واقعیت ورزش ما، نداشتن برنامه ای هدفمند و اصولی است و می بینیم با رفتن ستاره ها از آسمان ورزش ایران، چیزی جز ناکامی و شکست در بزرگترین رویداد ورزشی جهان برای ما باقی نمی ماند.
المپیک 2008 پکن به نیمه راه رسید اما کاروان ورزش ایران که به رشد کمی اش و افزایش تعداد مسافران المپیک، افاده ها داشت از نظر کیفی افت کرده و در مدال آوردن همچنان ناکام است.
مدیران مقطعی و گاه ناآشنا با ورزش در همه این سالها به افق های نزدیک چشم دوختند و زیر سایه تک درختهای کمیاب «استعداد» و«توانایی» برخی ورزشکاران در رشته های محدود ورزشی نشستند.
برنامه ای وجود نداشته و ندارد تا استعداد ها را بشناسد و برای رساندن یک ورزشکار از نقطه آغاز تا اوج (موفقیت در المپیک) براساس نمودار و عملکردی منطقی پیش برود. هرچه در ورزش ما بوده و هست، جرقه هایی از استعداد، خلاقیت و توانمندی جوانان این آب و خاک بوده است و نه چیزی دیگر!
ورزش ما حتی گاه حرکتی رو به عقب داشته و نتوانسته است از استعدادهای ورزشکاران ایرانی استفاده مناسبی داشته باشد و یا در برخی موارد این استعدادها را حفظ کند. المپیک ها می آیند و می روند و پس از هر المپیک می شنویم مسئولان ورزشی وعده موفقیت المپیک بعد را نوید می دهند.
کمیته بررسی شکست راه می اندازند و دست آخر بدون معرفی مقصر و اعلام نتیجه این بررسی ها، همه چیز را به فراموشی می سپارند.
ناکامی حمید سوریان اعجوبه کشتی فرنگی ایران در المپیک پکن شاید مثال خوبی برای شناختن روند کار در ورزش ایران باشد. سوریان بعد از المپیک 2004 آتن جای حسن رنگرز را در تیم ملی کشتی فرنگی گرفت و مدال های طلای جوانان و بزرگسالان جهان را یکی یکی درو کرد.
دو سال طول کشید مسئوولان ورزش ایران ، سوریان را به عنوان یک فوق ستاره قبول کنند اما این نوع نگاه هم باعث نشد تا برای حرکت رو به جلو سوریان برنامه ای اجرایی شود.
ورزش پیشرفته جهان، پس ازهر المپیک، سودای المپیک بعدی را در سر دارد و طوری برنامه ریزی می کنند که در اوج آمادگی روحی و روانی پا به این رقابت ها بگذارند اما در ورزش ایران وضعیت فرق می کند و حتی توانایی حفظ وضعیت قهرمانی چون سوریان را نداریم وبه شکل های گوناگون و شاید ناخواسته، سر راه پیشرفت او و امثالش ، سنگ می اندازیم. اثر مخرب چنین وضعیتی را می توان در مورد ستاره های دیگر ورزش ایران چون احسان حدادی، آرش میراسماعیلی ، مهدی حاجی زاده و حتی علیرضا دبیر و... هم به شکل های مشابهی مشاهده کرد.
ورزش، گندم یا محصولی یک ساله نیست. برای رسیدن به آرزوها در المپیک، باید برنامه هایی به اندازه عمر دوران آماتوری تا قهرمانی یک ورزشکار داشت.
واقعیت ورزش ایران، ناکامی در المپیک2008 پکن بود و پرپر شدن آرزوهایی که شاید گمان می کردیم بدون برنامه ریزی هدفمند هم باید به آن برسیم و...
برای سوریان و حدادی حساب ویژه ای در المپیک پکن باز کرده بودیم، فارغ از آن که بپرسیم برای موفقیت های قبلی سوریان، حدادی و دیگران چه کرده ایم و حالا چه می خواهیم؟!
ورزش نتیجه گرای ایران، حالا به تکاپو افتاده است تا در نیمه دوم المپیک 2008 پکن، شاید بتواند به لطف استعدادهای ورزشکاران کشتی آزاد و تکواندو ، داغ شکست ها به مرحمی ترمیم کند و بارسنگین انتقادها را سبک کند.
انتظار از این دو رشته ورزشی به ویژه کشتی آزاد زیاد شده است و مسئولان ورزش برای جبران مافات و برای در لفافه ماندن کم کاری ها و ندانم کاری های احتمالی، فشار مضاعفی بر ورزشکاران وارد می کنند تا کاروان 55 نفره ورزش ایران بدون مدال ، پکن را ترک نکنند.
فشار این انتظارها می تواند تخریب کننده باشد و ملی پوشان را که به شکل طبیعی زیر فشار استرس و ناکامی ورزش ایران در المپیک هستند را، ناکارآمد کند.
امیدواریم طلسم بی مدال ماندن ورزشکاران ایران در المپیک هرچه زودتر بشکند اما باید هشدار داد با وارد کردن فشار روانی بیشتر به ورزشکاران باقی مانده در صحنه رقابت های المپیک، ممکن است به طور ناخواسته به دوری هرچه بیشتر از مدال المپیک 2008 پکن دامن بزنیم.
نظر شما