تاریخنگاران نشان دادهاند که دست کم دو انقلاب صنعتی وجود داشته است : انقلاب اول در ثلث آخر قرن هجدهم آغاز شد که مشخصه آن تکنولوژیهای جدید مانند ماشین بخار، ماشین نخ ریسی، فرایند کورت در متالوژ یودرپهنهای گسترده تر، جایگزینی ماشین با افزار دستی بود.
انقلاب دوم تقریباً صد سال بعد روی داد که اختراع برق ، موتورهای درون سوز، صنعت شیمی با مبنای علمی، ریخته گری کارآمد فولاد و آغاز تکنولوژیهای ارتباطی همراه با گسترش تلگراف و اختراع تلفن از مشخصات آن است. بین این دو انقلاب پیوستگی اساسی و نیز تفاوتهای بنیادین وجود دارد که مهمترین آنها اهمیت تعیینکننده دانش علمی در حفظ وهدایت توسعه تکنولوژی پس از 1850 است. دقیقاً به دلیل این تفاوتهاست که ویژگیهای مشترک این دو انقلاب ممکن است بصیرت ارزشمندی در درک منطق انقلابهای تکنولوژیک فراهم کند.
به این ترتیب، این دو انقلاب صنعتی با کار روی فرایندی که کانون همه فرایندها بود – یعنی نیروی لازم برای تولید ، توزیع و انتقال- در سرتاسر سیستم اقتصادی گسترش یافت و در تمام تار و پود اجتماعی رخنه کرد. منابع انرژی ارزان، قابل دسترس و متحرک باعث تقویت و افزایش نیروی بدن انسان شد و بنایی مادی برای استمرار تاریخی حرکت مشابه به سوی ذهن انسان پدید آورد.
گرچه اسلاف علمی و صنعتی تکنولوژیهای اطلاعاتی مبتنی بر الکترونیک را میتوان دهها سال پیش از دهه 1940 سراغ گرفت (بهویژه اختراع تلفن توسط بل در 1876، رادیو توسط مارکنی 1898 واختراع لامپ خلأ توسط دی فارست در 1906 ) اما طی جنگ جهانی دوم و پس از آن بود که پیشرفتهای تکنولوژیک عمده در الکترونیک رخ داد، یعنی اولین کامپیوتر قابل برنامهریزی و ترانزیستور که منشای میکروالکترونیک و هسته حقیقی انقلاب تکنولوژی اطلاعات در قرن بیستم بود.
اولین انقلاب تکنولوژی اطلاعات در دهه 1970 در امریکا، به طور عمده در کالیفرنیا، و بر اساس تحولات دو دهه قبل و تحت تأثیر عوامل مختلف نهادی، اقتصادی و فرهنگی متمرکز شد. اما این انقلاب از دل هیچگونه نیاز از پیش تعیین شده بیرون نیامد: بیشتر انگیزهای تکنولوژیک داشت تا علتی اجتماعی .
با این همه ، بدون این کارآفرینان مبتکر ، کسانی همانند آنان که کار خود را در دره سیلیکون آغاز کردند و یا سازندگان تقلیدی کامپیوترهای شخصی در تایوان، انقلاب تکنولوژی اطلاعات خصوصیات بسیار متفاوت میداشت و بعید بود به آنگونه ابزار تکنولوژیک غیر متمرکز و انعطاف پذیری دست یابد که هم اکنون در تمامی عرصه های فعالیت انسان انتشار می یابند. در واقع از آغاز دهه 70 ، نوآوری تکنولوژیک عمدتاً معطوف به بازار بوده است و مبتکران ، که هنوز هم در استخدام شرکتهای بزرگ هستند، بهویژه در ژاپن اروپا ، به تأسیس شرکتهای خود در امریکا و به طور روز افزون در اروپا ادامه میدهند.
این مسأله باعث شتاب گرفتن نو آوری تکنولوژیک برای یافتن جای پای محکمی در محصولات و فرایند تولید شد. در حقیقت از طریق این فصل مشترک میان برنامههای کلان پژوهشی و بازارهای بزرگ به وجود آمده توسط دولت از سویی، و نو آوریهای غیر متمرکز که محرک آن یک فرهنگ خلاقیت تکنولوژیک و سر مشقهای موفقیت سریع شخصی از سوی دیگر است تکنولوژیهای جدید اطلاعات شکوفا شدند.
در این مسیر، آنها پیرامون شبکههایی از شرکتها ، سازمانها و نهادها گرد آمدند تا یک پارادایم جدید اجتماعی – فنی را شکل دهند.
نظر شما