چارلز بابج (1792-1871) معمولاً به جهت طراحی اولین ماشین رایانهای قابل برنامهریزی مشهور است. طراحی بابج نیازمند وسیلهای بود که از دندههای برنجی، استوانهها، میلهها و اهرمها ساخته شده باشد و فعالیتهای مکانیکی را تنظیم کند. این اعجاز ماشینی که به صورت کامل مرتب شده بود و بابج آن را ماشین تحلیلی مینامید به اندازۀ یک لوکوموتیو راهآهن بود. با وجود آنکه آن ماشین به هیچ عنوان کامل نبود شکی وجود نداشت که میتوانست انواع بسیاری از محاسبه را که ماشینهای رایانه ای جدید انجام می دهند البته با سرعت کمتر انجام دهد. درحالیکه بابج از دندهها و استوانهها، استفاده میکرد ماشینهای رایانهای جدید یعنی آنها که در دهۀ 50 از قرن بیستم و اوایل دهۀ 60 از آن قرن ساخته شدند از لولههای توخالی استفاده میکردند. امروزه اما ما میلیونها نوع ترانزیستورهای خرد را که در تراشههای سیلیکون قرار دارند به کار میبریم.
هنگامیکه ما از دندهها و استوانههای برنجی به لولههای توخالی میرسیم و همچنین از لولههای توخالی به ترانزیستورها میرسیم صرفهجوییهای اقتصادی نمایان میشوند. این صرفهجوییها تفاوت عملی قابل ملاحظهای در طیف محاسباتی که میتوانستیم انتظار داشته باشیم یک وسیلۀ مفروض انجام دهد به وجود میآورد. با این همه هنگامیکه ما فقط به این محاسبات عطفتوجه نشان میدهیم همۀ چنین وسایلی برابر هستند. یکی ممکن است سریعتر یا قابل اعتمادتر یا ارزانتر از وسیلۀ دیگر باشد اما همه، انواع یکسانی از محاسبه را انجام میدهند. به این جهت هنگامیکه ما از محاسبات سخن میگوییم – دستکاری در نمادها در سازگاری با قواعد صوری - ما از سرشت مادی این وسیله انجام آن محاسبات را جدا میکنیم. در انجام این کار ما رفتار وسایل محاسبهکننده را در یک "سطح بالاتر" تعریف می کنیم.
آیا فرآیندهای رایانهای فرآیندهای مادی هستند؟ آن فرایندهایی که یک کارکردگرا ترجیح میدهد بگوید این است که فرآیندهای محاسباتی در نظامهای مادی تحقق مییابند. این فرآیند مادی که رشتۀ محاسباتی مفروضی را در ماشین بابج تحقق میبخشد از فرآیندهای مادی که آن رشته را در یک ماشین محاسبهکنندۀ مدرن یا در وسیلهای قدیمی که با لولههای خلآ به جای ترانزیستورها مجهز شدهاند متفاوت است. (و اگر جواهر غیرمادی وجود داشتند شاید یک فرآیند بسیار مشابه میتوانست تحقق غیرمادیای را واجد باشد). کارکردگرایان این نکات را با توصیف فرآیندهای محاسباتی به عنوان اموری که "قابلیت تحقق مضاعف دارند" ارزیابی میکنند.
ما میتوانیم به یک ماشین محاسبهکننده عنوان وسیلهای که به نحوی رفتار میکند که به ما این اجازه را میدهد آن را به عنوان ماشینی که محاسبات را از طریق نمادها انجام میدهد به حساب آوریم. چنین وسیلهای میتوانست از تعدادی اجسام - یا حتی شاید مواد روحی و غیرمادی- ساخته شود و به نحوی از انحا سامان یابد. بنابراین با توجه به یک وسیله به عنوان یک ماشین رایانهای ما بدان بدون توجه به ترکیب مادیاش نظر میکنیم. درست مانند هنگامیکه ما از شکل، رنگ و موقعیت مکانی شکل هندسی – هنگامیکه این شکل موضوع استدلال هندسی است- رها میشویم ما ترکیب مادی ماشین را هنگامیکه بدان به عنوان ابزار محاسباتی نظر میکنیم نادیده میگیریم.
نظر شما