به گزارش خبرگزاری مهر، بدون شک پس لرزه ها و امتداد موج های بحران مالی که هم اکنون گریبان آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند را فرا گرفته، تمامی جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
کاهش شدید قیمت نفت، رکود در بخش های تولید، کسادی بازار مسکن و به طور کلی بی اعتمادی مؤسسات مالی به همدیگر سبب خواهد شد تا سرمایه داران که سالهای متمادی است حرکت خود را در شاه راهی بدون پستی و بلندی ادامه می دهند به خود آیند و به این درک سخت اما واقعی برسند که هیچ سیستمی نمی تواند متضمن سود ابدی برای یک فعالیت اقتصادی کلان باشد.
بحران مالی اخیر در جهان در چند روز گذشته از ابعاد گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
در روزهای گذشته شبکه های تلویزیونی معروف از جمله سی ان ان، بی بی سی، الجزیره و شبکه های فرانسوی با پخش برنامه های مختلف علت این بحران را از زوایای مختلف جامعه مصرفی بررسی کردند.
نشان دادن نمادهای در حال سقوط وال استریت، کارکنانی که دستهای خود را با حالت غم و تاسف و شکست مالی در بین موهای خود پنهان کرده اند، و دیگر حرکات احساسی نشان از این واقعیت تلخ دارد که بحران نتایج و پیامدهای ادامه داری خواهد داشت.
گروهی آمریکا را مقصر این امر عنوان کرده اند و گروهی دیگر این بحران را نتیجه حتمی و لاینفک یک سیستم فرسوده اقتصادی عنوان می کنند.
"پیر اشتاین بروئک" وزیر دارایی آلمان، دلایل بحران مالی و بانکی کنونی در آمریکا را "اغراق غیر مسئولانه اصل آزادی بازار و لجام گسیختگی آن" می داند اما درعین حال عقیده دارد که اساساً مسئله و مشکل خود آن کشور است.
این اظهارات در حالی است که برخی دیگر عقیده دارند که این بحران ممکن است از رفتار غیر مسئولانه آمریکا سرچشمه گرفته باشد، اما از سوی دیگر نشان دهنده ضعف عمده در سیستم است.
"ولادیمیر پوتین" نخست وزیر روسیه دراین باره می گوید: بی مسئولیتی ها در سیستم مالی آمریکا عاملی برای بحران کنونی مالی جهان است.
پوتین گرچه آمریکا را سرچشمه و نقطه آغازین این بحران می داند، اماعقیده دارد که "این مسئله نه ناشی از عملکرد یک فرد بلکه حاصل عملکرد غیر مسئولانه رهبری یک نظام مالی است".
به هر ترتیب این بحران ناشی از هر کدام از عوامل فوق باشد علاوه بر هزینه بر بودن آن برای اقتصاد جهانی، در عین حال می تواند فرصت هایی را هم به همراه داشته باشد.
برای این منظور به گذشته ای نه چندان دور باز می گردیم. درست بلافاصله پس از یازده سپتامبر سال 2001 مقام ها و مدیران مالی مالزی به عنوان کشوری که در بحران مالی آسیای جنوب شرقی از بورس بازی غربی ها آسیب دیده بود، چمدان سفر به سوی کشورهای عربی بستند و در سفرهای متعدد خود سرمایه گذاران منطقه خلیج فارس را قانع کردند تا رویای امن بودن غرب را برای سرمایه گذاری به فراموشی سپرده و نیم نگاهی هم به سرمایه گذاری در جنوب شرق آسیا داشته باشند.
در پی این رایزنی که کاملاً منطبق با اخلاق سرمایه داری است، 100 میلیارد دلار از سرمایه های سرمایه داران حاشیه خلیج فارس از غرب به این کشور سرازیر شد و حرکت اقتصادی آن را پویاتر کرد.
تحلیلگران بر این باورند که چنین بحرانی می تواند تکرار تجارب گذشته باشد و کشورهای در حال توسعه می توانند با چنین حرکتی "شکافی عمیق در تور تحریم سرمایه گذاری" در کشورهای خود ایجاد کنند و این ذهنیت و باور سنتی ناجوانمردانه را که امنیت سرمایه گذاری در آنها وجود ندارد، از بین ببرند.
نظر شما