به گزارش خبرنگار مهر، در یکصد و نود و دومین نشست سرای اهل قلم که عصر دیروز برگزار شد، دکتر نجفقلی حبیبی به بررسی سیر فلسفه اسلامی در پنجاه سال اخیر پرداخت.
رئیس گروه فلسفه و کلام دانشگاه تهران سخنان خود را با بحث چگونگی پیدایش فلسفه اسلامی آغاز کرد و گفت: من شک دارم که تعبیر فلسفه اسلامی از کی پیدا شده چون در کتابهای قدیمی چنین چیزی نمی بینیم مثلا اسم کتاب ابن سینا حکمت المشرقین است و کتاب فخر رازی نیز المباحث المشرقین و یا سهروردی کتابی به نام حکمت الاشراق دارد و تعبیر فلسفه اسلامی در واقع در عصر جدید در قبال دعوای غربیان و مسلمانان به وجود آمد.
وی در ادامه با بیان اینکه کسانی مثل ملاصدرا که بحث داشتند که آیا فلسفه ضد دین است و یا با دین کنار می آید، به نظریه ابوالحسن عامری مولف" الاعلام بمناقب الاسلام " اشاره کرد که سعی دارد بگوید که فلسفه دشمن اسلام نیست بلکه کمک کننده و حامی اسلام می تواند باشد.
حبیبی افزود: ابن رشد هم معتقد است که فلسفه تعارضی با اسلام ندارد و ملاصدرا هم نمی گوید آنچه که فلسفه است عین اسلام است بلکه می گوید فلسفه مخالف اسلام نیست.
وی ضمن تأیید سخنان دکتر صدوقی سها که فلسفه اسلامی را پرورش یافته در محیط اسلام عنوان کرد، در رد سخن مستشرقین که فلسفه اسلامی را همان فلسفه یونان می دانستند گفت: اگر آن طور باشد با منابعی که امروز به دست آمده اصلا فلسفه از شرق به یونان رفته و بعد از رشد در یونان به شرق بازگشته و دوباره به غرب رفته و این از تحولات فکری بشری است که دائما از طریق مهاجرتها صورت می گیرد.
وی احتمال داد مباحث مربوط به تعبیر فلسفه اسلامی ناظر بر محتوا باشد و تصریح کرد: ممکن است بگویند فلسفه، معرفتی عقلی است و اسلام معرفتی مبتنی بر وحی است و اگر فلسفه از دین و عقاید دینی حمایت کند اصلا فلسفه نیست. اتفاقا فیلسوفان ما آنجا که بحث می کنند عقل محض است و برهان عقل می آورند منتهی چون مسلمان هستند آن برهانها را برای دفاع از عقاید دینی سوق می دهند.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران در مورد تعبیر فیلسوف اسلامی و فیلسوف مسیحی گفت: کسانی مثل ابن میمون یهودی هستند اما فیلسوف جهان اسلام تلقی می شوند.
وی به اشتراکات و تفاوتهای فلسفه اسلامی و غرب پرداخت و گفت: آنچه که در فیلسوفان اسلامی اتفاق افتاد، این است که چون عموما مسلمان هستند فکرشان در خدمت آرمان و اعتقاداتشان به کار گرفته شد.
حبیبی با اشاره به اینکه فلاسفه غرب هیچ امر واقعی را به صورت یقینی قبول ندارند، تأکید کرد: آنها بر هیچ چیزی ذهنشان استقرار پیدا نمی کند اما در فلسفه اسلامی واقعیتی به نام "نفس الامر" وجود دارد که ممکن است بگوید من فیلسوف نمی توانم به او برسم اما چیزی هست.
وی فلسفه اسلامی را متفاوت با فلسفه امروز غرب دانست و یادآور شد: ملزم هستیم افکاری که در دنیا مطرح می شود را بدانیم و هنر فیلسوف اسلامی باید این باشد که این نظریه های جدید را درک و با اصول قطعی فلسفی خود آن را حل و فصل نماید که تا حدودی برخی از بزرگواران مثل مرحوم علامه طباطبایی و شهید مطهری باب این قضیه را باز کردند و امروز باید بیش از گذشته این باب باز شود.
حبیبی سنت شاگرد پروری و ادامه آن در حوزه علمیه قم و نیز برخورد با مسائل جدید که تمدن غرب وارد فضای زندگی جامعه اسلامی کرد را دو اتفاق مهم در طول 50 سال اخیر سیر فلسفه در ایران برشمرد.
به گمان این استاد فلسفه با ورود مسائل جدید در فرهنگ جامعه اسلامی تحولی در فلسفه اسلامی ایجاد شد که فیلسوفان سعی کردند مسائل کلان را به فلسفه اسلامی با نهایت احتیاط سوق دهند.
وی با اشاره به تلاشهای علامه طباطبایی و استاد شهید مطهری در خصوص درک نظریه های جدید غرب در زمان خود تأکید کرد: علامه طباطبایی متوجه شد برخی از مباحثی که طرح می شود با معیارهای فلسفه اسلام قابل جواب دادن نیست پس ناچار شد بابهای جدیدی را که بتوان مسائل را حل کند بگشاید، از جمله بحث اعتباریات را مطرح کرد. فلسفه اگر از واقعیت صحبت می کند در عین حال عقل آن را اعتبار می دهد و حکایت از واقعیت خارجی نمی کند بلکه عقل آن را برای اداره خود تنظیم می کند.
دکتر حبیبی در عین اشاره به رکود مباحث جدید فلسفه پس از علامه طباطبایی تأکید کرد: بعد از پیروزی انقلاب تلاش زیادی برای شرح فهم فلسفه عقلی ما صورت گرفت که بیشتر توضیح نظریه فلاسفه است و کمتر تلاش می شود مسائل جدید را با آن اصول کلی فلسفه مان جواب دهیم.
وی افزود: فیلسوفان ما باید بیش از این تفلسف و خود را وارد عرصه های زندگی معاصر کنند چرا که امروز فضای جامعه جهانی طوری است که همه در معرض این اندیشه ها قرار می گیرند.
وی با تقدیر از تلاشهای صورت گرفته در حوزه علمیه قم به عنوان پایگاه فضای سنتی فلسفه اسلامی تصریح کرد: اما در دانشگاهها فلسفه بیشتر توسط فارغ التحصیلان فلسفه غرب پیش رفت و آنها تلاش کردند بفهمانند که دکارت و هگل چه گفته اند و هیچ ابداع و اجتهاد فلسفی در تفکر فلسفی غرب در ایران صورت نگرفت و تنها در باب ترجمه اقدام شد.
دکتر حبیبی با اشاره به هجوم تفکرات غربی در ایران اظهار داشت: چون تمدن غربی در جنبه فنون و تکنولوژی فوق العاده موفق بود یک تصویر غلطی برای ما ایجاد شد که غرب در تمام فکرهایش پیشرفت کرده در نتیجه در فلسفه اخلاق گریز از خود در نسل جدید پیدا شد و در دانشگاه به دلیل اینکه به مبانی فلسفه اسلامی مسلط نبودند در دانشگاهها نتوانستند دانشجویان را قانع کنند.
وی با انتقاد از صرف ترجمه فلسفه های غربی در جهان اسلام تصریح کرد: ما به لحاظ تعقلی که در مکتب تشیع وجود دارد بیش از همه فرق اسلامی معقول تر عمل کرده ایم و کمتر در ما خودباختگی اتفاق افتاد ضمن اینکه حوزه علمیه پایگاه معنوی در دلها داشته است.
این استاد فلسفه تأکید کرد: با وجود ترجمه های متعدد زمان آن رسیده که شروع به تحقیق کنیم و ما باید به ابداع و اجتهاد در فلسفه برسیم و من بسیار امید دارم که نسل جدید محصلان فلسفه بتوانند این راه را به سوی آینده با آن مبانی و اصول قطعی فلسفه اسلامی بگشایند.
دکتر نجفقلی حبیبی در پایان فعالان حوزه فلسفه اسلامی در دانشگاه و حوزه علمیه قم را از سطحی نگری برحذر داشت و تأکید کرد: آنچه از گذشته در باب فلسفه اسلامی داریم بسیار عمیق است.
نظر شما