پیام‌نما

فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ * * * پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست. * * * پايدارى كن آن‌چنان ‌كه خدا / داد فرمان ترا و تائب را

۱۸ تیر ۱۳۸۷، ۱۲:۲۶

مکانیسم تبیین نزد رفتارگرایی

مکانیسم تبیین نزد رفتارگرایی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: رفتارگرایی موجود در روان‌شناسی نه با دغدغۀ معانی اصطلاحات ذهنی که با توجه به موقعیت علمی روان‌شناسی به وجود آمد. برطبق یک دیدگاه سنتی در باب ذهن، دیدگاهی که بدون بحث از سوی روان‌شناسان قرن نوزدهم پذیرفته شده بود، حالات ذهن حالات خصوصی هستند و متکفل مداقه عمومی نیستند.

اگر ما فرض بگیریم که تنها چیزی که به صورت عمومی قابل مشاهده است موضوع مناسب علم است، آنگونه که رفتارگرایانی چون جی. بی. واتسون (1878- 1958) و بی.اف. اسکینز (1904 - 1990) فرض می‌کردند آنگاه ما باید بر طبق این دیدگاه سنتی حالات ذهن را از تأمل علمی مستثنی کنیم . اگر ما همچنین این‌گونه فرض کنیم که سخن گفتن از مؤلفه‌هایی که مستعد تایید عمومی نیستند نادرست یا شاید بی‌معنا هستند ما باید این تصور سنتی از ذهن را از حدود تأمل جدی خود حذف کنیم.

ما می‌توانیم این نکته را در مورد این تصور رفتارگرایانه این‌گونه بیان کنیم که بر طبق این تصور اذهان به تجربیات آگاهانه و نظایر آن وجود ندارند. صحبت از این امور تنها منعکس کنندۀ یک گذشتۀ خرافی است که در آن ویژگی‌های قابل مشاهدۀ اشیا با اشاره به ارواح و اشباح که برای سکنی گزیدن آنها مد نظر گرفته می‌شوند تبیین می‌شوند.

برای رد آن ارواح و اشباح- و حالات ذهنی- نه باید اشیا و موجودات واجد شعور را که ویژگیهای قابل مشاهده پیچیده‌ای دارند رد کرد و نه اینکه اینها مستعد تبیین علمی دقیقی هستند. درست نظیر هنگامی‌که ما از تبیینهای رفتار دیوانه‌ای که به‌وسیلۀ ارواح شیطانی مسخر شده شانه خالی می‌کنیم و در اینجا ما از تبیینهایی که به پدیده‌های درونی و شخصی نظر دارند شانه خالی می‌کنیم.

داده‌های رفتارگرایی روان‌شناسانه نمونه‌هایی از رفتار و "رفتارها" هستند که ارگانیسمها آنها را انجام می‌دهند . ما یک نمونه از رفتار را نه با فرض قراردادن حالات درونی و غیرقابل مشاهده ذهن که با اشاره به محرکات محیطی که آن رفتار را آشکار می‌کنند تبیین می کنیم .

مدل حاکم یک بازتاب ساده است . من ضربه‌ای به زانوی شما می‌زنم و پای شما به نوع مشخصی تکان می‌خورد. از این‌جا این رفتار خاص (این پاسخ) - تکان خوردن پای شما - با پدیدۀ یک تحریک- ضربۀ من به زانوی شما - تبیین می‌شود. آنچه تحریک و پاسخ را با هم مرتبط می‌کند یک مکانیسم بازتابی ساده است. ما آن مکانیسم را به صورت منحصربه‌فردی با اشاره به نقش آن در ارتباطات تحریک - پاسخ (ت - پ) شرح می‌دهیم.

رفتارگرایان ابراز می‌کنند که همه "چیز یک رفتار- حتی رفتار پیچیده – می‌تواند به‌تمامی با اصطلاح (ت- پ) تبیین شود. پاسخهای پیچیده هم صرفاً نتیجۀ تحریکات پیچیده هستند و وظیفۀ یک روان‌شناس هم این بود تا تبیین مدونی از این روابط (ت - پ) ارایه کند. روانشناسی ارگانیسم را به عنوان یک "جعبۀ سیاه"  در نظر می‌گیرد که چیزی از سرشت روان‌شناسانه آن به صورت منحصر به‌فردی با اشاره به پاسخ آن به تحریکات شرح داده می‌شود.

جعبه‌های سیاه  و ارگانیسمها یک ساختار درونی را واجد هستند و این چیزی است که فی‌نفسه قابلیت بررسی و تحقیق را دارد، اما این حوزۀ کاری بیولوژیست  و یا فیزیولوژیست و نه روان‌شناس است.

کد خبر 712404

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha