با ديدن اين خبر، كه در حقيقت منتهاي همه دسيسه ها و فشارهاي امريكا به جمهوري اسلامي براي خلع يد از دانش راهبردي هسته اي از طريق كانال هاي ظاهراٌ ديپلماتيك بين المللي مثل آژانس انرژي اتمي از يك سو و جنگ هاي تبليغاتي و رواني از سوي ديگر است، برانگيخته شدم كه چه كسي و كدام مرجعي حكم به "تعليق برنامه هسته اي" (چه رسد به برنامه هاي هسته اي!) كشورمان داده است كه وزارت خارجه حكم به استمرار آن داده باشد؟!
چطور تصميم گيران پرونده فعاليت هاي صلح آميز هسته اي كشورمان و لابد به تبع آن وزارت امور خارجه آنقدر گشاده دستانه به امتياز دهي به "زياده خواهان" بيگانه روي آورده اند كه تعليق داوطلبانه تزريق گاز UF6 به سانتريفيوژ و يا صرفا غني سازي اين گاز و فرآورده اورانيوم را در نشست تهران در مرحله اي و بنا بر مصالحي به تعليق مونتاژ و قطعه سازي سانتريفيوژ و به يكباره و غير منتظره، اكنون به تعليق همه برنامه هاي هسته اي توسعه داده اند؟!
حال آنكه مي دانستم و مي دانيم كه در هيچ كدام از مقررات هسته اي بين المللي از NPT گرفته تا پروتكل سختگيرانه الحاقي و حتي پادمان هايي مثل قرارداد 153 غني سازي براي مصارف و درصدهاي صلح آميز و طبق نظارت آژانس غير قانوني شمرده نشده و اساساٌ تعليق، نه در مورد غني سازي و نه در مورد مونتاژ قطعات و ... هيچ وجهه حقوقي بين المللي براي كشوري كه عضو آژانس است ندارد. علاوه بر اين سابقه ندارد كه حتي آژانس از هيچ يك از 180 عضو خود درخواست تعليق هاي اينچنيني را مطرح كرده باشد. از سوي ديگر، بديهي است وقتي يك طرف تعهد، اقدامي را داوطلبانه انجام مي دهد كه در چارچوب هاي حقوقي نيز پيش بيني نشده، تعيين حد و حدود و پايان آن بر عهده خود داوطلب است نه آژانس.
همچنين از خود پرسيدم چطور مي توان دستاورد بزرگ ملي اين مملكت را و دانشمندان متعهد و جوان و فرهيخته اي را كه با هيچ، بر بزرگ ترين فناوري هاي علمي دنيا مسلط شده و آن را بومي كرده اند، ناديده گرفت و چنين گفت؟
از خود پرسيدم "تعليق تمام برنامه هاي هسته اي" يعني چه؟! حتي ما اگر پروژه هاي انرژي الكتريكي هسته اي خود را استارت نكنيم، مگر به فراورده هاي اورانيومي متنوع و از جمله UF4 و UF6 براي مصارف فراوان در صنايع حساس و دقيق غير نظامي و غير انرژيك احتياجي نداريم؟ و مگر مثلا مي توانيم فرداهاي اين ملت را ناديده بگيريم و براي راديو ايزوتوپ هاي پزشكي خود، در حالي كه توان و دانش توليد آن را داريم، به سوي بيگانگان مستكبر دست دراز كنيم؟! و ...
با تكرار اين سوالات در صندوقچه ذهن خود احتمال صدور چنين كلامي را از يك مقام رسمي و اتقاقاٌ خوشنام و آگاه وزارت خارجه بعيد دانستم. به ساير پايگاه هاي خبري و حتي رسانه هاي خارجي مراجعه كردم. ديدم بالاتفاق از قول آصفي نوشته اند: "ايران در راستاي همكاري با آژانس فعاليت هاي غني سازي اورانيوم را به حالت تعليق درآورده و ..." كه البته سخناني درست و بي اشكال است. با خوشبيني بسيار، بايد پرسيد چرا رسانه ها تا اين حد نسبت به انتقال درست اخبار كم توجهند و چرا حرف نازده اي را به يك مسوول رسمي منتسب مي كنند و چرا تعهدي بر خلاف مصالح و منافع ملت را كه خوشايند بيگانگان است، به صورت جعلي "بزرگنمايي" مي كنند؟!
و البته از سوي ديگر هم ظاهراٌ بايد افسوس خورد. وقتي مرجعي عالي رتبه در مورد اطلاع رساني اين موضوع با وجود همه تحولات فراگير، موضع شش ماه پيش را توصيه مي كند، اين انتظار را كه به توصيه هاي دلسوزانه وقعي بنهند و به تنظيم بايسته روابط رسانه اي در اين زمينه بينديشند انتظاري پر بيهوده است، به ويژه اينكه خبرگزاري مذكور وابستگي نسبي هم با مسوولان مرتبط آن نهاد عالي رتبه دارد!
چه، به تجربه و متاسفانه مطمئنم كه اگر همين نوشته نارسا هم نبود، حتي جناب آصفي هم در صدد تصحيح غلط فاحش فوق بر نمي آمد، چه رسد به ديگران!
در كنار اين خبر، خبر صحبت هاي رئيس جمهور را در نمايشگاه كتاب هم ديدم كه گفته بود: "استيلاي اطلاعات و آگاهي هاي غلط به عنوان جنايتي خطرناك جامعه بشري را تهديد مي كند".
خبرگزاري مهر - پرويز اسماعيلي
نظر شما