به گزارش خبرنگار مهر، در ابتدای نشست لادن نیکنام - منتقد - گفت: ذهن فریبا وفی نماینده ادبیات و جهانی است که مشخص است راهش را انتخاب کرده است طوری که می توان گفت او 20 سال دیگر هم جور دیگری نخواهد نوشت.
انتظارم از رمان بیش از اینهاست
وی افزود: من خود را جزو مخاطبان عام کتاب نمی بینم و بنابراین انتظارم از رمان بیش از اینهاست و بالطبع با این دیدگاه، با رمان "رازی در کوچه ها" به مشکل می خورم.
این منتقد ادبی با اشاره به آثاری از فریبا وفی، زویا پیرزاد و پرینوش صنیعی خاطرنشان کرد: این شکل از کار، ادبیاتی است که مخاطب خود را همیشه پیدا می کند ولی انتظاری که من دارم این است که اگر عطف کتاب را در کتابخانه ام دیدم دوباره آن را بردارم و بخوانم. رمان به چالش کشیدن یک مقطع از یک جغرافیای مشخص و دعوت مخاطب به درک آن است ولی کتاب وفی از این مقطع یا مقاطع به راحتی عبور می کند.
نیکنام با اشاره به تمایل راوی رمان "رازی در کوچه ها" به جریان سیال ذهن و نیز تمایلات نوستالژیکی وی گفت: حافظه ما انباشته از این کوچه ها و تصاویر و تیپ هاست. راوی در این کتاب به سمت یک راوی مشخص واجد شناسنامه متفاوت می رود ولی انگار جایی دچار ایست یا سد می شود که در رمانهای قبلی وفی (پرنده من و رویای تبت) هم با این مسئله مواجه بودیم.
وی ادامه داد: معلوم نیست چرا زمان حال در داستان وجود ندارد و یا شخصیتی مثل آذر در انتهای رمان پررنگ می شود ولی در ابتدای کار نشانه هایی از او به مخاطب داده نمی شود. می شد فضایی برای آن ایجاد کرد تا شوک ناشی از سوختنش در پایان پذیرفتنی تر باشد.
نیکنام به ریتم و فصل بندی های خوب رمان اشاره کرد و افزود: به نظرم خرده روایت هایی که در روایت های اصلی آمده کامل نیست و نویسنده می توانست یا به آنها نپردازد و یا اگر ورود می کرد بهتر به آنها می پرداخت. شاید اگر به جزئیات بیشتر اشاره می شد شخصیت ها از حالت تیپ خارج می شدند.
می بایست نوع نگاه به زن را از حالت یکسان خارج کرد
وی در بخشی دیگر به دیدگاه نویسنده درخصوص زنان پرداخت و گفت: اگر قرار است مخاطب شخصیت زن مادر مرده و ضعیف را در داستان بپذیرد باید مدل های پرقوت و نقاط قوت آنها را هم ببیند. زنان در ضعیف ترین موقعیت های خود آدم های پرقدرتی هستند و باید این ظرایف را که از زن بودن برمی آید در شخصیت ها گنجاند تا واقعی تر جلوه کنند. همه زنان نمی توانند شبیه هم باشند. اگر با استفاده از ریتم و زبان می خواهیم مخاطب عام و خاص را با خود همراه کنیم می بایست نوع نگاه به زن را از حالت یکسان خارج کرد. متاسفانه نویسنده در "رازی در کوچه ها" تصویری به دست می دهد که در آن زنان همگی خوب و مظلوم اند و این خود به خود موضع گیری نویسنده را عیان می کند.
شهلا زرلکی دیگر منتقد حاضر در نشست گفت: زبان در رمان تازه وفی در اوج قرار دارد؛ شکلی از زبان که حتی می توان آن را سبک فردی نویسنده دانست. این ویژگی از رمان "پرنده من" شروع می شود و در این داستان هم دیده می شود ضمن اینکه زبان او متناسب با نوع روایت و حرفی است که نویسنده می خواهد آن را بیان کند. فریبا وفی دارد از نوستالژی می گوید و برای همین از زبانی احساسی برای داستان استفاده کرده است که در کل زبانی خوشخوان است.
وی اضافه کرد: جهان داستانی این رمان همان جهان مالوف وفی است که در آثار قبلی اش دیده شده و در اینجا به اوج رسیده است. اما این مسئله جنبه ای منفی هم دارد و گویی که در آخرین حد تاریک و روشن بینی و سیاه و سفیدنگری است. آدم های او به خوب و بد تقسیم شده اند و حد متوسطی وجود ندارد. می توان گفت آذر، راوی و ماهرخ اشخاص قربانی و خوب و عزیز و غلامعلی آدم های بد هستند. جدا از این نوعی شتاب زدگی هم در کار هست که نشان می دهد نویسنده به راحتی از شخصیتها عبور کرده و بر آنها متوقف نمی شود، در حالی که پرداختن به این شخصیتها می توانست یک تنفسگاه برای مخاطب باشد تا از آن فضای خیروشرگونه خارج شود.
این منتقد در پایان گفت: پایان باز رمان هم به نظرم مبهم است و چندان منطقی به نظر نمی رسد. دیگر مشکل کتاب راوی اول شخصی است که در یکی از فصلها شروع به توصیف هایی می کند که متعلق به سوم شخص و دانای کل است.
نباید جهان بینی را در رمان حقنه کرد
در ادامه، میترا الیاتی - نویسنده - به موفقیت رمان "پرنده من" وفی اشاره کرد و گفت: متاسفانه هم در آن کتاب و هم در رمان جدید این نویسنده به سفید و سیاه بینی برمی خوریم که ما را از رمان مدرن دور می کند. معمولا در نگاه مدرن همه چیز را می بینیم و دنبال چراهای سرگشتی و خوبی و بدی ها می گردیم. نباید جهان بینی را در رمان حقنه کرد. رمان مقوله ای در حال حرکت و پویاست و ما را به فضاهای جدید با تفکرات جدید آشنا می کند تا وادار به تفکر شویم.
وی تصریح کرد: رمان های فریبا وفی بسیار خوش استقبال و بد بدرقه هستند. او خوب و کوبنده شروع می کند ولی بعد از فصل اول دچار افت و خیز می شود.
نویسنده "کافه پری دریایی" خلاصه ای از اثر را ارائه کرد و افزود: این رمان می توانست به سمت جریان سیال ذهن حرکت کند ولی بیشتر روایت، شرح وقایع و خاطره هستند و آنجا که به کنش و حرکت احتیاج داریم تنها به تصاویر اکتفا می شود.
الیاتی کلیشه ای بودن شخصیتها، درهم ریختگی زمانی و یکدست نبودن زاویه روایت را از دیگر ایرادات رمان دانست.
سپس مجید تیموری - نویسنده و منتقد - درباره این رمان گفت: نویسنده این رمان با استفاده از زبان پویا و نیز تصاویر و ذهنیت پردازی، توانسته داستانی را به خوبی منتقل کند. نگاه نویسنده به وضعیت زنان جانبدارانه است ولی مشکلات اقتصادی و روانی آنها نشان دهنده وضع زنان در دنیای فعلی ماست.
تیموری نقطه قوت این کتاب را در زبان آن دانست و ایرادهای وارد شده بر زاویه روایت را رد کرد.
"رازی در کوچه ها" دارای فضایی زنانه است
رسول عبدالمحمدی - منتقد - نیز در این نشست گفت: آنچه در این رمان بیش از هر چیز دیده می شود وجوه نوستالژیک و تشبیهات است. البته داستان بعد از دو یا سه فصل ملال آور می شود که این امر ناشی از یکنواختی داستان است. شاید یک طرح و توطئه و یا اتفاق زبانی می توانست رمان را از این حالت خارج کند.
وی با اشاره به ظرفیت های اندیشه ای رمان ادامه داد: "رازی در کوچه ها" دارای فضایی زنانه است و معلوم است که یک نویسنده زن آن را نوشته است ولی من به عنوان خواننده مرد ارتباط خوبی با کتاب برقرار نکردم؛ هرچند مخاطب این گونه داستانها آن را می پسندد و از زاویه دید آنها نمی توان کار را ناموفق ارزیابی کرد.
این منتقد اضافه کرد: سیاه نمایی داستان تنها مربوط به زنانه و مردانه بودن جهان داستان نیست و همه شخصیتها فلاکت های خاص خود را دارند. بخشی از این سیاه و سفیدبینی مربوط به نوستالژی است.
وضع رمان ما غم انگیز است
سعید طباطبایی - منتقد و دبیر نشست های والس - نیز گفت: در کتاب وفی گذشته دوردست را داریم که قطعه قطعه روایت می شود. اگر رفت و برگشت ها زیاد انجام می شد شاید فرصت نقد و تحلیل بیشتری در شخصیت ها داشتیم.
وی تصریح کرد: در مجموع به نظر می رسد ما در رمان نویسی در حال افول هستیم و با وجودی که داستان های کوتاه خوبی داریم وضع رمان ما غم انگیز است. من با محاسبه مختصری که داشتم دیدم که کسی مثل گابریل گارسیا مارکز هر سه سال یک بار رمان منتشر می کند و بقیه نویسندگان هم تقریبا در همین محدوده زمانی کار می کنند، این در حالی است که برخی نویسندگان ما در سال چند رمان در دست انتشار دارند.
این منتقد افزود: بخشی از ضعف رمان نویسی ما سردستی نوشتن است. وفی امکانات زیادی در این رمان دارد ولی به طور مثال پایان بندی را خوب تمام نکرده و بعضا هم تکرارها و اختلال هایی در میان رمان دیده می شود. شاید نویسنده عجله داشته تا کار را زود تمام و چاپ کند.
در پایان فریبا وفی بعد از تمام نقدهای وارد شده بر کتاب گفت: بعضی از ضعف هایی که اشاره شد را قبول دارم؛ به خصوص از نظر زمان بندی و شخصیت پردازی اما برخی مسائل به اختلاف نگاه ها برمی گردد. مثلا اینکه لادن نیکنام می گوید تمام زنان رمان من مادرمرده اند و زنان در جهان واقع قدرتمندند به نظرم این طور نیست و من تا این اندازه که گفته شد آنها را ذلیل و بدبخت توصیف نکرده ام ضمن اینکه مردان هم سیاه پرداخت نشده اند. شاید موفق به این کار نشده ام وگرنه نگاه بیرونی ام اصلا سیاه و سفید نیست.
نظر شما