پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۳ مرداد ۱۳۸۷، ۸:۴۹

گفتگوی نظریه این‌همانی ذهن با دوآلیسم دکارتی

گفتگوی نظریه این‌همانی ذهن با دوآلیسم دکارتی

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: آنچه نظریۀ این‌همانی ذهن نامیده می‌شود به صورت مستقلی در ایالات متحده و استرالیا در دهۀ 50 از قرن بیستم در مقالات هربرت فیگل، یو.تی. پلیس و جی.جی.سی. اسمارت ارائه شد. بر طبق نظریۀ این‌همانی، اذهان ماهیات مادی - یعنی مغزها- هستند و کیفیات ذهنی، از جنبۀ حقایق تجربی، کیفیات مادی مغزها و سیستمهای عصبی به شمار می‌روند.

فیلسوفان بسیاری و غیرفیلسوفان بسیاری، در اساس ، مجذوب این دیدگاه شده‌اند که اذهان چیزی جز ابدان مادی به شمار نمی‌آیند. به طور مثال هنگامی‌که یک بدن مادی به نحوی سامان می‌یابد به نحوی سامان می‌یابد که ذهن انسانی سامان یافته است و نتیجه این امر ذهن است: یک ماهیت آگاهانه، واجد حس و هوش‌مند و در انتها این ویژگی‌های ذهنی علی‌رغم ظاهرشان، ویژگی‌های مادی هستند.

نیروی محرک برای رسیدن به نظریه‌ای از این نوع دوگانه است. در ابتدا ما هرچه بیشتر در باب این مغز پژوهش می‌کنیم بیشتر از نسبت بی‌واسطۀ میان پدیده‌های عصب‌شناختی و زندگی‌های ذهنی خودمان مطلع می‌شویم. ثانیاً دیدگاهی که بر طبق آن حداکثر یک نوع جوهر، جوهر مادی، وجود داشته باشد بر دیدگاه دوآلیستی، به جهت سادگی مرجح است. اگر ما می‌توانستیم ویژگی‌های محوری زندگی‌های ذهنی مان را بدون اجبار برای  ارائۀ جواهر غیرمادی  تبیین کنیم آن‌گاه دیگر دلیلی برای فرض اینکه جواهر غیر مادی وجود دارند وجود نمی‌داشت.

آنچه نظریۀ این‌همانی ذهن نامیده می‌شود به صورت مستقلی در ایالات متحده و استرالیا در دهۀ 50 از قرن بیستم در مقالات هربرت فیگل، یو.تی. پلیس و جی.جی.سی. اسمارت ارائه شد. بر طبق نظریۀ این‌همانی، اذهان ماهیات مادی - یعنی مغزها-  هستند و کیفیات ذهنی، از جنبۀ حقایق تجربی، کیفیات مادی مغزها و سیستمهای عصبی به شمار می‌روند.

در ابراز ادعای اینکه کیفیات ذهنی کیفیات مادی هستند فیگل، پلیس و اسمارت صرفاً ادعا نمی‌کردند که کیفیات ذهنی کیفیات مادی هستند. فردی ممکن است اینگونه بیندیشد و با این همه تصور کند که کیفیات ذهنی کاملاً از کیفیات مادی غیرذهنی متمایز هستند. نتیجه وحدت جوهری خواهد بود که با دوآلیسم کیفیات جور در نمی‌آید. نظریه‌پردازان نظریۀ این‌همانی اما از این بحث می‌کردند که هر کیفیت ذهنی موجود در واقعیت کیفیتی فیزیکی است بدان معنا که کیفیتی از این نوع به صورت مستقلی از سوی علوم فیزیکی تأیید می‌شود.

نظریه‌پردازان نظریۀ این‌همانی ذهن از این‌همانی بودن فرآیندهای ذهنی با فرآیندهای مغز سخن می‌گویند. خب ما در حال تدوین نظریۀ این‌همانی به عنوان نظریه‌ای در باب کیفیات هستیم و این تردیدهای اصطلاح‌شناسانه شایسته تبیین هستند.ما میان صفات و حالات از یک سو و جواهر از سوی دیگر تمایز قایل می‌شویم. حالات دکارتی بیشتر شبیه چیزی که کیفیات نامیده می‌شوند به شمار می‌روند.

صفات دکارتی نیز انواع کیفیات هستند، اگر بخواهیم تا حدی به طرزی غیرسودمند سخن بگوییم یک جوهر امری جزیی است که کیفیات را در اختیار دارد و کیفیات چیزهایی هستند که جواهر در اختیار دارند. خود جواهر از یکدیگر با توجه به کیفیاتشان متمایز می‌شوند. بر طبق نظر دکارت جوهر مادی صفت امتداد را در اختیار دارد و جوهر ذهنی صفت تفکر را در اختیار دارد. کیفیاتی که در اختیار ابدان مادی هستند حالات امتداد هستند - یعنی روشها امتداد یافتن هستند و تفکرات مشخص ، احساسات و تجربیات حسی که در اختیار جوهرهای غیر مادی هستند حالات تفکر و روشهای اندیشیدن هستند.

هیچ جوهری که کیفیات یک نوع را در اختیار دارد کیفیات نوع دیگر را در اختیار ندارد؛ در واقع داشتن یک نوع کیفیات مانع داشتن نوع دیگر کیفیت می‌شود.یک دوآلیست غیردکارتی این مدعای اخیر را رد می‌کند. هر چند که اذهان از ادبان مادی متمایز هستند - جوهرهای ذهنی- جوهرهایی که کیفیات ذهنی را در اختیار دارند می‌توانند کیفیات مادی را نیز در اختیار داشته باشند. شما خودتان جوهری ذهنی نستید و واجد افکار، احساسات و تجربیات آگاهانه هستید.اما همچنین واجد بعد هستند و امتداد یافته‌اید: و ارتفاع و جرم خاصی را واجد هستید.

این کیفیات را (که دکارت آنها را حالات می‌نامد) به جوهر مشابهی که فکر و احساس می‌کند تعلق دارند. دیدگاهی از این نوع تمایز دکارتی را محفوظ نگاه دارد. تمایزی که میان کیفیات ذهنی و مادی برقرار است اما این دیدگاه آن اظهارنظر دکارتی را مبنی بر اینکه چنین کیفیاتی نمی‌توانستند در یک جوهر بسیط باشند رد می‌کند. چنین جوهری که کیفیات ذهنی و مادی را در اختیار دارد به صورت هم‌زمان هم ذهنی و هم مادی است. اذهان یا خودها از جواهر زیست‌شناسانه که در آنها آن اذهان یا خودها  تجسد می‌یابند متمایز هستند.

شما ممکن است اینگونه دوآلیسم جوهر را رد کنید، با این همه به دوآلیسمی که بر تمایز میان کیفیات ذهنی و مادی تأکید می‌کند قایل باشید. در این دیدگاه یک جوهر بسیط وجود دارد که همان بدن است و این جوهر هم کیفیات ذهنی و هم کیفیات مادی را توأمان در اختیار دارد. با این همه، این چیزی نیست که نظریه‌پردازان نظریۀ این‌همانی در ذهن دارند. نظر آنها این است که هر کیفیت ذهنی با کیفیتی مادی رابطۀ این‌همانی دارد.

کد خبر 721194

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha