کارگردانی نسبتاً پرکار که کارنامه سینماییاش ترکیبی از سینمای بدنه و گیشه و گاه فیلمهایی شگفتیساز بوده و همین وجه او را تبدیل به یک فرد غیرقابل پیشبینی در آثار و البته گفتار کرده است. حرفهای جنجالی داودنژاد به خصوص در حاشیه فیلمهای اخیرش موجب شده فاصله بین حرف و عمل و آنچه ادعایش را دارد و آنگونه که به مخاطب میاندیشد، بیش از پیش احساس شود.
داودنژاد که این روزها یک علامت سؤال بزرگ به نام "تیغزن" را بر اکران سینماها دارد، در جدیدترین اظهار نظر جنجالی خود سینمای ایران را در حال تبدیل شدن به تئاتر روحوضی دانسته و گفته است : سینمای ایران هم اکنون با انواع و اقسام فشارها در حال دست و پنجه نرم کردن است و در وضعیتی پیچیده قرار گرفته است.
وی ادامه داده : به نظر میرسد سینمای ایران به جای اینکه دنبال طرح مسائل اجتماعی باشد، دنبال حل مشکلات خودش است. رفتن سراغ مسائل اجتماعی برای سینماگران سخت شده، چون هم ارتباط با مخاطب مشکل است و هم مشکلاتی برای ساخت این فیلمها وجود دارد. فیلمسازان هم ترجیح میدهند به جای ساخت فیلمهای اجتماعی به سمت آثار سرگرمکننده و سطحی بروند.
با تکیه بر این صحبتهای داودنژاد شاید بتوان راهی برای نزدیک شدن به آخرین فیلمش و برقراری ارتباط با این اثر پیدا کرد. واقعیت این است که "تیغزن" تنها فیلم سؤالبرانگیز کارنامه داودنژاد نیست که همگان آن را حاصل نزول سطح سلیقه او و البته دست کم گرفتن سلیقه مخاطب و گیشه میدانند.
این فیلمساز هر چند اثر ماندگار "نیاز"، فیلم مستقل "عاشقانه" و اثر ساختارشکن "بچههای بد"، فیلم شخصی و پذیرفتنی "بهشت از آن تو" و کمدی موفق "هوو" را در کارنامه دارد، اما علامت سؤالها در کارنامه او کم نیستند. در واقع "تیغزن" تکمیلکننده سهگانه غریب او پس از "ملاقات با طوطی" و "هشت پا" است که تکلیف مخاطب به واقع با آنها معلوم نیست.
هر چند دو فیلم اول با تکیه بر اکشن و حضور بازیگران چهره و متعدد سینما توانستند عدهای را به سینماها بکشانند، اما "تیغزن" نتوانست از برگ برنده خود که حضور رضا عطاران در فیلم بود بهره ببرد. به گفته بهتر وجهه طنز و مخاطبپسند عطاران نتوانست ضعفهای عمده فیلم را که از نبود فیلمنامه و یک خط قصه قابل پیگیری رنج میبرد، پوشش دهد.
اینجا بود که تماشاگر وقتی از سالن سینما بیرون میآمد عصبانی بود و میتوان مهمترین دلیل آن را در اهمیت ندادن خالق "تیغزن" به فکر و ذهن و سلیقه مخاطب گیشهپسند دانست ـ جالب اینکه داودنژاد معمولاً ادعای شناخت و تسلط بر این وجه را دارد. شاید پیشنهاد یک کارشناس برای نظرسنجی معتبر از مخاطبان میتوانست خوش نیامدن مخاطب از فیلم را با دلایل مستدل ثابت کند.
داودنژاد با استناد به جدیدترین اظهار نظرهایش وضعیت پیچیده سینمای ایران را در این روزها تحلیل کرده و آن را در حال بدل شدن به تئاتر روحوضی دانسته است. در واقع وی مشکل در پرداختن به مسائل اجتماعی را دلیلی برای وضع فعلی سینما دانسته که سینماگران را به سوی مضامین سرگرمکننده و سطحی برده است.
نکته اینجاست که اگر قرار باشد فیلم "تیغزن" را برآورد وضعیت فعلی سینمای ایران و از نمونههای تئاتر روحوضی بدانیم که به نظر میآید پاسخ داودنژاد به منتقدان فیلمش هم هست، باید گفت این فیلمساز مدتهاست رویکرد به اجتماع را برای رسیدن به یک سینمای سهل و ساده کنار گذاشته و تغییر رویکرد او تنها به این فیلم بازنمیگردد.
ای کاش داودنژاد شفاف تر به نقد خود میپرداخت و میپذیرفت در "تیغزن" به واقع مخاطب را دست کم گرفته و در آزمون و خطا برای رسیدن به فرمولی مناسب برای فتح گیشه شکست خورده و نسخه شخصیاش جواب نداده است. در واقع "تیغزن" ربطی به سخت شدن شرایط فیلمسازی اجتماعی ندارد، بلکه حرکتی است رو به قهقهرا که فیلمساز در چند فیلم اخیر خود پی گرفته است.
نظر شما