زیر مشت و لگد اسرائیل برای جوانان فلسطینی غیر قابل قبول و حتی ابلهانه به نظر می رسد و قوم پرستان عرب باید کار دیگری غیر از دستیازی به شعارهای توخالی پیداکند.

به همین سبب اسرائیل هر بار به بهانه ای، آتش بس خود را با جنبش حماس می شکند؛ محاصره نوار غزه را از سر می گیرد و کارهای قبلی خود را تکرار می کند تا شاید این بار، حماس خون بس بدهد و اسیر اسرائیلی را بدون چشمداشت مادی یا معنوی تحویل دهد و غائله ختم به خیر شود، اما حماس راه خود را ادامه می دهد مقاومت تا سرحد مرگ؛ همان روشی که از حزب الله آموخته است.

کد خبر 712000

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha