به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد رمان "تو خودت را دوست نداری" عصر دیروز با حضور اسدالله امرایی، مهشید نونهالی، فتح الله بی نیاز، سعید طباطبایی، شهلا زرلکی، رسول عبدالمحمدی، مجید تیموری و فروغ پوریاوری برگزار شد.
در ابتدای این نشست مجید تیموری - داستان نویس - گفت: ناتالی ساروت ادبیات را جنبش مداومی از مرئی به نامرئی، از عیان به نهان و از شناخته به ناشناخته میداند یعنی ادبیات را دگرگونی مداوم صورتها و قالبها مینامد و براساس همین غیرمتعارف بودن روایتهایش و عدم استفاده از تکنیکهای داستانی و شخصیتپردازی جزء لاینفک منشور تفکری است که با عنوان ضد رمان پایه ریزی کرده است.
وی با اشاره به مضمون کتاب مورد بحث افزود: کنش و واکنش به وجود آمده در رمان "تو خودت را دوست نداری" سطح هوشیاری انسان را به چالش میکشد، مخاطب هنگام خوانش متن لاجرم به تجربههای شخصی خویش مراجعه میکند در اصل شخصیت درونی مخاطب در وضعیتی مشابه همزاد شخصیت ناموجود و چندپاره رمان میشود و این عدم تصمیمگیری، شناخت و سرگشتگی به مخاطب انتقال مییابد تا نتواند تصویر روشنی از خویش را ترسیم کند، ناگزیر بین مبارزه و تسلیم در تعلیق باقی میماند.
این داستان نویس اضافه کرد: ساروت سعی میکند زبان ناخودآگاه انسان را رمزگشایی و رمزگذاری کند تا فرق بین من نمادین و من حقیقی بیشتر آشکار شود. وی اشاره میکند که ما همیشه دنبال ابژهای هستیم که بتوانیم خلاء وجودی خود را جبران کنیم. از ویژگیهای دیگر این اثر عدم جنسیت در شخصیتهای درونی رمان است یعنی تاثیر حسی جنسیتی در ارائه یک حس و دخالت آن بر نوع نگاه وجود ندارد. شاید طرح این سئوال خالی از لطف نباشد که لذت متن در کجای رمان به مخاطب تزریق میشود و آیا اصلا وجود خارجی دارد؟ یا اینکه جزء ویژگیهای رمان نو محسوب میشود؟
اسدالله امرایی - مترجم - نیز در این نشست با اشاره به شیوه روایت نزد رمان نو نویسان گفت: در سبک رمان نو معمولا موضوعاتی انتخاب می شوند که قابل بحث نیست بیشتر نوعی تصویربرداری با دوربین است که شاهکار آن را در رمان (کنار) ساحل اثر آلن رب گریه می بینیم و انگار همه چیز از دریچه دوربین روایت می شود. کلود سیمون، ناتالی ساروت و رب گریه شاخص ترین چهره های این مکتب اند.
مهشید نونهالی - مترجم کتاب ناتالی ساروت - نیز در سخنانی خاطرنشان کرد: ساروت معتقد است باید سکویی داشته باشیم که از روی آن بپریم و باید همواره هم به این سکو بازگشت. در واقع کسانی که معتقدند می توان رمان را از هر صفحه ای آغاز کرد و تا به انتها خواند و فهیمد، در اشتباه اند. او (ساروت) اگر صفحه اول را نداشته باشد دیگر رمان هم ندارد با این وجود می پذیرم که به سمت نوعی انتزاع پیش رفته است.
شهلا زرلکی - داستان نویس - هم در این نشست گفت: رمان "تو خودت را دوست نداری" مصداق کاملی برای تئوری های ناتالی ساروت است. شخصیت اصلی رمان در سراسر متن منتشر و به عبارت بهتر منفجر شده است. از جمله ویژگی های رمان نو، یکی ضد رمان بودن آنها و دیگری بی شکلی است که به قاعده درآمده است.
جواد عاطفه - منتقد - سخنانش را با این سوال که "چه شرایطی در یک جامعه به وجود می آید که چنین نویسنده ای (ناتالی ساروت) متولد می شود؟" گفت: نوشته های اندیشمندان و نویسندگان فرانسه در 200 سال گذشته موجب شده که نویسندگانی این گونه هنجارشکن که خودشان هم خوشان را نمی فهمند به وجود بیاید.
وی از مترجم کتاب برای ترجمه آثاری این چنین تقدیر کرد.
رسول عبدالمحمدی نیز گفت: در رمان "تو خودت را دوست نداری" به هیچ وجه شخصیت های متفاوتی را نمی بینیم و در واقع همه اجزای یک شخصیت اند. هیچ گونه عینیتی که بتوان از آن برای استناد به کتاب استفاده کرد، وجود ندارد. حتی رمان طرح توطئه ای در رمان نمی بینیم.
فتح الله بی نیاز نیز گفت: این رمان در قالب نوشته های حدیث نفس و تاملات می گنجد. او برای نوشتن رمان از صفر مطلق - و نه واقعیاتی که هست - شروع می کند و یکباره اندیشه هایی را مطرح می کند که سیال و لغزنده اند.
فروغ پوریاوری - مترجم - نیز گفت: در رمان لذت خاصی ناشی از جنسیت شخصیت ها وجود ندارد اما حس انسانی و تجربه انسانی منتقل می شود. به نظرم در جاهایی باید این حس مردانه و زنانه را فاکتور گرفت.
سعید طباطبایی - منتقد - هم درباره این رمان گفت: "تو خودت را دوست نداری" را باید رمان دانست چرا که به هر حال ما با یک روایت و تغییر در خرده روایت ها روبروئیم؛ چیزی که ادبیات بر اساس آن به وجود آمده است. این رمان همچنین یک بازی دلالتی بی پایان و در واقع یک گزین گویه بی پایان است.
نظر شما