پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۲۳ شهریور ۱۳۸۷، ۱۰:۰۱

نگاهی به تابلوهای فراموش‌شده سینمای ایران به بهانه روز ملی سینما

نگاهی به تابلوهای فراموش‌شده سینمای ایران به بهانه روز ملی سینما

21 شهریورماه روز ملی سینما را در حالی پشت سر گذاشتیم که سینمای ایران در سال‌های اخیر برخی داشته‌های خود را مانند تابلوهایی ارزشمند به دست فراموشی سپرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، سینمای ایران امسال 109 ساله می‌شود و هر چند در طول این یک قرن سیر عادی رشد فنی و کیفی را طی کرده، اما آنچه اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد دستاوردهایی است که با مرارت‌های بسیار و تلاش‌های تعدادی هنرمند به دست آمد و با سیاست‌های نادرست یا غفلت از ارزش‌های به دست آمده به فراموشی سپرده شد.

سینمای کودک؛ گنجینه‌ای ارزشمند اما فراموش‌شده

سینمای کودک در نیمه دهه 60 وارد جریانی شد که آن را در مسیر رشد و شکوفایی قرار داد. سینماگران سرشناس که فیلم کودک ساختند و با آثارشان هم در ایران و هم در سطح بین‌المللی محبوبیت به دست آوردند، در این سال‌ها فیلم کودک را که شاید سال‌ها زیر سایه سینمای بزرگسال قرار داشت، هویتی تازه بخشیدند.

"کلاه قرمزی و سرو ناز" از معدود فیلم‌های موفق سینمای کودک در یک دهه اخیر

در سال‌های پس از انقلاب که تلاش می‌شد چارچوب کلی سینما تعریف شود، علاقمندان به تولید آثار کودک توانستند جایگاهی برای خود بیابند و این سینما را در میان گونه‌های پراهمیت قرار دهند. اتفاقاً این شرایط سال‌هایی به وجود آمد که نسلی تازه شکل می‌گرفت؛ افرادی که دوران شاه معدوم را درک نکرده بودند و حالا می‌توانستند سرزمین خود را روی پرده ببینند.

کاربرد سینمای کودک به خوبی درک شده بود و مدیران هوشمندانا زمینه تولید آثاری را فراهم می‌کردند که می‌توانست نسل جدید را آنطور که خواسته انقلاب است، پرورش دهد. به هر حال در این سال‌ها ژانر مورد توجه مدیران سینمای کودک بود که در آن فیلمسازانی چون عباس کیارستمی، مرضیه برومند، کامبوزیا پرتوی، وحید نیکخواه آزاد، محمدعلی طالبی و... فیلم می‌ساختند.

این کارگردانان شاخص سینمای کودک همراه برخی دیگر از فیلمسازان فعال آن سال‌ها آثار خود را در دو قالب تولید می‌کردند؛ برخی "مدرسه موش‌ها"، "گلنار" و "گربه آوازه‌خوان" می‌ساختند تا مخاطب ایرانی را به سالن بکشانند و عده‌ای "خانه دوست کجاست"، "بادکنک سفید" و "دونده" که کودکان ایرانی را به خارجی‌ها معرفی کند و برای سینمای ایران جایزه به ارمغان آرود.

با کنار هم قرار گرفتن این دو جریان مجموعه‌ای کامل از سینمای کودک به وجود می‌آمد که به درستی مسیر خود را می‌شناخت. اما رفته رفته عرصه برای تولید آثار کودک و فعالیت در این زمینه تنگتر شد تا اینکه این بار هم خلاقیت یک هنرمند توانست در نیمه دوم دهه 70 جانی تازه به سینمای کودک ببخشد. هر چند این اقدام فقط جرقه‌ای بود که نتوانست کاری از پیش ببرد.

تولید "کلاه قرمزی و پسرخاله" که مانند "مدرسه موش‌ها" از برنامه‌ای تلویزیونی و محبوب به فیلمی سینمایی تبدل شده بود، در نیمه دوم دهه 70 جانی تازه به سینمای رو به نزول کودک بخشید و حتی در میان فیلم‌های پرفروش سال قرار گرفت. اما جریانی که قرار بود متوقف شود، حتی با این حرکت موفق نیز وارد مسیر صحیح خود نشد.

با بی‌نتیجه ماندن جرقه‌ای که به واسطه "کلاه قرمزی و پسرخاله" ایرج طهماسب ایجاد شده بود، دیگر حتی برگزاری سالیانه جشنواره فیلم کودک و نوجوان، نمایش مجدد "گلنار" در سال 85، بازگشت نیکخواه آزاد به سینمای کودک و تولید چند فیلم به کارگردانی حسین قناعت و چند فیلمساز دیگر، نتوانستند سینمای کودک ایران را روی پا نگه دارند.

اکنون در نیمه دوم دهه 80 و سال‌هایی که زمینه عرضه فیلم کودک به شکل‌های مختلف از جمله در قالب اسباب‌بازی‌های کودکان فراهم است، سینمای کودک چنان بی‌مخاطب است که تهیه‌کنندگان از اینکه فیلمشان در ژانر کودک طبقه‌بندی شود هراس دارند. تابلو سینمای کودک ایران فراموش شده و دیگر کودکان ایرانی عادت ندارند برای دیدن فیلم به سینما بروند.

مخاطب؛ در حسرت صف‌های طولانی مقابل سینماها

مخاطب سینمای ایران در دهه 70 به بیشترین تعداد پس از انقلاب رسید. سینمای ایران که در دو سه سال اولیه پس از انقلاب در گیر و دار بودن و نبودن دست و پا می‌زد، سال 73 به رقم بالای 56 میلیون تماشاگر دست یافت. این آمار نشان می‌داد سال‌های اولیه دهه 70 سینمای ایران به حدی مقبولیت داشت که بتواند در یکسال 56 میلیون تماشاگر داشته باشد.

ازدحام علاقمندان برای خرید بلیت جشنواره فیلم فجر

این تعداد تماشاگر فقط اندکی از جمعیت کشور در آن سال‌ها کمتر بود و هر چند قشر سینمارو در مناطق خاص کشور به ویژه شهرهای بزرگ مستقر هستند، اما تعداد دفعات سینما رفتن آنها این آمار قابل توجه را به وجود آورد. مخاطب سینمای ایران در ادامه دهه 70 دچار افت و خیز شد تا اینکه سال 82 به کمترین میزان خود یعنی 13 میلیون و 250 هزار نفر رسید.

آنچه در این سال‌ها سینمایی با 56 میلیون تماشاگر را به 13 میلیون تماشاگر رساند، دلیل مشخص ندارد. تغییر مدیریتی که ‌سال قبل آن در سینما رخ داده بود، به پایان رسیدن دوره فیلم‌های دختر و پسری که در دوره‌ای تماشاگران بسیاری را جذب خود کرد، نبودن سیاست درست برای ایجاد جریان تاثیرگذار در سینما و بالا رفتن حساسیت‌ها افت شدید تماشاگر را در پی داشت.

این زخم نه چندان کهنه سینما تا امروز هم مداوا نشده و سال گذشته فقط 14 میلیون تماشاگر برای دیدن فیلم راهی سینما شدند. "مارمولک"، "اخراجی‌ها" و "آتش‌بس" هر کدام جرقه‌هایی بودند که خیلی زود به تاریکی رسیدند و نتواستند جریانی در سینمای ایران به وجود آورند. صف‌های طولانی تماشاگران مقابل سینما‌ها چیزی است که سینمای ایران سال‌هاست به خود ندیده است.

کد خبر 748419

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha