به گزارش خبرنگار مهر، کورنت در فیلم "بوفالو آمریکایی" تلاش کرده تصویری سینمایی از این نمایشنامه معروف ارائه دهد و محصول نهایی هر چند وامدار صحنههای داخلی و دیالوگهای پر حجم است ولی کارگردانی وی به تصویری شدن نمایشنامه کمک بسیار کرده است.
نمایشنامه "بوفالو آمریکایی" سالها بر روی صحنه اجرا شده و پس از چند سال مداوم نقشآفرینی رابرت دووال در نقش اصلی، آل پاچینو ایفای این نقش را بر صحنه تئاتر بر عهده گرفته است. نقشی خاص که در فیلم کورنت، داستین هافمن ایفاگر آن است و توانسته کاراکتر یک قمارباز ته خطی را از فیلتر خاص خود عبور داده و جذاب کند.
ماجرای محوری فیلم در یک مغازه عتیقهفروشی میگذرد که دانی دوبرو صاحب مغازه متوجه میشود یک سکه قدیمی با طرح بوفالو را به اشتباه ارزان فروخته و درصدد باز پس گرفتن آن بر میآید. راهی که وی برای پس گرفتن سکه انتخاب میکند (دزدی)، هر چند بدون امتحان کردن راههای دیگر، معقول به نظر نمیآید ولی بیش از هر چیز نتیجه روابطی است که در مناسبات این چنینی برقرار است.
بعلاوه کاراکتر اصلی که نقش او را هافمن بازی میکند در چگونگی طراحی و چینش این نقشه به گونهای تأثیرگذار عمل میکند. کاراکتر مردی همیشه بازنده که این ویژگی در او به نوعی برجسته شده و روحیات و افکار سخیف و رندانه را پایهریزی کرده است.
فیلم با سکانسی آغاز میشود که معرفی این کاراکتر است و بخشی عمده به حرف زدن او اختصاص پیدا کرده که به خاطر یک رفتار کوچک از زمین و زمان شاکی است و از همه کینه به دل دارد. این روند وقتی تأثیر ویژه خود را میگذارد که تنها رفیق او که همان صاحب عتیقهفروشی است فقط در سکوت حرفهایش را میشنود و در واقع به این وجه دامن میزند که حرافی و غر زدنهای او به رفتاری تکراری بدل شده که واکنش برانگیز نیست.
تضاد این دو کاراکتر که بخشی عمده به تنهایی آنها اختصاص پیدا کرده به نوعی یک ریتم خاص به کار میدهد که در عین حال جذابیت هم دارد. خونسردی و انفعال یکی در مقابل رفتار عصبی دیگری یک عادت خاص با پتانسیل طنز قابل انتظار برای مخاطب ایجاد میکند که وقتی این انتظار جوابی معکوس میگیرد نیز همچنان جذاب است.
مانند جایی که مرد بازنده تلاش میکند نظر دوستش را نسبت به شاگرد سیاهپوست مغازه عوض کند تا خودش مأمور پس گرفتن سکه قدیمی و طبعاً شریک شدن در این معامله شود. در این موقعیت مغازهدار که تا به حال خونسرد بوده واکنشی تند نشان داده و به بدگوییهای او پایان میدهد.
بعلاوه فیلم تلاش کرده به روابط جاری بین این طبقه و رفتار و کنش و واکنشهایی که ناشی از موقعیت متزلزل آنهاست، به گونهای برجستهتر بپردازد. موقعیتی فردی که به بهای حذف یک پسربچه حاضر است بازنده نباشد و با چنگ و دندان معامله را مال خود کند.
همانطور که اشاره شد با توجه به پتانسیلی که به روابط دو کاراکتر اصلی در سکانسهای داخلی اختصاص یافته و اهمیت دیالوگهای رد و بدل شده بین آنها، فیلم آشکارا به نمایشنامه اصلی پهلو میزند که اثری برای اجرای صحنهای است. ولی کورنت برای سینمایی و تصویری کردن آن مولفههایی را وارد کرده که توانسته جواب بدهد.
مانند مانور دادن در کوچهای که چند مکان کلیدی و مهم فیلم از رستوران تا عتیقهفروشی و حتی خانه خریدار سکه در آن قرار دارد. حرکت در مقابل مغازه، پیادهروهای مرتبط، عرض و طول خیابان و حتی دو طبقه اختصاص یافته به مغازه عتیقهفروشی، عنصر حرکت را به عنوان قطبی تعیینکننده وارد سکانسهای پر دیالوگ و شخصیت پردازانه فیلم کرده است.
"بوفالو آمریکایی" بیشتر از این وجه میتواند تماشای نسخه سینمایی یک اثر نمایشی را همچنان دلپذیر نگاه دارد که در جذابیتهای اثر اولیه باقی نمانده و کارگردانی، دکوپاژ و به نوعی طراحیهای خاص فیلمساز وجوه نمایشی و سینمایی کار را ارتقاء داده است. فیلمی که نقشآفرینی خاص از داستین هافمن را در سینما ثبت کرده است.
فیلم "بوفالو آمریکایی" ساخته مایکل کورنت پنجشنبه 20 تیر در قالب سینما یک از شبکه اول پخش شد. این فیلم محصول سال 1996 آمریکا و انگلستان است. دیوید ممت فیلمنامه این اثر را بر مبنای نمایشنامه خودش نوشته و داستین هافمن، شان نلسن و دنیس فرانتس در آن بازی کردند.
داستان "بوفالو آمریکایی" درباره صاحب یک مغازه عتیقهفروشی است که متوجه میشود اخیراً یک سکه قدیمی با طرح بوفالو را به اشتباه ارزان فروخته است. او به فکرش میرسد به کمک نوجوانی که در مغازه کار میکند، سکه را بدزدند...
نظر شما