پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۳۱ شهریور ۱۳۸۷، ۹:۰۷

گزارش نشست نقد و بررسی نمایش "1417" در خبرگزاری مهر

گزارش نشست نقد و بررسی نمایش "1417" در خبرگزاری مهر

سعید آلبوعبادی در نشست نقد و بررسی نمایش "1417" در خبرگزاری مهر با اشاره موقعیت‌محور بودن نمایش، نگاه آیندگان به جنگ و مردان و زنان حاضر در آن را از دغدغه‌های اصلی خود در اجرای نمایش ذکر کرد.

* خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: چطور شد نمایشنامه "1417" را نوشتید و به صحنه آوردید؟

ـ سعید آلبوعبادی: سال گذشته در جشنواره تئاتر خوزستان اثری به نام "تاریکی، روشنایی، تاریکی" را به صحنه بردم که ناموفق بود و نتوانست نظر تماشاگر و هیئت داوران جشنواره را جلب کند. با اینکه گروه تئاتر نصر در منطقه خوزستان شاخته‌شده است ولی این اثر مهجور ماند.

در آن جشنواره ایوب آقاخانی درباره متن نمایشی به لحاظ محتوا و تکنیک درام‌نویسی سخنرانی داشت. این سخنرانی باعث شد نگاه و نگرش من به درام‌نویسی تغییر کند. به طور کلی شیوه درام‌نویسی کنونی من از آن سخنرانی نشأت گرفت و آغاز شد. فکر می‌کنم مشکل اکثر نمایشنامه‌نویسان کمبود اطلاعات نیست، بلکه بیشترین ضعف در زمینه فنی نگارش نمایشنامه است.

تا به حال سه اثر از من در سه دوره جشنواره تئاتر فجر حضور داشته و به صحنه رفته‌اند. "1417" به لحاظ محتوا با نگاه به کوچه‌، شهر و کشور خودمان شکل می‌گیرد. من به عنوان یک کاوشگر که سعی دارد کار فرهنگی و هنری انجام دهد از لابه‌لای آدم‌ها و زندگی‌شان آرزوهای خود را دیدم و به تصویر کشیدم.

در این نمایش داستان دنبال من بود. بعد از داستان بود که انگیزه در من ایجاد شد تا در مورد آدم‌ها و قالب‌های اطراف خود فکر کنم و رگه‌ای از جنگ را مدنظر قرار دهم و به این بپردازم که در سال‌های آینده و در مقطع زمانی 1417 هجری شمسی چگونه به جامعه و آدم‌های جنگ ما نگاه می‌شود.

زمانی ژول ورن آینده‌ای را به لحاظ علمی به تصویر کشید که حال شاهد تحقق آن هستیم البته ما به لحاظ علمی نمی‌توانیم این حرکت را انجام دهیم. ولی قادر به حرکت و نگاه فرهنگی در این مسیر هستیم. این نمایش نگاه شخصی من و به نوعی ترس من از آینده است. همچنین پرداختن به انسان‌های زمان جنگ و نوع نگاه به آن‌ها در آینده از دغدغه‌های من بوده است.

* اما چیزی که بیشتر در نمایش دیده می‌شود نوعی دغدغه اعتقادی است.

ـ درست است؛ نگاه من نگاهی اعتقادی نیز بوده است. زیرا هدفم این بود که "1417" مانند برخی آثار کلیشه‌ای با نگاهی تکراری به جنگ نباشد. در مسیر این متن جغرافیا و مقوله جنگ نیز ناخودآگاه مطرح می‌شود.

* نمایش از سه اپیزود تشکیل شده و در دو اپیزود به صورت آشکار مخاطب با بازیگر طرف و این باعث می‌شود او نیز خود را درگیر و اجازه تخیل پیدا کند. ولی وقتی بازیگران برش‌هایی در این روند می‌دهند، مانعی مقابل تخیل و برداشت مخاطب ایجاد می‌شود.

ـ در تئاتر امروز موقعیت بیشتر از بحران مد نظر من است. بازیگر در نمایش "1417" موقعیت را درک و دنبال می‌کند. هر بازیگر برای بازی خود طراحی دارد. این طراحی نیز به طراحی متن مربوط است و داده‌هایی در متن برای این طراحی وجود دارد. این موضوع نیز به هراس من در مقام کارگردان از قابل درک نبودن صحنه‌ها توسط تماشاگر نمایش برمی‌گردد.

* در نمایش در کنار نویسندگی و کارگردانی به عنوان بازیگر نیز حضور داشتید. آیا گمان نمی‌کنید این باعث شود کارگردانی شما تحت تأثیر بازیگری‌تان قرار گیرد؟

ـ معتقدم کارگردان نباید همزمان بازی نیز بکند. اما متأسفانه در شهرستان‌ها با کمبود بازیگر مستعد مواجه هستیم. البته بازیگری که به نقش مد نظر من نزدیک باشد را نیز پیدا نکردم.

* چرا از بازیگر مرد خود که در دو اپیزود اول و سوم حضور داشت، برای اپیزود دوم استفاده نکردید؟

ـ متن به من اجازه نمی‌داد از بازیگر مرد در سه اپیزود استفاده کنم. زیرا فیزیک بازیگر اپیزود دوم متفاوت بود و این دست مرا برای استفاده از بازیگر مرد در سه اپیزود می‌بست.

* در مقام بازیگر آیا تحلیل‌تان از متن و بازی‌ها با کارگردان یکسان بود؟

ـ آرمین میرزایی: روز اول که می‌خواستیم کار را شروع کنیم متن را به همراه هم تحلیل کردیم و بعد از اتودهای مختلفی که زدیم به یک همفکری و تفاهم در بازی‌ها دست یافتیم. شاید خیلی وقت‌ها با حرکت یا نظری موافق نبودم ولی برایم تعاملی دوطرفه و تفاهم مهمتر از هر چیز دیگری بود.

ـ پردیس منوچهری: بازیگر باید خود را در موقعیت مناسب قرار دهد. البته کار ما خیلی سخت‌تر بود زیرا نمی‌توانستیم از میزانسن حرکتی و آکس‌سوآر خاصی نیز استفاده کنیم. با استفاده از حس و برداشت خود از نقش توانستیم به یک تحلیل و بازی متناسب با فضای نمایش و متن دست پیدا کنیم.

ـ روناک قاسمی: من پیش از این که بازیگر نمایش باشم به تماشای آن می‌نشستم و بازی دیگر بازیگران را تماشا می‌کردم تا حدی که دیالوگ بازیگران دیگر را نیز به یاد داشتم. این امر باعث شده بود که با فضای نمایش و تحلیل کارگردان ارتباط زیادی برقرار کنم. بعد که از من خواسته شد در نمایش بازی داشته باشم با مشکل خاصی روبرو نشدم.

* میزانسن‌های نشسته برایتان محدود کننده نبود؟

ـ میرزایی: وقتی روی صحنه ابزار خاصی در دست نیست بازی‌ها درونی‌تر می‌شود. وقتی بازیگر نقش خود را روی صحنه بشناسد می‌داند که با چه اتفاقی روبرو خواهد شد. در این صورت به وضعیتی می‌رسد که دیگر نیازی به آکسسوار ندارد. خوشبختانه درک درونی نقش و شخصیت در هر سه اپیزود نمایش "1417" وجود دارد.

ـ قاسمی: شخصیتی که من بازی می‌کردم زنی ضربه و شکست خورده بود. از این رو بیشتر به میزانسن‌های نشسته نیاز داشت تا اینکه پرتحرک بوده و حرکت کند. به همین خاطر من در اجراهای اول نمایش به یک تیک عصبی در این زن رسیدم که در طول اجراهای بعدی آن را بیشتر از آن خود کردم تا شرایط این زن را نشان دهد.

* آیا در زمان نگارش متن طراحی صحنه‌ای که متشکل از شش صندلی با فاصله‌های مکانی مشخص در ذهن‌تان شکل گرفته بود یا در تمرین‌ها به صورت کارگاهی به این وضعیت رسیدید؟

ـ عبادی: من در ابتدا طراحی صحنه را در متن ننوشته بودم زیرا فکر می‌کنم وقتی از متن عبور کنیم به طراحی صحنه رسیده و آن را شکل می‌دهیم. البته امکان ندارد متنی را بنویسم و طراحی صحنه‌ آن را در نظر نگیرم ولی برای پرواز تخیل خواننده احتمال دارد آن را قید نکنم.

در ابتدا برای این نمایش محیطی را در ذهن داشتم که پر از صندلی‌های به هم ریخته در فضا بود. بعد در گفتگو با آقای کارگر، وی به ذهن من یک شکل عینی داد که در راستای محتوای نمایش عمل کند.

ـ کارگر: طرح مد نظر کارگردان 13 صندلی بود که از روی آن می‌شد به قالب ذهنی کارگردان پی‌برد. عبادی معتقد است طراحی صحنه باید به صورت فرم کار و به محتوای نمایش خیلی کمک کند. من نیز سعی کردم با در نظر گرفتن این موارد طراحی صحنه مناسب را در راستای کار انجام دهم که در نهایت به این شش عدد صندلی در فواصل مختلف صحنه رسیدم.

* در ابتدا و انتهای نمایش به وسیله چراغ قوه سایه صندلی روی پرده پشت صحنه به حرکت درآورده می‌شد. آیا این برای تخیلی نشان دادن فضا بود یا ایده دیگری در نظر داشتید؟

ـ عبادی: اینکه نشانگر تخیلی بودن فضاست برای خود من نیز جالب است. اما نکته مدنظر من نشان دادن حرکت عرضی تئاتر بود. تئاتر دارای حرکتی طولی و عرضی است. حرکت طولی تئاتر در داستان و موقعیت آن اتفاق می‌افتاد. در عین حال تئاتر گنجایش عریض شدن را نیز دارد. استفاده از حرکت چراغ قوه و در نهایت سایه‌ صندلی نشان از همین حرکت عرضی دارد.

حرکت طولی توسط نمایشنامه انجام می‌شود و حرکت عرضی تئاتر نیز توسط بازیگر روی صحنه اتفاق می‌افتد. ایده استفاده از چراغ قوه و نشان دادن این حرکت در شب دوم یا سوم اجرا به نظر من رسید. نمی‌خواستم سایه‌ها روی پرده سفید بیفتد زیرا معتقدم در آن زمان تنها بازی سایه‌ای مورد توجه تماشاگر قرار می‌گرفت.

* در ابتدای نمایش شاهد تابلوهایی بودیم که به نوعی معرفی‌کننده صحنه‌های مختلف بودند...

عبادی: خیلی دوست دارم که وقتی نور تماشاگر در ابتدای نمایش می‌رود، وی با جهانی بدون دیالوگ روبرو شود. زیرا معتقدم تماشاگر در شروع نمایش به دلیل آشنا نشدن با فضای نمایش برخی دیالوگ‌ها را از دست می‌دهد. این ذهنیت در کنار زیبایی شناسی تئاتری پیش‌ درآمدی برای نمایش بود.

* استفاده از موسیقی‌های خاص کلام دار نیز در راستای این زیبایی شناسی بود؟

ـ من زندگی درونی‌ام با موسیقی همراه است. محال است کاری را به صحنه ببرم و در آن از موسیقی استفاده نکنم. البته شاید موسیقی شنیده نشود ولی هارمونی موسیقی و وزن موسیقایی در حرکت بازیگران و نمایش وجود خواهد داشت. در "1417" حس زیبایی‌شناسانه من فرمان می‌داد از این قطعات خاص استفاده کنم و به نظر من در ایجاد فضای نمایش بسیار مؤثر بودند.

---------

نمایش "1417" به نویسندگی و کارگردانی سعید آلبوعبادی و بازی آرمین میرزایی، پردیس منوچهری و روناک قاسمی در کارگاه نمایش مجموعه تئاتر شهر اجرا شد.

کد خبر 752896

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha