به گزارش خبرنگار مهر، در نشست نقد و بررسی کتاب " شیوایی و شیدایی" اثر محمد حسین ساکت که دیروز دوشنبه در سرای اهل قلم برگزار گردید جمشید کیانفر با اشاره به اینکه برای انتخاب کتاب فصل گذشته جزء داوران بوده است گفت: آن زمان حول این کتاب بحث بود که آن را باید در چه گروهی قرار داد. عدهای می گفتند که فقط کتابهای مربوط به حوزه کتابداری در گروه کلیات قرار میگیرند، اما من اصرار کردم که این کتاب چون موضوعات مختلفی را در بر می گیرد و مجموعه مقاله است، بنابراین باید در گروه کلیات جای داده شود. کتاب "شیوایی و شیدایی" موضوعاتی چون: ادبیات ، تاریخ، ایرانشناسی، حقوق، فلسفه، اسلام شناسی و ... را در بر میگیرد. یکی از ویژگیهای این کتاب حسن انتخاب عنواین کتاب و مقالات آن است. تیتر دوم کتاب ( برگی از فرهنگ و تمدن ایرانی – اسلامی) کمک میکند که خواننده به محتوای کتاب پی ببرد.
وی در ادامه گفت: به جز نه مقاله از مجموع 42 مقاله کتاب، بقیه آنها پیشتر در مجلات چاپ شدهاند و یا در همایشها ارائه گردیدهاند و این کتاب حاصل تلاش فکری چهل ساله مؤلف است.
کیانفر در پایان به مقاله "واژگان فارسی در زبان کوچه و بازار مصر" که اثری ترجمهای از کتاب است اشاره کرد و گفت: وقتی از زبان کوچه سخن به میان میآید منظور زبان عامیانه مردم است و این نشان دهنده نفوذ زبان فارسی است. معمولاً زبان عربی لغات خارجی را معرب میکند اما بسیاری از لغاتی که در این مقاله آورده میشوند به همان شکل فارسی در مصر استفاده میشوند.
در ادامه نشست دکتر اصغر دادبه از اساتید فلسفه و ادبیات کشور اظهار داشت: در سنت قضایی کشور ما از دیر باز قاضیها ادیب و فرهیخته بودهاند و دکتر ساکت یکی از این افراد است که از ویژگیهای ایشان تسلط به دانشهای مختلف و فارسیگرایی معتدلشان است.
وی با اشاره به برخی از مقالات کتاب خاطر نشان کرد: سه مقاله توجه من را به خود جلب کرد. یکی مقاله در سرا پرده مستوران، دیگری مقالهای درباره زرتشت و سوم مقالهای پیرامون ناصر خسرو و لرد بایرن.
دادبه گفت: تکلیف ما با بقیه ادیان مشخص است اما هنوز بهدرستی در کشور ما معلوم نیست که دین زرتشت دینی الهی است یا خیر، اگرچه شهید مطهری در نوشتهای به صراحت اعلام می دارد زرتشت از نظر دینی موحد و از نظر فلسفی ثنوی است در مقاله زرتشت کتر ساکت بهخوبی به این مسئله پرداختهاند.
استاد دادبه ادامه داد: در مقاله " در سراپرده مستوران" به زنان محدث قرون پنجم و ششم هجری پرداخته شده است و تمام این زنان ایرانی هستند. این دو قرن این ویژگی را دارد که علوم قرون گذشته تکثیر و گسترده میشوند اما از تساهل و تسامح قرون سوم چهارم اثری نیست. اگرچه اسلام زمانی که با فرهنگ وتفکر ایرانی آمیخت، شکوفا شد و ما امثال ابن سینا ، مولوی ، سهروردی و ملا صدرا را در سرزمینهای دیگر اسلامی نمی بینیم.
وی در بخشی دیگر از سخنانش در مورد مقاله " مقایسه ناصر خسرو با لرد بایرن" گفت: وجه ایرانیگرایی اسماعیلیان بسیار زیاد است. بسیاری از بزرگان سامانی ، اسماعیلی بودهاند و توجه به زبان فارسی در زمان سامانیان در این مقاله بهخوبی مشاهده می شود. ناصر خسرو نمونه خوبی از این مسئله است که توجه خاصی به اتحاد نامقدس بغداد و بیابان ( غزنویان و سلجوقیان) دارد. اما در یک جای مقاله ترک عثمانی به کار رفته است در صورتی که درآن زمان ترک عثمانی وجود نداشته است.
دکتر مصطفی ذاکری از زبانشناسان صاحب اثر هم در این نشست گفت: تمایل به فارسیگرایی دکتر ساکت قابل ستایش است اما باید میان فارسیگرایی و سرهگرایی تفاوت قائل شد و دکتر ساکت بهخوبی این کار را انجام داده است. در مورد عنوان کتاب شاید منظور از شیوایی، فصاحت است و شیدایی نیز عشق وشوری است که ایرانیان و مسلمانان به علم داشته اند.
وی با اشاره به مقاله اول کتاب که درباره آموزش و پرورش است، گفت: در این مقاله این اشاره جالب هست که در اسلام نخستین مرکز علمآموزی، مسجد بوده است. در زمان حضرت رسول(ص) مشورتها و تصمیمگیریها در مسجد انجام میشده است و به تدریج بر دامنه کاری مسجد افزوده شده است که یکی از آنها آموزش بوده است. در زمان هارون و مامون بیت الحکه تاسیس شد اما بیت الحکمه محلی بود که در آن دانشمندان درباره کتب صحبت میکرده اند و محلی برای آموزش و تدریس نبوده است.
ذاکری در پایان با اشاره به مقاله " واژگان فارسی در زبان کوچه و بازار مصر" به برخی از لغاتی که به نظرش فارسی نیست و مؤلف مقاله به اشتباه آنها را فارسی دانسته است اشاره کرد.
در پایان نشست دکتر محمد حسین ساکت نویسنده کتاب "شیوایی و شیدایی" به سؤالات دیگر سخنرانان درباره کتاب پاسخ داد و گفت: یک محقق باید این دانش را داشته باشد که اگر نویسنده ای مرتکب اشتباه میشود در یادداشت های خود به آنها اشاره نماید، بنابراین انتقادات دکتر ذاکری صحیح است و من از ایشان درخواست می کنم که یاددشتهای خود را در اختیار من بگذارند تا در چاپ بعدی کتاب از آنها استفاده کنم. اما خود ایشان به این نکته اذعان دارند که پیدا کردن ریشه لغات امری بسیار دشوار است و به نظر من همین امر که یک نویسنده عرب بسیاری از لغات را فارسی دانسته است بیانگر نفوذ زبان فارسی در مصر است، حال اینکه واقعاً فارسی باشند یا نباشند.
وی در پاسخ به صحبتهای دکتر دادبه اظهار داشت:خطیب بغدادی در کتاب " تاریخ بغداد " خود از زنان محدث نام میبرد که بیشتر آنان ایرانی هستند اگرچه زنان غیرایرانیای نیز در این عرصه وجود داشتهاند اما تعداد شان به اندازه زنان ایرانی نبوده است.
نظر شما