به گزارش خبرنگار مهر، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران دربارۀ این کنگره گفت: بیست و دومین کنگرۀ جهانی فلسفه به مدت پنج روز در دانشگاه ملی سئول تشکیل شد و پیش از آن نیز یک پیش همایش سه روزه در دانشگاه سونگ شیل سئول انجام شد که من در هر دو شرکت نموده و سخنرانی کردم. برای برگزاری این کنگره یک هیئت بلند پایۀ کرهای مدت زیادی برنامهریزی کرده بودند که نتیجۀ آن بسیار خوب بود و این کنگره هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی در سطح بالایی برگزار شد. از آنجا که اولین بار بود که این کنگره در آسیا برگزار میشد این کنگره توانست نمایش خوبی از فلسفۀ آسیایی و شرقی ارائه دهد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: این کنگره شامل تمام مباحث کلاسیک و روز فلسفه بود و مکتبهای فلسفی آسیایی و شرقی هم بسیار قوی ظاهر شدند، جلسات متعددی دربارۀ آیینهای بودا، کنفوسیوس ودیگر اندیشمندان شرقی با سخنرانی بزرگترین اندیشمندان برگزار شد. این جلسات بسیار تخصصی بود و پس از هر جلسه نیز نیم ساعت به پرسش و پاسخ اختصاص داشت. این پرسش و پاسخها نیز بسیار جدی بود. ما هم باید در ایران به اینگونه همایش ها اهمیت بدهیم تا بحثهای علمی مطرح شود و صاحبنظران حرف خود را بگویند تا نظرات در تضارب آرا پختهتر شود.
رئیس انجمن حکمت و فلسفۀ ایران در پاسخ به این سؤال که فلسفه تاکنون به غرب اختصاص داشته است، آیا بحرانهایی که در جهان فلسفه به وجود آمده اسا سبب میشود جهان فلسفه به اندیشههای شرقی هم توجه کند، اظهار داشت: همین که این کنگره در کره برگزار شد بسیار معنیدار بود و در آن فلسفۀ شرق بسیار فعال بود. موضوع این کنگره "بازاندیشی در فلسفه" بود، یعنی اینکه باید با تجدیدنظر در معنای فلسفه، تعریف آن و مسائل و تقسیماتش بار دیگر به فلسفه نظر کرد. مقالۀ من هم دربارۀ بازاندیشی فلسفه به شیوۀ شرقی بود. یعنی اینکه اگر ما بخواهیم به فلسفه با نگاه شرقی نگاه کنیم، چه کار باید بکنیم. تاکنون غربیان فلسفه را، غربی تلقی کردهاند ارسطو غیریونانیان را بربر میدانست و معتقد بود فلسفه در میان بربرها نمیتواند وجود داشته باشد. از این نظر هگل ارسطوی جدید است. او بنیانگذار تاریخنگاری فلسفی است، هگل طوری فلسفه را تعریف کرده است که غربی باشد، او در فلسفۀ تاریخ وقتی به شرق میرسد انتقاد شدیدی از شرق میکند که شرقیها فلسفه ندارند و در میان انبوه حکیمان شرق حتی یک نفر فیلسوف نمیتواند پیدا کند.
وی سپس افزود: غربیان تا به امروز فلسفه را غربی میدانستهاند. وقتی فلسفۀ یونان به عالم اسلامی منتقل شد فلاسفه مسلمان آن را مورد نقد قرار دادند. فارابی، ابن سینا و ابن رشد نمونههای خوب این مسئلهاند. ابن سینا یک تجدید نظر کلی در فلسفۀ ارسطو انجام میداد. ابن سینا در مقدمۀ شفاء میگوید که این نظام خاص من نیست و اگر کسی بخواهد فلسفۀ من را بخواند باید به کتاب الحکمه المشرقیه مراجعه کند و میگوید که این کتاب به فطرت و طبیعت نزدیکتر است. هرچند متأسفانه این کتاب از بین رفته است و تنها مقدمۀ آن موجود است.
اعوانی ادامه داد: این مسئله به سهروردی رسید و حکمت اشراق او حکمتی شرقی است. او تقسیماتی از حکمت به عمل میآورد که غیرارسطویی است. او حکمت را به ذوقی و بحثی تقسیم میکند و مبادی حکمت ذوقی را با حکمت مشرقیه و نیز با عرفان و حکمت الهی مرتبط میسازد. این امر دستآورد بزرگی است. همچنین او معتقد است که حکمای ایران باستان دارای حکمت ذوقی بودهاند. او حتی از فیلسوفان پیش از سقراط و از بودا نام میبرد. سهروردی میگوید زمانهای که از حکمت تهی باشد، ظلمانی است. حکمت به هیچ قومی تعلق ندارد و از آنجا که خداوند وهاب است حکمت را از هیچ قومی دریغ نکرده است. او تقسیم ارسطویی حکمت که آن را به یونان محدود میکند، نفی میکند و بنابر آن شرق را دارای حکمت ذوقی میداند. من با این مبنای تاریخی در سخنرانی خود تحلیل کردم که اگر ما حکمت ذوقی را بپذیریم میتوانیم حکمای چین، حکمای هند، حکمای ایران باستان و غیره را نیز حکمای الهی تلقی کنیم. اما لازم است بازنگریای که در فلسفۀ اسلامی انجام شده است در حکمت شرقی نیز انجام بگیرد. در مقالۀ خود عناصر مهمی را که در حکمت الهی وجود دارد مورد تحلیل قرار دادم.
دکتر اعوانی دربارۀ انتخاب خود به عنوان عضو هیئت رئیسه انجمن جهانی فلسفه گفت: انتخاب من به عنوان عضو هیئت رئیسه این انجمن، دستآورد بزرگی برای فلسفۀ ایران بود. 38 نفر از مشهورترین فلاسفه دنیا به مدت پنج سال این سمت را بر عهده دارند. این عده با رأیگیری انتخاب شدند.
وی در ادامه خاطر نشان کرد: در این کنگره یک انجمن بینالمللی فلسفه اسلامی نیز تشکیل شد. از چند ماه قبل تعدادی از کشورها از جمله مصر، ترکیه، قرقیزستان، پاکستان، هند، مالزی، اندونزی، مغرب، افریقای جنوبی، تاجیکستان، قزاقستان و.... اساسنامه وآییننامهای برای این انجمن نوشته بودند و حتی گزینههایی را برای ریاست آن مطرح کرده بودند که من از همان ابتدا نامهنگاریهایی کردم و گفتم جایگاه سنتی فلسفۀ اسلامی ایران است و ما مکتبهای زندۀ فلسفۀ اسلامی را در ایران داریم و یک سنت هزار ساله و پیوستۀ فلسفۀ اسلامی در ایران وجود دارد. فلسفه در دیگر نقاط عالم اسلام در گذشته طرد میشده است و در کشورهای ارتدکس عالم اسلام تدریس آن ممنوع بوده است و اکنون بهتازگی در کشورهای دیگر فلسفۀ غرب میخوانند و یا فلسفۀ اسلامی را آن هم به سبک غربی میآموزند. در این کنگره در جلسهای که به همین مناسبت تشکیل شد من دوباره حرفهای خود را تکرار کردم و در نهایت آنها را مجاب کردم. در رأیگیریای که انجام شد من به مدت پنج سال به عنوان اولین رئیس انجمن بینالمللی فلسفۀ اسلامی انتخاب شدم.
اعوانی گفت: اهداف این انجمن تقریباً با اهدافی که در مورد مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران به تصویب وزارت علوم رسیده است همخوانی دارد. این اهداف بسط و گسترش فلسفۀ اسلامی در سراسر جهان، ارتقای سطح و وضعیت تدریس فلسفۀ اسلامی، ارتقای پژوهش در این زمینه، کوشش در تصحیح متون فلسفۀ اسلامی، برگزاری سمینارها و کارگاههای تخصصی و شکلدهی مجدد و روزآمد کردن فلسفۀ اسلامی و توانا ساختن آن برای پاسخگویی به مسائل عصر ما هستند. اینها اهداف انجمن حکمت و فلسفه هم هستند.
این پژوهشگر فلسفه دربارۀ وضعیت فلسفه در ایران گفت: ایران از لحاظ علم و دانش و فرهنگ یکی از کشورهای نمونۀ دنیا بوده است و پیشگامان علوم و فنون در دنیای اسلام اکثر از ایران بودهاند. شش کتابی را که اهل سنت به عنوان کتب مرجع برای حدیث دارند ایرانیها نوشتهاند. در ایران استعداد درخشان فلسفی بسیار است که باید با برنامهریزی از آنها استفاده کرد. ما وارث یک میراث غنی فلسفی و الهی هستیم. خصوصیت ایران این است که پل میان شرق و غرب است و از طرف دیگر به واسطۀ انتقال مجدد فلسفۀ یونان به اروپا پل میان اروپا و خود اروپا بوده است. اگر در علوم انسانی سرمایهگذاری شود نتایج درخشانی خواه داشت.
وی در ادامه گفت: من در این کنگره پیشنهاد کردم که کنگرۀ بعدی در ایران برگزار شود اما یونان کنگرۀ بعدی را از آن خود کرد. قرار شده است ما برنامۀ خود را ارائه دهیم تا ایران نیز در فهرست درخواستکنندگان کنگرۀ 10 سال آینده قرار بگیرد.
دکتر اعوانی در بارۀ برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران گفت: میدانید طبق مذاکراتی که با معاون فرهنگی – اجتماعی یونسکو داشتم با موافقت رئیس یونسکو قرار است مراسم روز جهانی فلسفه در سال 2010 در ایران انجام شود. ما پیشنهاد کردیم این مراسم با عنوان "نظر و عمل" برگزار شود که کلیت آن تصویب شد. ما جلساتی را دربارۀ جزییات آن برگزار کردیم و 12 زمینه برای آن انتخاب کریدم که در صورت تصویب برای آن برنامهریزی میکنیم.
رئیس انجمن بینالمللی فلسفۀ اسلامی در ادامه گفت: من پس از سفر کره برای شرکت در کنگرۀ سه روزهای که در دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی انجام میشد به مالزی رفتم. این کنگره به بررسی اندیشههای مرحوم پروفسور ایزوتسو اختصاص داشت و مباحث مطرح در آن بسیار تخصصی بود. اما کسانی که از کشورهای عربی در این کنگره شرکت کرده بودند با اندیشههای فلسفی او آشنایی نداشتند وصرفاً دربارۀ سه کتابی که او دربارۀ قرآن نوشته بود بحث میکردند و کسانی هم که از ژاپن آمده بودند بیشتر به جنبههای متافیزیکی اندیشههای او توجه داشتند.
وی سپس افزود: ایزوتسو اولین مترجم قرآن به زبان ژاپنی است و به جهت تضلع در فلسفۀ شرق خاصه چین، هند، فلسفۀ اسلامی و حتی فلسفۀ غرب در زمینۀ کارهای تطبیقی بینظیر است. او در زمینۀ فلسفه سیری از غرب به شرق داشت. موضوع سخنرانی من در این همایش این بود که پروفسور ایزوتسو به عنوان یک متفکر برای فلسفۀ اسلامی چه دستآوردی داشت و چگونه میتوان از این دستاورد در معرفی فلسفۀ اسلامی استفاده کرد. چون به این موضوع کمتر پرداخته شده است. زمانی که انجمن حکمت و فلسفه تشکیل شد او به ایران دعوت شد تا در این انجمن تدریس کند. پنج سال متمادی در ایران بود. در انجمن حکمت و فلسفه؛ فصوص الحکم و اشارات و تنبیهات و فلسفههای چینی را تدریس میکرد. واقعاً باید این مسئله را بررسی کرد که در فلسفۀ اسلامی چه بوده است که او و هانری کربن زمانی که به لحاظ فکری پخته شده بودند به فلسفۀ اسلامی جذب شدند و برای تحقیق در این زمینه به ایران آمدند و تا پایان عمر به آن پرداختند. ایزوتسو تعداد زیادی کتاب را از فارسی به ژاپنی ترجمه کرد. زمانی که در انجمن حکمت و فلسفه، فلسفۀ چین را تدریس میکرد دکتر نصر با همکاری سفارت ژاپن نزدیک به 2000 کتاب کلاسیک چینی و ژاپنی به ایران آوردند تا ایشان از طریق متون اصلی درس بدهند. تسلط ایشان به زبانهای خارجی مثالزدنی بود. وی به حدود هفده زبان تسلط کامل داشت و از دیگر ویژگیهای ایشان پشتکار و سادهزیستیشان بود . من در یک سفرم به ژاپن به منزل ایشان رفتم و دیدم که در چه خانه محقری زندگی میکند.
نظر شما