به گزارش خبرگزاری مهر، موسسه رند در تحلیلی نوشت : پس از حملات 11 سپتامبر سال 2001، دولت بوش اجرای یک راهبرد ملی را مورد ارزیابی قرار داد و اجرا کرد. این راهبرد بر پیشگیری، توسعه دموکراسی، و ملت سازی استوار بود.
"جیمز دابینز" نویسنده این مطلب خاطر نشان کرده است : این سیاستها به دلیل همراه شدن با جنگ غیرضروری و غیرقابل انتظار از نظر هزینه در عراق به شکل روزافزونی بحث برانگیز شده است . همه این موارد نیاز به بررسی دوباره دارد، اما هیچ یک نباید به طور کامل دور ریخته شود.
در بخش پیشگیری این مطلب آمده است : بحث در آمریکا درباره ایران بین کسانی نیست که فکر می کنند یک حمله پیشگیرانه علیه ایران ممکن است لازم باشد و گروه دیگری که مخالف آن هستند. این اختلاف بین کسانی است که فکر می کنند آمریکا باید در ابتدا با ایران گفتگو کند و در صورت شکست باید اقدام نظامی را انجام دهد و گروه دیگری که می گویند این مرحله مقدماتی ضرورتی ندارد.
به عقیده دابینز، برای بهترین برخورد با این چالش باید به این مسئله توجه کرد که این کشور در زمره کدام یک از دشمنان بالقوه آمریکا قرار دارد. آیا ایران کشوری مثل گرانادا یا پاناما است که آسیب جدی به آمریکا وارد نمی کند و آمریکا به راحتی می تواند از آن چشم پوشی کند یا به صلاحدید خود به آن حمله کند. یا مثل اتجاد جماهیر شوروی و چین است که می تواند آسیب زیادی به آمریکا وارد کند و واشنگتن نمی تواند از آن چشم پوشی کند.
در ادامه این مطلب آمده است : این در خاورمیانه بوده که راهبرد امنیتی ملی آمریکا از 11 سپتامبر تاکنون بیشترین ابتکار عملها را متحمل و با کمترین موفقیت روبرو شده است و در نتیجه به بزرگترین اصلاح نیاز دارد.
دابینز افزوده است : هم اکنون اتحادیه اروپا مذاکرات درباره برنامه هسته ای ایران را هدایت می کند . ترکیه گفتگوهای بین اسرائیل و سوریه را میانجیگری می کند . قطر در پایان دادن به بحران سیاسی در لبنان میانجیگری کرد. این دولت ( آمریکا) در ابتدا در برابر هر سه مورد مقاومت کرد.رهبری آمریکا هم اکنون در مذاکرات به بن بست رسیده بین اسرائیلیها و فلسطینیها نمایان است.
به عقیده رئیس موسسه رند، در آمریکا درباره اهداف آمریکا در منطقه هیچ بحث و گفتگویی وجود ندارد. واشنگتن خواستار اطمینان از صلح و آرامش اسرائیل در کنار همسایگان خود، یک ایران خلع سلاح شده(!) ، یک عراق دموکراتیک و متحد و مدرنیزه کردن و دموکراسی سازی همه جوامع در منطقه است.
در ادامه این مطلب آمده است : ثبات در عراق و موضوع هسته ای ایران از چالشهای مهم پیش روی رئیس جمهور آینده آمریکا خواهند بود. در هر دو مورد، متغیر لازم و محکم ، توانایی واشنگتن برای نفوذ بر تهران است. ارتباط نداشتن و تهدید یک حمله پیشگیرانه بهترین ابزار برای انجام این کار نیست. دیپلماسی هم نمی تواند همیشه به توافق بینجامد، اما همواره می تواند به ارائه اطلاعات منجر شود و نتیجه اطلاعات بیشتر، انتخابهایی بر اساس اطلاعات بهتر، گزینه های بیشتر و یک سیاست عاقلانه تر است.
دابینز خاطر نشان کرده است : ما با مسکو در دوره استالین و با پکن در دوره مائو گفتگو کردیم. ما امروز با هاوانا به رهبری رائل کاسترو گفتگو می کنیم. ایران بدتر از این کشورها نیست و در برخی موارد بهتر از هر یک از اینهاست. گفتگو یک امتیاز نیست و سکوت ما در این اوضاع بهتر نیست.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است : دولت کنونی آمریکا تا حد زیادی یکجانبه گرایی را کنار گذاشته و به دنبال روابط بهتر با اروپا، روسیه، چین ، هند و دیگر مراکز قدرت جهان بوده است. انتظار می رود که جانشین وی از هر حزبی که باشد به این تلاشها ادامه دهد.
به عقیده دابینز، وجهه آمریکا در جهان مطمئنا درنتیجه برخی تاکیتکهای معرفی شده از سوی دولت کنونی در جنگ آن علیه تروریسم و نتایج نامطلوب ناخواسته ناشی از آن خدشه دار شده است. از این رو آمریکا به یک راهبرد بزرگ نیاز دارد .
نظر شما