برای اولین بار است که چنین رویدادی را تجربه می کند و نمی داند راه و چاه چیست. به او گفته اند:" برو سفارت بلیت بگیر" همین و بس . او بی خبر از همه جا به سفارت رفته اما زودتر از رسیدنش بلیت ها تمام شده. حالا باید چکار کند؟ بصورت غریضی سمت سالن محل برگزاری مسابقه می رود. همه داخل می شوند اما او اجازه ورود ندارد. نگاه خسته اش را از روی سالن برمی دارد، می خواهد برگردد اما شوق دیدن و پیروزی مردان ملی پوش ایران این اجازه را به او نمی دهد.
خودش را هادی رحمتی معرفی می کند. می گوید دانشجو ایرانی مقیم پکن است. می گوید: " نمی دانستم که چطور باید بلیت تهیه کنم. رفتم سفارت بلیت نبود. نمی دانم مگر سفارت باید بلیت به ما بده؟! حالا آمدم کنار سالن شاید یکی پیدا بشه یک بلیت به من بده. خیلی دوست دارم بازی تیم ملی والیبال نشسته رو ببینم. میگن شانس قهرمانی بچه ها خیلی زیاده. می خواستم وزنه برداری و دوومیدانی رو برم اما بلیت پیدا نکردم. خیلی دوست دارم در سالن باشم و پخش سرود ایران و بالا رفتن پرچم رو ببینم. خیلی لذت بخشه..."
هادی اما نمی داند که آخر طعم این لذت شیرین را می چشد یا خیر چشمان منتظر او که رنگ نا امیدی گرفته است، مثل جواد که در پکن کار آزاد می کند و او هم پشت در ورزشگاه کشاورزی مانده. او می گفت: " سفارت بلیت توزیع می کنه اما نمی دونم چرا به ما نمی رسه. من خیلی تلاش کردم بلیت بگیرم اما تا به امروز موفق نشدم. شاید باید زودتر اقدام می کردم. با این حال صبر می کنم. شاید از مسئولان فدراسیون یکی بلیت داشته باشه."
ظاهرا سفارت بلیت در بین ایرانی ها توزیع می کند اما تنها گروهی خاص و معدود امکان بهره برداری از این امکان را دارند. مسئولان فدراسیون جانبازان و معلولان و کمیته پارالمپیک هم که درگیر مسابقات هستند. به راستی چه کسی باید پاسخگو باشد؟ مشکلاتی که در پکن گریبان گیر جمع مشتاق و مشوقین المپیکی ها را گرفت این بار به نوعی دیگر در رقابتهای پارالمپیک تکرار شده است. علت وقوع این ناهماهنگی هم قطعا در آینده بررسی می شود مانند هزار و یک پرونده بررسی در ورزش ایران.
نظر شما