بر اساس این موافقت نامه آمریکا مجاز خوهد بود 10 موشک رهگیر را در لهستان برای آنچه که دفاع از متحدان اروپایی خود در برابر موشک های بالستیکی می خواند، مستقر کند. در بررسی و ارزیابی نمادین این موافقت نامه شاید بتوان این اقدام دو کشور را تندترین واکنش به عملیات نظامی روسیه در گرجستان بر شمرد. این توافق نشان دهنده نگرانی فزآینده در میان کشورهای بلوک شرق سابق نظیرلهستان در باره مقاصد و نیات روسیه در فضای قدرت " جنگ سرد جدید" می باشد.
روسیه نیز در واکنش به این اقدام اعلام نمود که این حرکت روابط با آمریکا را دشوارتر خواهد کرد. بدیهی است انعقاد این گونه توافقات از سوی دولتمردان روسیه نه تنها شکاف بین مسکو- واشنگتن بر سر مسئله اوستیای جنوبی را عمیق تر بلکه تاثیرات گسترده تری بر افزایش تنش درروابط روسیه و آمریکا خواهد داشت.
بطور قطع درگیریهای خونینی که طی روزهای اخیر در اوسیتای جنوبی رخ داده پیامی قوی و صریح ازسوی روسیه به غرب است ،مبنی بر اینکه پاسخ نظامی روسیه به گسترش ناتو و استقرار سیستم سپر دفاعی موشکی در نزدیکی مرزهای این کشور صرفا در مرحله سیاستهای لفظی مسکو محدود نگردیده و درعرصه سیاستهای عملی این کشور نیز بروز و ظهور دارد.
تهاجم مسکو به گرجستان به واقع آمریکا و اروپا را شوکه کرد. هر چند روسیه به خوبی بر این امر واقف است که تنش سیاسی ایجاد شده در روابط این کشور با آمریکا برخی تبعات و هزینه هایی در قالب اعمال مجازات های احتمالی برای مسکو، تعلیق شورای ناتو - روسیه ، خروج از G8 ، جلوگیری ازورود روسیه به سازمان تجارت جهانی، سرعت بخشیدن به الحاق گرجستان و اکراین به ناتو و افزایش و تقویت حضور نظامی آمریکا در کشورهای بلوک شرق سابق را دربر خواهد داشت.لیکن درارزیابی و تحلیل شرایط در چارچوب بحث " منافع و هزینه " شاید بتوان ادعا نمود که روسیه بیش از آنکه " هزینه ای " بپردازد ازرهگذر این بحران و جنگ کوتاه مدت " منتفع" گردیده است.
روسها از شرایط سیاسی در داخل آمریکا که در آستانه ورود به انتخابات ریاست جمهوری جدید و شرایط انتقالی می باشد و نیز در عرصه سیاست خارجی از رهگذر درگیری نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق که در وضعیت بسیار سخت و بغرنجی نیز قرار دارند،نهایت بهره برداری را در راستای احیا نقش و جایگاه فراموش شده خود، انجام دادند. آنان در ارزیابی های مقدماتی خود به این جمع بندی دست یافته بودند که غرب نمی تواند درحال حاضر در صورت بروز جنگ اقدامی قاطع و سازمان یافته انجام دهد.
به نظر می رسد روسیه در این بحران به هر آنچه می خواست تقریبا دست یافت. از یکسو دو منطقه شبه خود مختار خود را بدست آورد و از سوی دیگر نشان داد که غرب ناتوان از متوقف کردن این کشور است. رهبران روسیه در حال ارسال این پیام برای غرب می باشند که آنها بازگشته اند و تمایل دارند برای حفظ و تامین منافع و امنیت ملی خود ایستادگی نمایند و غرب هم گزینه های چندانی ندارند.
جمهوری های سابق شوروی نیز ازاین پس دقیق تر در خصوص نحوه تعامل با روسیه فکر و بررسی خواهند کرد. نه تنها روسیه چیزی را از دست نداد بلکه اثبات نمود که اگر به این کشور شانسی داده شود از آن استفاده خواهد کرد.
تحت شرایط حاضر غرب ابزار و اهرم چندانی علیه روسیه ندارد و حتی به روسها بواسطه موضوعاتی مانند ایران، نفت و گاز نیز نیاز دارد. این درگیری نشان داد که روسیه در منطقه حرف اول را می زند و غرب نیازمند بازنگری و باز تعریفی از روابط و چگونگی تعامل خود با روسیه می باشد.
در غیر این صورت آمریکا و دولتهای غربی در تداوم تعامل و مناسبات آتی خود با روسیه در قبال موضوعات منطقه ای و بین المللی از جمله شاخص ترین آن مسئله فعالیتهای هسته ای صلح آمیز جمهوری اسلامی ایران شاهد مواضع و عملکرد های متفاوتی از این کشور خواهند بود و در پیگیری هدف استراتژیک آمریکا مبنی بر ایجاد فشار بر جمهوری اسلامی ایران و تصویب دورجدیدی از تحریم شورای امنیت سازمان ملل متحد، ناکام بمانند.
کما اینکه ازهم اکنون این پیام به صراحت از سوی مقامات روسی اعلام گردیده که تداوم سیاستهای خصمانه غرب علیه روسیه منجر به تغییر سیاستهای روسیه در زمینه رابطه با غرب و از جمله همکاریهای نظامی و سیاستهای مسکو در قبال تهران خواهد شد.
..........................
"مهدوی" کارشناس مسائل اروپا
نظر شما