پیام‌نما

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ‌اللَّهِ جَمِيعًا وَ لَا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ‌اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَ كُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ‌اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ * * * و همگی به ریسمان خدا [قرآن و اهل بیت (علیهم السلام)] چنگ زنید، و پراکنده و گروه گروه نشوید؛ و نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل‌های شما پیوند و الفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا این گونه، نشانه‌های [قدرت، لطف و رحمت] خود را برای شما روشن می‌سازد تا هدایت شوید. * * * معتصم شو به رشته‌ى يزدان / با همه مردمان با ايمان

۴ مرداد ۱۳۸۷، ۱۳:۲۶

به بهانه پخش از شبکه یک/

"آندرسن جوان"؛ یک فیلم زندگینامه‌ای متعارف

"آندرسن جوان"؛ یک فیلم زندگینامه‌ای متعارف

فیلم سینمایی "آندرسن جوان" ساخته رومل هامریش بر مسیر آشنای فیلم زندگینامه‌ای از شخصیت‌های برجسته حرکت و تلاش کرده امتیاز اصلی را به قهرمان و فضای ذهنی خاص او بدهد تا شیوه‌های روایی نو و گاه نامتعارف.

به گزارش خبرنگار مهر، کارگردان تلاش کرده در این فیلم بخشی از زندگی هانس کریستین آندرسن نویسنده معروف دانمارکی را محور قرار دهد که شاید کمتر به آن پرداخته شده و همین وجه می‌تواند جذابیتی خاص به کلیت کار ببخشد.

در فیلم‌هایی که به زندگی بزرگان و شخصیت‌های برجسته جهانی در رشته‌ها و حوزه‌های مختلف پرداخته می‌شود، همواره وجه جذاب برای مخاطب امروز که شمایلی در اوج از آنها در ذهن دارد، پرداختن به زوایایی پنهان است که کمتر کسی از آنها خبر دارد و در عین حال وجوهی که آنها را واجد نقاط اوج و فرود انسانی با همه سختی و مشکلات می‌کند.

در واقع از این زاویه نگاه است که مخاطب با شخصیت‌های واقعی به عنوان قهرمانی از جنس گوشت و پوست و استخوان همذات پنداری کرده و روند دراماتیزه شده زندگی آنها را تا رسیدن به قله و نقطه اوج پیگیری می‌کند. قهرمانی که می‌تواند یکی از همین مردم باشد اما با قرار گرفتن در مسیرهای ویژه و انتخاب‌های خاص، به پدیده‌ای جهانی تبدیل شده است.

هانس کریستین آندرسن خالق آثاری ماندگار در ادبیات کودک که هیچوقت کهنه نمی‌شوند همچون "آلیس در سرزمین عجایب"، "دخترک کبریت‌فروش"، "جوجه اردک زشت"، "لباس امپراتور" و ... شخصیتی است که از این زاویه خاص بسیار مستعد بدل شدن به شخصیتی نمایشی و جذاب برای مخاطب است.

علاوه بر اینکه مخاطب از هر جغرافیا و هر گروه سنی با آثار وی آشناست، به گونه‌ای سیر ماجراهای زندگی او تا رسیدن به قله این امکان را در اختیار سازندگان قرار داده تا با دراماتیزه کردن بیشتر این مسیر بتوانند اثری تصویری از سیر ذهنیات او ثبت کرده و این مسیر را همچون تخیلات سیال او ترسیم کنند.

فیلم با توجه به موضوعی که جذابیت بالقوه دارد از شیوه روایتی آشنا و تکراری استفاده می‌کند تا به گونه‌ای ابتدا و انتهای فیلم را با چفت و بست محکم به هم پیوند دهد. آندرسن پیر در بستر بیماری و احتضار نقاط برجسته زندگی خود را برای پرستاری جوان که از او مراقبت می‌کند، تعریف می‌کند.

این شیوه روایت علاوه بر اینکه پایان را قابل پیش‌بینی کرده تا به گونه‌ای مرگ او را در راستای مولفه‌های ارائه شده در بخش میانی ترسیم کند، از راهکار مألوف گذر گاه و بیگاه فلاش‌بک بر زمان حال نیز بهره برده است. به این ترتیب این نکته مرتب به مخاطب یادآوری می‌شود که در حال شنیدن داستان یک زندگی است و بار روایتی فیلم به جهت فضای ایجاد شده تشدید می‌شود.

زندگی آندرسن در گذشته از جایی به تصویر درمی‌آید که او جوانی روستایی،‌ ساده‌دل و مشتاق است که گمان می‌کند نوشته‌هایش بی‌نقص و عالی است. خواندن یکی از اشعارش در یک میهمانی توجه یک هنرمند متمکن را به او جلب می‌کند تا سرآغاز فصلی جدید در زندگی حرفه‌ای و شخصی او باشد.

در فیلم تلاش شده به این تصویر از آندرسن دامن زده شود و او را در موقعیتی تثبیت شده، موفق و مطلق به تصویر نکشد آن هم در شرایطی که او هنرش را در سرودن شعر یافته است. از مقطعی که او برای تحصیل به یک معلم سختگیر سپرده می‌شود تا به نوعی استعدادها و تخیلاتش در مسیر مناسب و معقول قرار بگیرد، موقعیت سراشیب‌وار این شخصیت برجسته می‌شود.

قرار گرفتن او در مدرسه کنار شاگردان کوچکتر و نادانسته‌هایش در مقایسه با دیگران، موقعیت او را تضعیف و به تدریج او را بدل به کودکی ساده‌دل می‌کند که تنها جسمش رشد کرده است. در همین بخش بزرگترین تقابل زندگی او با معلم شکل می‌گیرد که به گونه‌ای تأثیرگذار مقابل دریای تخیل آندرسن می‌ایستد و تلخترین تجربه‌های او را از دوران تحصیل به تصویر می‌کشد.

تقابلی که به گونه‌ای تنها رفاقت و دوستی آندرسن را با پسرکی کوچک تحت‌تأثیر قرار داده و مرگ پسرک را رقم می‌زند که که بدل به کابوس دائمی آندرسن می‌شود. این بار خواب و رویا و تخیل‌های همیشگی وی با حضور دوستش است که مفهوم پیدا می‌کند، همانطور که پایان فیلم و مرگ آندرسن پیر با حضور نمادین روح پسرک رقم می‌خورد.

فیلمساز در طول کار تلاش کرده علاوه بر اهمیت به داستانگویی و نقاط اوج و فرود زندگی آندرسن،‌ به گونه‌ای نقطه دید او را هم وارد کار کند تا فیلم وامدار زاویه دید خاص این نویسنده باشد که تخیل‌پردازی او در داستانهایش برای مخاطب ملموس و جذاب است.

برای این منظور در موقعیت‌هایی نقطه نظر او در فیلم برجسته شده تا نوع نگاهش به اطراف، طبیعت، مردمان و ... به تصویر درآید. مانند سکانسی که او در ابتدای فیلم وارد میهمانی اعیانی می‌شود و نگاه افراد حاضر رویش سنگینی می‌کند یا سکانسی که آندرسن برای همکلاسی‌هایش داستانپردازی و با جدایی از قالب خود با دو بال به آسمان پرواز می‌کند.

این تمهیدهای تصویری به گونه‌ای فضای ذهنی خاص او را به کلیت فیلم تعمیم می‌دهد. "آندرسن جوان" بر مسیر آشنای فیلم‌های زندگینامه‌ای از شخصیت‌های برجسته حرکت و تلاش کرده امتیاز اصلی را به قهرمان و فضای ذهنی خاص او بدهد تا شیوه‌های روایی نو و گاه نامتعارف. از همین رو فیلم بیش از هر چیز وامدار ذهنیات و احساسات رقیق شخصیت اصلی است تا چیز دیگر.

فیلم سینمایی "آندرسن جوان" ساخته رومل هامریش پنجشنبه سوم مرداد در از شبکه اول پخش شد. این فیلم 110 دقیقه‌ای محصول مشترک سال 2005 دانمارک، نروژ و سوئد است و سیمون دال تولو، پوک شاربو، هنینگ ینسن و لون پترسن در آن به ایفای نقش پرداختند.

این فیلم سال‌های اول زندگی هانس کریستین آندرسن، نویسنده معروف دانمارکی و خالق آثاری چون "جوجه اردک زشت"، "دخترک کبریت‌فروش" و "لباس امپراتور" را به تصویر می‌کشد. فیلم "آندرسن جوان" سال 2005 برنده جوایز بهترین کارگردانی و طراحی لباس از جشنواره بین‌المللی فیلم شانگهای شد.

کد خبر 721660

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha