به گزارش خبرنگار مهر، عباس کیارستمی در همان حال که از راه پله نیمه روشن کافه پاریس محل وقتگذرانی پیکاسو و مودیلیانی پائین میرود، دوربین خود را درمیآورد و از یک کتیبه نقاشی شده عکس میگیرد. او لبخندی میزند و میگوید: بسیار عالی.
پدرخوانده سینمای ایران و برنده جوایز مختلف در سطح بینالمللی هنوز در بسیاری از شهرهای غربی که از او به عنوان یکی از بزرگترین فیلمسازان دنیا تجلیل میکنند، بسیار غریبه به نظر میرسد. کیارستمی برخلاف برخی فیلمسازان ایرانی که از کشور خارج شدهاند و هر چند در 10 سال اخیر هیچ فیلمی از او در ایران نمایش عمومی نداشته، همچنان در تهران زندگی میکند.
با این حال کیارستمی سیاسی به قضیه نمینگرد. او میگوید حکومت کار خود را میکند و او هم کار خودش را. کار او ثبت زندگی روزانه ایرانیها همراه با نوعی مهربانی و شوخطبعی خوشایند است. گروهی از چهرههای هنری در اروپا و آمریکا مدتهاست میخواهند کیارستمی را به غرب بکشانند و امیدوارند او با خود حس شاعرانه و انسانی فیلمی چون "طعم گیلاس" را بیاورد.
اما کیارستمی 68 ساله پروژههای خارجی را با دقت انتخاب میکند و درباره خروج از کشور محتاط است. او به تازگی اپرای "همه آن شکلیاند" موتسارت را در اکس ان پرونس فرانسه به صحنه برد که اولین تجربه او در این زمینه بود. کیارستمی گفت: تاثیرگذارترین حرفی که به من زدند این بود که "همه آن شکلیاند" مهربانترین، دوستانهترین و انسانیترین نسخه این اپرا بود.
در این بین جدیدترین اثر او که یک اینستالیشن چندرسانهای به نام "نگاهی به تعزیه" است این هفته در جشنواره ادینبورگ افتتاح شد. ژولیت بینوش بازیگر فرانسوی پس از دیدن کار جدید کیارستمی برای درک این مسئله که چرا آدمها این طور گریه میکنند خود را در کتابهایی درباره شیعه و اسلام غرق کرد.
به اعتقاد کیارستمی، نمیتوان از تماشاگران اروپایی انتظار داشت مانند تماشاگران محلی مجذوب نمایش شوند و با شخصیتها احساس همذاتپنداری کنند. از این رو او تصمیم گرفت به یکی از بازیهای معروف خود روبیاورد. او به جای به صحنه بردن یک نمایش تعزیه، به دهکدههای دور در ایران سفر کرد و از خود تماشاگران فیلم گرفت.
"نگاهی به تعزیه" شامل یک نمایش تعزیه و دو پرده بزرگتر در اطراف است که در هر یک از آنها تصاویر نزدیک از مردان و زنان تماشاگر و واکنشهای احساسی آنها دیده میشود. تماشاگر غربی تنها از طریق این واکنشهاست که میتواند اتفاقها را حدس بزند. کیارستمی گفت: چهره تماشاگران ایرانی حکم زیرنویس را دارد.
در دورانی که ایران در معرض بدترین اتهامهاست، کیارستمی به یاد ما میآورد که آدمهای واقعی در این کشور زندگی میکنند و آثار او از تماشاگران غیرایرانی میخواهد با آنها ارتباط برقرار کنند یا به گفته خود کیارستمی، حسی از یکدلی بین آدمهایی به وجود بیاید که هیچ نقطه مشترک ندارند.
او در این باره گفت: تعریف من از هنر واقعا این است. تنها ماموریت هنر این است که آدمها حس کنند به هم نزدیکتر شدهاند. تعدادی از دوستان غربی کیارستمی با نوع واکنشهای خود او را شگفتزده کردند. فیلمسازان اروپایی مانند ارمانو اولمی گفتند با دیدن "نگاهی به تعزیه" برای لحظهای خود را کاملا ایرانی، مذهبی و آمیخته با حسی از تقدیر احساس کردند.
به گفته کیارستمی، برناردو برتولوچی فیلمساز معروف ایتالیایی از دیدن کار او تحت تاثیر قرار گرفت و گفت: خیلی خوششانس هستی در کشوری زندگی میکنی که هنوز این همه معصومیت در آن وجود دارد. عصر معصومیت در ایتالیا هم بود، اما از سالهای 1950 به بعد وقتی شرایط اقتصادی بهتر شد، ما آن را را از دست دادیم و تنها خدا میداند چرا.
فیلمساز برنده نخل طلا جشنواره کن حرفهای سیاسی را برای خود به عنوان یک کارگردان سینما بیفایده میداند، با این حال در "نگاهی به تعزیه" از تماشاگران غربی میخواهد خود را بجای ایرانیها بگذارند.
او در این باره گفت: وقتی میبینم کشورم را اهریمنی در نظر میگیرند، احساس رنج میکنم. بنابراین در تمام فیلمهایم آرزوی من ارائه تصویری مهربانتر و گرمتر از انسانها و کشورم است. هر روز که از خواب بلند میشوم باید به همسایههایم سلام کنم و این چیزی است که دوست دارم در فیلمهای خود نشان بدهم: دوستی و عشق بین آدمها.
نظر شما