"انیس النقاش" تحلیلگر مسائل بین الملل از لبنان و هماهنگ کننده مرکز تحقیقات استراتژیک الامان از تحلیلگران برجسته ای است که اوضاع منطقه و جهان را با واقع گرایی و در عین حال منطقی ارزیابی و تحلیل می کند.
وی متولد بیروت است . دوره دبیرستان را در مدرسه المقاصد الاسلامیه پشت سرگذاشت و پس از آن در رشته هنرهای تجسمی فارغ التحصیل شد.
شانزده سال بیشتر نداشت که عضو جنبش فتح شد و سالهای متعددی به همراه فلسطینی ها بر ضد اشغالگران قدس به مبارزه پرداخت و از همین راه، با برادران ایرانی خود که پیش از انقلاب و پس از آن به لبنان می آمدند آشنا شد و همین عامل سبب برقراری روابط بسیار خوب با آنها شد.
پس از تجاوز رژیم صهیونیستی در سال 1972 و اشغال بخشهایی از لبنان، اندیشه مقاومت در لبنان ظهور یافت زیرا جنوب لبنان اشغال شده بود انیس در تشکیل نیروهای مقاومت لبنان در جنوب پیش از تشکیل حزب الله مشارکت داشت.
وی را از دوستان بسیار نزدیک و صمیمی شهید عماد مغنیه فرمانده بزرگ نظامی حزب الله می شناسند که آغاز دوستی آنها به دهه هفتاد برمی گردد زمانی که مغنیه به نزد نقاش آمد و از وی که مسئولی در جنبش فتح بود خواست او را آموزش دهد.
در آستانه 14 آگوست(24 مرداد) دومین سالگرد پیروزی بزرگ حزب الله بر رژیم صهیونیستی در جنگ 33 روزه 2006 ، با انیس النقاش گفتگوی مفصلی درباره مسائل مختلف از جمله شرایط کنونی منطقه پس از جنگ جولای 2006، اوضاع لبنان و جایگاه حزب الله و مقاومت، آینده مذاکرات سوریه و رژیم صهیونیستی، آینده طرحهای آمریکا، وضعیت کشورهای عرب، روابط سوریه و لبنان و جایگاه کنونی ایران در منطقه و ... انجام داده ایم که در بخشهای جداگانه تقدیم خوانندگان گرامی می شود.
اوضاع کنونی خاورمیانه
* خبرگزاری مهر- گروه بین الملل : اوضاع فعلی منطقه خاورمیانه را چگونه ارزیابی می کنید؟
- اولا باید بدانیم که اوضاع اقتصادی بین المللی و به ویژه اوضاع اقتصادی آمریکا، سبب توجه بیش از پیش این قدرت به منطقه خاورمیانه و به ویژه نفت آن، برای تامین نیازهای خود شده است،بنابراین از دهه نود، شاهد تلاش آمریکا برای سلطه مجدد بر منطقه از راه جنگ عراق بر ضد کویت و حمله آمریکا به آن تا اشغال کویت و اشغال مستقیم عراق و ادامه مسئله فلسطین بوده ایم .
ویژگی این مرحله این است که ایالات متحده آمریکا تصمیم گرفته است پس از آنکه دولتهای عربی در اعمال سیاستهای مورد نظر این کشور شکست خوردند و پس از شکست اسرائیل در سلطه بر منطقه و تحمیل شروط خود و به ویژه در مسئله فلسطین، خود به تنهایی برای سلطه بر خاورمیانه به این منطقه بیاید .
این دخالت مستقیم آمریکا، دلیل ضعف است نه دلیل قدرت؛ و این دخالت در اشغال عراق نمایان شد؛ اشغال مستقیم و غیر مستقیم سبب تضعیف ایالات متحده شده و شیوه نظامی گری آن با شکست روبرو شده است و به همین علت، این کشور شروع به جستجوی راه حلهایی چند جانبه کرده است.
یکی از این راهها، تحریک مناقشات طایفه ای و مذهبی و تلاش برای به وجود آوردن درگیری داخلی در عراق و همکاری با کشورهای منطقه برای نجات خود از عراق بوده است که این راهها سبب تضعیف این کشور و تضعیف برنامه ها و اهدافش شده است .
آمریکا همچنین تلاش کرد از طریق اسرائیل در سال 2006، وارد جنگ بر ضد لبنان شود تا شاید به واشنگتن کمک کند با نابودی مقاومت در لبنان و فلسطین،سلطه خود را در منطقه بازیابد که کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا گفته بود خاورمیانه جدید شکل خواهد گرفت، اما پیروزی مقاومت، به جای اینکه نتایج مثبتی برای ایالات متحده و اسرائیل به همراه داشته باشد نتایج منفی برای آن دو به دنبال داشت.
عقبگرد نیروهای صهیونیستی و آمریکا در منطقه
اوضاع امروز منطقه نسبت به گذشته بسیار منحصر به فرد است،زیرا نیروهای صهیونیستی و آمریکا از برنامه های خود عقب نشینی کرده اند و مجبور شده اند با سوریه و ایران گفتگو کنند؛ آنها از مقاومت در جنوب لبنان می هراسند و در فلسطین دچار آشفتگی و سراسیمگی شده اند نمی توانند راه حلی پیدا کنند و انتفاضه و مبارزه مسلحانه در آنجا ادامه دارد در نتیجه امروز منطقه طوری شده است که توان مقاومت و بازدارندگی در برابر آمریکا را پیدا کرده است و طرحهای آمریکایی دیگر نمی تواند به اجرا درآید.
لزوم ترسیم طرحی مستقل از آمریکا برای منطقه
البته این اوضاع به معنای پیروزی کامل بر ایالات متحده آمریکا نیست؛ آن را نصف پیروزی می دانم و برای حمایت از این پیروزی به تثبیت آن و ایجاد مجموعه قدرتمندی در منطقه نیاز داریم ؛این پیروزی است که تصویر جدیدی به منطقه می بخشد که ما آن را می سازیم به جای اینکه فقط در واکنش به ایالات متحده باشد.
تا کنون من معتقد نیستم که این تصویر روشن است،زیرا قدرتهایی که طرح آمریکا را ناکام گذاشتند؛ باید طرحی برای منطقه ترسیم کنند تا مخاطرات جنگهای مذهبی و نژادی را از آن دور کرده و طرح وحدت میان نیروها برای آزادی،توسعه،امنیت و رفاه بیشتر در منطقه را پایه ریزی کنند تا ملتهای منطقه بر آن نظارت داشته باشند، نه قدرتهای خارجی.
کشورهای عرب و دنباله روی از آمریکا
متاسفانه برخی کشورهای منطقه اعتقادی ندارند که می توانند استراتژی خاصی برای آن به وجود آورند یا نظام منطقه ای خاص داشته باشند؛ آنها پیوسته اعتقاد دارند که باید مجری طرحهای قدرتهای بزرگ و دنبال رو آن باشند.
ایران و سوریه اعقتاد دارند منطقه باید برنامه و نقشه سیاسی جدید و برنامه های توسعه خاص خود را داشته باشد، بنابراین ما در مرحله انتقالی میان شکست تهاجم خارجی و خارج نشدن کامل طرحهای آن از منطقه هستیم .
ادامه دارد ...
نظر شما