* گرچه به نظر میرسد شما فیلمسازی با دغدغههای اجتماعی هستید، اما در کنار اشاره به مسائل اجتماعی گویا روایت تاریخ هم برایتان مهم است. مخصوصا تحولهای 30 سال اخیر در عرصههای اجتماعی.
ـ مردم ایران حافظه تاریخی ندارند و زود همه چیز را فراموش میکنند. این معضل باعث میشود در دایره اشتباهها و نقصهایمان گرفتار شویم و از گذشته عبرت نگیریم. در دو فیلمی که ساختهام به نوعی به مخاطب تلنگر میزنم که در گذشته کاوش و آن را با همه افت و خیزهایش مرور کند. در فیلمهایم حتی در "لالایی" تاریخ را مرور میکنم تا مخاطب را یاد این نقطه ضعف بیندازم.
* پس در فیلم بعدی هم برههای از تاریخ را نقد میکنید.
ـ بله. اما قصه این بستر را فراهم میکند که به کجای تاریخ سر بزنیم. در "زندان زنان" برشی از تاریخ 30 سال قبل را روایت میکنیم و در "سه زن" از گذشته به امروز میآییم وکمی ماجرا را وسیعتر میبینیم. در "لالایی" موضوع به قدمت تاریخ ایران است. دوست ندارم درباره تاریخ شعار بدهم و تاریخ ایران را دستنیافتنی و غیر قابل نقد ارزیابی کنم.
* به همین دلیل بیشتر نگاهتان به گذشته انتقادی است تا همراه با نوستالژی و ستایش.
ـ من نگران این سرزمین، مردم و تاریخ هستم اما فکر میکنم باید به آینده نگاه کنیم و از گذشته عبرت بگیریم. زمانی که از گذشته حرف میزنیم به کورش میرسیم. اما فاصله کورش تا امروز را در نظر نمیگیریم. در این بین چه بر ما و تاریخ گذشته است. وقتی از گذشته میگوییم نباید فقط زرق و برق و افتخارها را به تصویر بکشیم و باید از شکستهایمان درس بگیریم.
رجبی، بوبانی و کریمی در نمایی از "سه زن"
*چرا تاریخ را زنها روایت میکنند؟ برای شما نقش تاریخی زنان بیشتر اهمیت دارد؟
ـ زن در تاریخ و اسطورههای ایرانی جایگاهی ویژه دارد که فراموش شده است. از طرفی اگر جامعه در بخشهایی آسیبپذیر است به خاطر مشکلات زنان است. پس توجه به زن از بعد اجتماعی هم برایم مهم میشود. من زنم و ناخودآگاه شخصیتهای زن فیلمهایم برجستهتر از مردها میشوند. یک نکته مهمتر را فراموش نکنید. زنها شخصیتهای جذابتری برای سینما و درام هستند.
* هیچوقت فکر کردهاید شخصیت اصلی فیلمتان یک مرد باشد؛ مردی از نسل خودتان؟
ـ نگاه من به جامعه، تاریخ و مشکلات فراجنسیتی است. امکان دارد روزی سراغ شخصیتهای مرد بروم. در این فیلمهایی هم که ساختهام جای آنها خالی نبوده و هر قدر قصه اجازه داده به آنها پرداختهام. مسئله من بشریت و مشکلات او است.
* "سه زن" نسبت به "زندان زنان" متنوعتر است . در فیلم اول شما تعداد شخصیتها حتی قصه در یک مکان روایت میشود، اما در "سه زن" فضا و شخصیتها متنوع هستند. آگاهانه خواستهاید در فضای متنوعتر کار کنید؟
ـ "سه زن" قصهای بزرگتر دارد و بحثی کلانتر را مطرح میکند. شخصیتهای بیشتری هم در این فیلم حضور دارند. دوربین از شهر بیرون میآید، به نقاط مختلف میرود و نمایندههای مختلف از نسلهای مختلف در این فیلم حضور دارند.
* در بخش قصهپردازی نخواستهاید روایتی سرراست و قطعی داشته باشید. چرا؟
ـ من شیوههای مدرن روایت را بیشتر دوست دارم. شاید روزی قصهای را به شکل کلاسیک روایت کنم، اما فعلا دوست دارم قصهها را پراکنده و در لابلای هم روایت کنم.
* این عدم قطعیت موجود در فیلم جذاب است.
ـ ما برشی از زندگی این آدمها را میبینیم. حکمی درباره آنها صادر نمیکنیم و نمیدانیم چه سرنوشتی در انتظار آنها است. مهم این است که نشان بدهیم این سه نسل در چه شرایطی هستند. بیشتر از شرایط جامعه و این نسلها تصویر میدهیم و قضاوت نمیکنیم. پس قطعیتی در کار نیست. همانطور که در زندگی نیست.
* پگاه (پگاه آهنگرانی) نماد نسل جوان است. به نظر میرسد فیلمساز با او بیشتر همراهی دارد و فیلم را با او شروع و تمام میکند. در پایان پگاه به شهر برمیگردد. به آینده این نسل امیدوارید؟
ـ نسل جوان پویا و بااستعداد است و اگر اشکالی در آنها هست، به خاطر اشتباه نسل من است. در همه جوامع بین نسلها فاصله است، اما در جامعه ما این فاصله به درهای عمیق تبدیل شده و نگرانکننده است. من نگاه نسل قبل را به جوانان قبول ندارم و آنها را مجرم و متهم نمیدانم. اگر قصوری هست متوجه ماست. نباید برای این نسل جستجوگر نسخه بپیچیم و باید اجازه دهیم راهش را پیدا کند.
* برای همین سهم عمده فیلم به پگاه اختصاص دارد؟
ـ پگاه یک نمونه از این نسل است. ما باید دست این نسل را بگیریم و او را به آینده برسانیم. این نسل وارث آینده است. باید به او و دغدغههایش احترام بگذاریم. در "سه زن" پگاه حلقه ارتباط دو نسل و شخصیتی مهم در قصه است.
* بین این سه نسل گفتمانی نیست و هر سه زن تنها هستند.
ـ بله. دقیقا. این هم مشکل جامعه ما است. گفتگو و تعاملی بین این آدمها نیست. همدیگر را دوست دارند اما درک نمیکنند. این هم یک مشکل تاریخی است. اگر بین نسلها تعامل باشد ما اینطور رها و تنها نمیشویم.
*گفتید نسل خودتان را مقصر میدانید. پس مینو (نیکی کریمی) هم درباره پگاه اشتباه کرده است؟
ـ بله. مینو آرمانگرا و مسئولیتپذیر است، اما این به تنهایی کافی نیست. او نتوانسته پگاه را درک کند و به این فاصله تاریخی دامن زده است. او از نسلی است که حافظه تاریخی ندارد. کاش ارتباطهای خانوادگی و عاطفی عمیقتر داشتیم تا با این شرایط تلخ و تکاندهنده روبرو نشویم.
* پگاه در گفتگویی اشاره کرده بود نقش را برای او نوشته و دستش را موقع اجرا باز گذاشتهاید. این تصویر که در فیلم از او میبینیم شبیه پگاه واقعی است؟
ـ پگاه اصلا نمیخواست بازیگری را ادامه بدهد و وقتی این فیلم را به او پیشنهاد دادم اول موافق نبود. اما کمی بعد علاقمند شد. من این نسل را نمیشناسم. پس از او و بقیه بازیگرهای جوان کمک خواستم تا در شکلگیری این شخصیت و دیگر جوانان کمک کنند. به هر حال آنها همسنهایشان را بهتر درک میکنند. پگاه فیلم شباهتهایی به پگاه آهنگرانی دارد اما کاملا مثل او نیست.
* در بخش فیلمنامه هم این گفتگوها بود؟
ـ بله. در بخش شکلگیری فیلمنامه و شخصیتپردازی همه بازیگرها روی نقشها کار کردند و پیشنهادهایی داشتند که عملی میشد. فکر میکنم شخصیتهای جوان فیلم با وجود تنوعی که دارند خوب و باورپذیر از کار درآمدهاند.
* چرا برای نقشهای کوتاه هم بازیگر حرفهای آوردید؟
ـ من به گیشه اعتقاد دارم. عمرم را برای ساخت یک فیلم میگذارم و اگر فیلم را کسی نبیند لذتی از فیلمسازی نصیبم نمیشود. مردم دوست دارند در سینما بازیگر حرفهای ببینند. در کنار این عوامل کار با بازیگر حرفهای خیال کارگردان را بابت نقش راحت میکند. من برای مردم فیلم میسازم نه برای کمدم. از هر ابزاری که ارتباطم با مخاطب را قویتر کند استفاده میکنم.
* با بازیگرها تمرین میکنید؟
ـ یک بحث کلی درباره فیلمنامه و نقش با بازیگرها دارم اما تمرین نمیکنم. تمرین زیاد طراوت بازی را میگیرد. باید در بخش بازیگری به خلاقیت بازیگر اعتماد کرد. تیمی که در این دو فیلم با من همکاری کردهاند، بازیگرانی بااستعداد و خلاق هستند و کار با آنها راحت بوده است و من از هنر آنها استفاده کردهام.
* درباره روند شکلگیری فیلمنامه صحبت کنید و این که سهم شما در این ماجرا چقدر بود؟
ـ من در همه بخشها به کار کارگاهی اعتقاد دارم. هیچوقت اینطور نبوده که فیلمنامه آماده مقابل دوربین ببرم. "سه زن" با یک دغدغه شروع شد و آن را با دیگران مطرح کردم. رویش فکر کردیم و طرح پخته شد. خانم نغمه ثمینی به ما اضافه شد تا فیلمنامه را بنویسد. همه با هم و کنار هم کار میکنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
* از ارتباط پگاه و پسر (بابک حمیدیان) رد شدهاید. چرا؟
ـ این ارتباط از ابتدا قرار نبود به عشق و دلبستگی منتهی شود. پسر بعد از ماجرای مرگ دختر روستایی به نگاهی تازه میرسد. انگار به باورهایش شک کرده است. پگاه هم بعد از آن ماجرا کارهای بزرگتری باید انجام بدهد و از این ماجرا عبور میکند.
* آن قالی هم میراثی است که به پگاه میرسد.
ـ این میراث به او میرسد و او وامدار این میراث میشود. میراثی که میرفت در قبرستان آرام بگیرد، با پگاه زنده میماند و به نسل بعد میرسد. پگاه نسبت به این دختر احساس مسئولیت داشته و وارث مورد اعتمادی است.
* مادربزرگ نمیتواند میراث را حفظ کند. پگاه میتواند؟
ـ امیدوارم که بتواند.
* امید در "سه زن" پررنگتر از "زندان زنان" است. در این فاصله امیدوارتر شدهاید؟
ـ جامعه تلختر شده و ما نیازمند امیدواری هستیم. احساس میکنم باید به جامعه امید داد.
نظر شما