به گزارش خبرنگار گروه دين وانديشه خبرگزاري " مهر" وي گفت : كي ير كه گور روزي مي گويد " اگر خواستيد بر سنگ مزار من نوشته اي داشته باشيد بنويسيد " او فرد بود ، و روزي فرا خواهد رسيد كه معناي اين جمله را بدانيد " .
جهانبگلو افزود : ازاين جهت، تنهايي فلسفي كي يركه گور باعث خلق و شيوه نگارش خاص فلسفي شد . تعدد و تكثر تاثيرات وي بر شاعران و رمان نويسان و حتي فيلم سازان بيانگر انديشه چند گانه اوست . كي يركه گور يك فيلسوف چند انديشه اي است . خود وي مي گويد هيچ يك از نوشته هايي را كه با نام مستعار نوشته شده است را به من نسبت ندهيد وي با اين صحبت نوعي از حقيقت را مي گويد چرا كه او خودش نوعي عروسك گردان است و تجربه عروسك گردان از عروسك ها جدا است .
وي ادامه داد : انساني كه از محيط خانه اش ناراضي است از آن دوري مي گزيند و افسردگي كي ير كه گور نيز او را از خودش دور كرده است و اين فاصله گذاري او از خودش نتيجه فلسفه او و نگرش او نسبت به خدا و انسان است . وي هيچ گاه به طور قطعي در باره نظرياتش صحبت نمي كند . باورهاي فلسفي براي او عقيده داشتن و گفتن است . به عبارت ديگر، براي او انديشه فلسفي يك تجربه زنده است و اين تفاوت او با هگل و كانت است . براي او انديشيدن يك جهش به درون تجربه هستي است و تناقض هاي زيادي نيز براي او حاصل مي شود . از اين رو او را مي توان فيلسوف تناقض ها ناميد . براي هگل و كانت تناقض يك عيب است ولي براي او يك شور و عشق تلقي مي شود. كي يركه گور در پاره فلسفي خود مي گويد : شما بابت انديشيدن در باره تناقض احساس بدي داريد در حالي كه تناقض ، عشق به انديشه است . وي در حقيقت جهان را در تناقض مي بيند ، تناقضي كه از عقلانيت و جهانمند شدن جلوگيري مي كند و حقيقت را امري فردي مي كند . براي او دو حقيقت متفاوت تعريف شده است حقيقتي كه شناخت عيني از ماهيت را معرفي مي كند و حقيقت بي كران كه غير قابل قياس است و در درون يك ذهنيت فردي ظاهر مي شود.
جهانبگلو اضافه كرد : از نظر كي يركه گور ايمان تجلي هستي است و از بيرون به فرد داده نمي شود . ايمان پذيرش يك ساحت بي كران حقيقي است كه به فرد داده مي شود . وي در آثار خود سكوت را انتخاب مي كند و با اين سكوت، او را در آثارش نمي بينيم و اين سكوت تفاهم بين او و خداست . وي مي گويد همانطور كه دانشمندان معتقدند نمي توان بدون شك و ترديد به حقيقت رسيد، من نيز مي گويم در زندگي بدون طنز نمي توان به حقيقت زندگي رسيد. طنز فعليت تاريخي زمان را معلق مي كند و با اين كار همه چيز را مي توان از نو شروع كرد. نگاه طنز آلود طنز آزاد كننده است . كي ير كه گور خود را معاصر مسيح مي داند، و همانگونه كه مسيح صليب را به دوش كشيد او نيز صليب خويش را بر دوش مي كشد .
نظر شما