پیام‌نما

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَ هُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ * * * جنگ [با دشمن] بر شما مقرّر و لازم شده، و حال آنکه برایتان ناخوشایند است. و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بد است؛ و خدا [مصلحت شما را در همه امور] می‌داند و شما نمی‌دانید. * * * بس بود چیزی که می‌دارید دوست / لیک از بهر شما شرّی دو توست

۲۰ آبان ۱۳۸۷، ۸:۵۶

دکتر فرهنگ رجایی: افراد جامعه مولد و توسعه یافته بازیگر هستند

دکتر فرهنگ رجایی: افراد جامعه مولد و توسعه یافته بازیگر هستند

رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه کارلتون اوتاوا با اشاره به اینکه جامعه‌ای که افراد آن بازیگر باشند کل جامعه مولد و توسعه یافته می‌شوند گفت: انسان بازیگر نمی‌تواند از جغرافیای فرهنگی خود غافل باشد و در واقع انسان آرمانی انسانی است که تولد یافته است.

دکتر فرهنگ رجایی استاد علوم سیاسی و رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه کارلتون اوتاوا با عنوان "هویت و بازیگری" در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه اسلامی سخنرانی کرده و اظهار داشت: این سخنرانی برآمده از آخرین کاری است که با عنوان "هویت و حافظ" تألیف می کنم . روی سخن من با دردمندانی است که در دو سده گذشته در چمبره عقب ماندگی ما گرفتار آمده اند. نکته مهم در این چمبره درد شناسی، علت یابی و راه حل است که معلولها را به جای علت می گیرند. می گویند اگر عقلانیت داشته باشیم اگر شایسته سالاری داشته باشیم توسعه خواهیم یافت در حالیکه اگر توسعه یابیم اینها را به دست خواهیم آورد نه آنکه اینها را داشته باشیم توسعه می یابیم. مهندسی اجتماعی یکی از خطرناکترین کارها است.

وی با اشاره به اینکه باید به دنبال پرسش نیکو باید گشت افزود: وقتی آتن سقراط را به محاکمه کشید افلاطون به سوگ نشست. سؤال افلاطون این بود که جامعه مطلوبی که در آن انسانهای خوب عزیزند چه جور جامعه ای است نه اینکه چرا آتن سقراط را کشت؟ سؤال افلاطون چشم به آینده و رو به جلو دارد. پرسشی که باید مطرح کرد این است که در کدام تجمع انسانی فرد از یک زندگی نسبتا آرام، شاد و معنادار و جمع از یک حیات قابل پیش بینی، منصفانه و تحسین برانگیز برخوردار است؟ پاسخ کلی صرف نظر از مسلک، شیوه تولید حیات مادی، دوران تاریخی معتبر خواهد بود. تاریخ نشان داده که تجمعهای انسانی با ادیان مختلف، شیوه ها و نظامهای سایسی مختلف به این نتیجه رسیده اند که فرد نسبتا شاد، آرام و معنادار و جامعه منصفانه و تحسین برانگیز میراث به جا می گذارد. جامعه ای که افراد آن بازیگر باشند کل جامعه مولد و توسعه یافته می شوند. جوامع در حال توسعه مانند آمریکا، ژاپن، اروپای غربی جوامعی هستند که رو به جلو می روند و مدام در حال تغییر هستند. در واقع بازگشودن ابعاد این بازیگری و انگیزاننده موتور این بازیگری چیست؟ مفروض اصلی این است که به شکل گیری دوام و بقای دو مثلث مذکور می انجامد. این گردونه است "جهان آتشگهی دیرنده پابرجاست رقص شعله اش تا بیکران در صورتی پیداست که باشندگان بازیگر باشند بازیگری در جایی خودنمایی می کند که آگاهی به آرمانها، ارزشها و منش مطلوب مذهب مختار باشد. مذهب مختار شدن این آگاهی تعریف کننده هویت، برافروختن شعله زندگی در جهان است و جهان آتشگهی دیرنده پابرجاست."

وی در پاسخ به این سؤال که آنچه که انسان را انسان می کند، جامعه ای را مدنی می کند، تمدن رخ می دهد، انسان را انسان می کند به هانا آرنت اشاره می کند و می افزاید: وی مدعی است که انسان آرمانی از تیررس ذهن آدمی بیرون است اما می توان با تمرکز بر فعالیتهای انسان تصویری از انسان آدمی ارائه کرد. فعالیتهای که به آن زحمت گفته می شود، زحمت فعالیتی است که انسان در پاسخ به ضرورت انجام می دهد و برای تدوام نسل زاد و ولد لازم است مانند اینکه برای زنده بودن نیاز به غذا است. تمام ضرورتهایی که می توان تصور کرد از این دسته هستند. تمام موجودات این چنین اند. فعالیت دوم کار است کار در پاسخ به سود است. حتی بزرگترین اثر نقاشی هم کار است. حتی بسیاری از حیوانات کارهای جالبی می کنند مانند مورچگان و زنبور عسل کارهایی انجام می دهند که پیچیده ترین معماران نمی توانند. به فعالیت سوم عمل گفته می شود که به زعم هانا آرنت نه ضرورت دارد نه فایده. اگر انسان عمل نکند نمی میرد اما انسانانجام می دهد چون کار دیگری کرده و زندگی را معنادار کرده باشد. 

فرهنگ رجایی تصریح کرد: ارزشها زاویه دوم است. ارزشها نظام ارزشی است که حدود می گذارد و حجاب برای فرد و جامعه تعیین می کند. وجه مشخصه تمام نظامهای پویا انسانی جهانی هستند و از سوی دیگر فرهنگی بومی هستند. اولی افق می هد و دومی ریشه می دهد. اگر بعد انسانی ضعیف باشد انزوا و بی ارتباطی حاصل می شود و اگر از بعد فرهنگی ضعیف باشد بیگانگی و از خودباختگی. باید از دو مقام انسانی و فرهنگی صحبت کرد. حالت کیفی و اخلاق عمل و ادب فرد مورد توجه است.

وی با بیان اینکه در این خصوص سه ویژگی مورد توجه است گفت: اولین خصوصیت عشق است، یعنی احساس طلبگی و جوشش درونی. نکته دوم رندی است. رندی نه به معنای لاابالیگری بلکه توجه است. رند وقوف کامل دارد و او به تعبیر ارسطویی انسانی است که موقعیت را می سنجد، مکان و همه چیز را می بیند، موقعیت شناس و به جا عمل کننده است. اول باید عاشق و بعد باید موقع شناس بود. بعد سوم ملاحظه داری است. در ارزش مقام انسانی آدمی شک و تردید به موقع خود و نسبت به آنچه که می گوید به راحتی فهمیده می شود. انسان وظیفه دارد که ملاحظه دار و در واقع پژواک اندیش باشد. انسا بازیگر در مقام انسانی نه فقط عاشق، رند و بلکه در حال گفتگو است. اگر تصور کنی که به راحتی گفتگو صورت می گیرد ساده انگاری.

رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه کارلتون با تأکید بر اینکه انسان بازیگر نمی تواند از جغرافیای فرهنگی خود غافل باشد به فارابی اشاره کرد و اظهار داشت: فارابی در فرهنگ بومی بنیانگذار است و در فرهنگ جهانی معلم ثانی است. چون هم مقام انسانی و هم مقام فرهنگی خود را درک کرده است. باید بومی استوار باشد، باید جامعه خود را بشناسد. میراث ما اعتدال، جوانمردی، باز بودن فرهنگی و اهل خدا بودن است. منش مطلوب قاعده کار باشد. واقعیت این است که انسان در هر شرایط و مقامی که قرار بگیرد منشهای متفاوتی از خود نشان دهد. منش اول منش مولدی، منش هوراکشی، منش تماشاچی بودن، منش مصرف کننده، منش پنجم مخرب است. در هر شرایطی قرار بگیرد از طفولیت تا زمان مرگ در مقابل هر وضعیت اینها حاکم است. جامعه مولد ابتکار می کند خلاقیت دارد. در این سه مثلث اگر منش مطلوب ما مولدی بود، اگر آگاهانه وابسته شدید عین استقلال است. این 5 منش ضد هم نیستند بلکه مکمل هم هستند اما مطلوب ترین آنها مولد بودن است. آگاهی باید مکتب مختار شود. 

وی با طرح این سؤال که چگونه آگاهی به مکتب مختار تبدیل می شود؟ یادآور شد: باید اتفاقی رخ دهد و آگاهی به همگان مربوط است. اما مراد از همگان نه فقط الان بلکه همیشه 51 درصد است، صفر یا 100 نیست. جامعه نامطلوب 51 درصد وضع بدی دارد و 49 درصد مطلوب. جامعه مطلوب 49 درصد بد است و 51 درصد مطلوب است. جامعه مطلوب و غیر مطلوب تنها دو درصد تفاوت دارند. باید چشم باز کرد و چیزهای خوب را هم دید. سرمایه اصلی در درون آدمی است. بنابراین نقطه آغاز تک تک انسانها به صورت مداوم هستند. تولد تازه و مداوم است. آنگاه آتشگه جهان برخواهد کشید و گردونه را باید به یاد آورد که "جهان آتشگهی دیرنده پابرجاست رقص شعله اش تا بیکران در صورتی پیداست که باشندگان بازیگر باشند بازیگری در جایی خودنمایی می کند که آگاهی به آرمانها، ارزشها و منش مطلوب مذهب مختار باشد. مذهب مختار شدن این آگاهی تعریف کننده هویت، برافروختن شعله زندگی در جهان است و جهان آتشگهی دیرنده پابرجاست."

کد خبر 780182

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha