پیام‌نما

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ مَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ * * * هرگز به [حقیقتِ] نیکی [به طور کامل] نمی‌رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید؛ و آنچه از هر چیزی انفاق می‌کنید [خوب یا بد، کم یا زیاد، به اخلاص یا ریا] یقیناً خدا به آن داناست. * * * لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّی تُنفِقُواْ / آنچه داری دوست یعنی ده بر او

۶ آبان ۱۳۸۷، ۱۱:۲۷

سیاوش جمادی:

رشد فلسفه نیازمند تعالی فضای منطقی و فکری است

رشد فلسفه نیازمند تعالی فضای منطقی و فکری است

مترجم "هستی و زمان" معتقد است رشد فلسفه نیازمند رشد فضا و گستره تفکر به صورت عام است.

به گزاش خبرنگار مهر، در نشست 50 سال کتابهای فلسفی که عصر دیروز در سرای اهل قلم برگزار شد سیاوش جمادی هم سخن گفت. وی در ابتدا با بیان این جمله از هگل که "وقتی آسیابها از آب افتاد، جغدی بر بالای ویرانه‌ها نشست که صرفاً بر ویرانه‌ها تفکر می کرد"، از تفکر به عنوان پایه و اساس فلسفه یاد کرد و گفت: فلسفه به معنای عام آنجایی است که  برای تفکر ارزش قائل هستیم. از سوی دیگر در جایی که فلسفه امری تزیینی باشد، تفکر رشد نمی‌کند.

جمادی با اشاره به سخن "ژان ژاک رسو" که "انسان آزاده به دنیا می‌آید"، گفت: من در مقام کسی که به خودم حق می‌دهم متفکر باشم، این حق را برای خودم قایلم که هر لحظه بتوانم به مرجعیت فرا داده‌ها و سنت  پشت پا بزنم.

وی افزود: "روسو" وقتی چنین حرفی را می‌زند، انسان را  احمق فرض می‌کند، چراکه انسان هرگز آزاد نیست. انسان وقتی به دنیا می‌آید بسیار نحیف و تنها گیرنده است و اراده‌ای از خود ندارد، و اینکه گریه معروف او از شادی است یا ندامت از پرتاب به این جهان، موضوع بحث دیگری است.

جمادی در ادامه با اشاره به درهم تنیدگی جامعه‌شناسی و فلسفه گفت: درجهان مدرن علوم انسانی، اعم از روانشناسی، جامعه‌شناسی، فلسفه در هم تنیده و این موضوع در آلمان بیشتر خود را نشان می‌دهد. مثلاً بدون شناخت "یاسپرس" یا "فلسفه حیات هایدگر" ما نمی‌توانیم آثار "دیلتای" را درک کنیم.

وی یادآور شد: در زمان مشروطیت که "ملا اسحاق لابه زاری"، "گفتار در روش دکارت" را به فارسی ترجمه کرد، درباره دلیل این انتخابش گفت: چون ایرانی‌ها به فلسفه ملاصدرا علاقه دارند و فلسفه او شباهت‌هایی با اسپینوزا و هگل دارد، "دکارت" را که فلسفه‌اش همچون اقیانوسی عمیق است و با فلسفه ایرانی‌ها تطابقی ندارد، برای ترجمه انتخاب کردم.

جمادی ادامه داد: تا زمان فروغی 3 بار آثار دکارت به فارسی ترجمه شد، اما جامعه ایرانی به آن از هیچ روی اقبال نشان نمی‌دهد.

مترجم کتاب "هستی و زمان" یادآور شد: شیخ محمود کرمانی در مقدمه "گفتار در عشق حکمت ناصریه" که به همت کریم مجتهدی گردآوری شده به نکته مهمی اشاره می‌کند، او می گوید: احساس می‌کنم دیگر در دوره‌ای زندگی نمی‌کنیم که کشورها جزیره بسته‌ای باشند. جهان محل گفتگو و تبادل فرهنگ و اندیشه‌هاست. به اعتقاد او برای ترقی در چنین جهانی باید، پایه‌های تفکر را جستجو کنیم.

جمادی در ادامه صحبتهایش، فلسفه را به درختی تشبیه کرد که ریشه‌های آن مابعداطبیعه، ساقه آن فیزیک و شاخه‌های آن بقیه علوم است. به اعتبار گفته او اگر علوم را بدون ریشه و پایه فرض کنیم، چیزی کاغذی خواهد بود که اعتباری نخواهد داشت.

وی با بیان این مطلب که ترجمه و تفکر ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، یادآور شد: در ترجمه اساساً تنها نباید به زمینه اجتماعی توجه کرد، بلکه باید به جنبه اقتصادی هم توجه کرد، ترجمه یک شغل است و بازخور مالی باید داشته باشد. در غرب رمان هری پاتر یا آثار عامه پسند به چاپهای میلیونی می‌رسند و یا کتاب "هستی و زمان" در ژاپن 50 هزار نسحه چاپ می شود، اما در ایران چه طور؟

مترجم کتاب "عقل و ضد عقل" یاسپرس افزود: اگر امروز اسلام در غرب چهره‌ای غیر واقعی دارد، این ناشی از بی‌توجهی ما است که در مقابل رسانه‌های آمریکایی و اروپایی که به‌شدت عوام‌فریبی می کنند سکوت کرده‌ایم و نتوانسته‌ایم اندیشه‌های واقعی این دین را به آنان معرفی کنیم و شرایط گفتگو آنها را با دین اسلام فراهم کنیم.

جمادی با اشاره به سخن "مارک تواین" که معتقد بود آثار کلاسیک خوانده نمی‌شوند، بلکه تنها مردم آنها را تحسین می‌کنند، گفت: متأسفانه در کشور ما شوری برای مطالعه نیست و بیشتر مراسم نیز پول هدر کردن است، ای کاش دولت از زمانی که انقلاب فرهنگی را راه انداخت، تصمیم می‌گرفت، زمینه‌ای برای مطالعه در کشور به وجود بیاورد.

وی افزود: ما همواره غرب را دشمن خود می‌دانیم اما سعی نمی‌کنیم، دانشی درباره آن کسب کنیم. یکی از راههای مقابله با دشمن شناختن اوست. وقتی چنین شناختی نباشد همه چیز بر پایه فرضیات شکل می‌گیرد. امروز در غرب خیلی راحت در مقالاتی که نوشته می‌شود، مسلمانان را با فاشیسم مقایسه می‌کنند.

مترجم کتاب "متافیزیک چیست؟" خاطر نشان کرد: ما خود را ملتی صلح‌طلب می‌دانیم و می‌دانیم اسلام در ایران با آمیزش با فرهنگ غنی ایرانی شکوفا شد، چرا اجازه می‌دهیم که از ما و دین مان به عنوان متحجر یاد شود.

جمادی در ادامه با بازگشت به بحث ابتدای خود و طرح موضوع آزادی بشر افزود: ما انسانها آزاد به دنیا نمی‌آییم. ما در بین هجوم و فشار همه‌جانبه اطلاعات به دنیا می‌آییم تا ببینیم شخصیت مان شکل گرفته یانه. تفکر زمانی به وجود می‌آید که شک کنیم برای اینکه بفهیم از کجا آمده‌ایم و هدف چیست، تفکر از همین نقطه است که آغاز می‌شود. دکارت نیز از شک شروع کرد تا بداند کیست.

وی تأملات دکارتی را فلسفه‌ای برای اثبات وجود خدا خواند و افزود: دکارت در پاسخ به علمای سوربن می‌گوید که "من با شما دشمنی نمی‌کنم من می خواهم در راه خدا جهاد کنم". اما تفاوت ما با دکارت در نفی است. ما پیش از آنکه درصد شناخت یک چیز باشیم در صدد نفی آن هستیم. نمونه بارز این موضوع را در دوره مشروطه شاهدیم که متفکران ما همه ملحد و خداستیز می‌شوند و به مقدسات بد و بیراه می گویند.

جمادی از  فقر تفکر در کشور در ایران گفت و ادامه داد: اگر به تفکر اهمیت ندهیم،  تنها در اندرونها شروع به هوار کشیدن خواهیم کرد که این فریادها پاسخی نیز نخواهد داشت. تفکر امر روحی است و علوم روح نیز برای تزیینات نیست.

وی وضیعت انتشار کتابهای فلسفی در ایران را پس از انقلاب رو به رشد خواند، اما این آمار و ارقام را در مقایسه با دیگر کشورها ناچیز خواند. به نظر وی باید تفکر چنان رشد درایران بکند که بتوانیم در مقابل آزادی قلابی ژان ژاک روسو قیام کنیم. 

کد خبر 772157

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha