۶ آذر ۱۳۸۷، ۸:۴۰

در اهمیت نهادسازی تفکر

در اهمیت نهادسازی تفکر

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: یکی از مهمترین وجوه تفکر، جنبه اجتماعی آن است. بسیاری از جامعه‌شناسان بر این نکته دست گذاشته‌اند که بدون داشتن نهادها و مکانیسمهای قوی اجتماعی نمی‌توان انتظار رشد تفکر را داشت.

شکی نیست که در دل تفکر ایرانی – اسلامی مکتبهای گوناگون فکری وجود دارند که می توان از گونه ای تداوم فکری برای آنها سخن گفت. به طور مثال در فلسفه اسلامی ما هم مکتب سهرودی را داریم که شهود محور و اشراق گرا است و هم مکتب ابن رشد را که با تکیه بر اندیشه های ارسطو قصد تأسیس فلسفه مشا را دارد. در میان این دو نحله هم اندیشه های ابن سینا قرار دارند که هم رگه هایی از آرای سهروردی را سامان داده و هم بر آرا و اندیشه های ابن رشد موثر واقع شده است. از سوی دیگر شاهد طرح فکری ملاصدرا هستیم که به گونه ای سعی کرده میان عرفان و فلسفه و دین جمع ایجاد نماید و اذهان بسیاری را در بدین گونه در پی خود روان کرده است.

واضح است که هریک از این افراد جریانی را در فلسفه اسلامی به وجود آورده اند و می توان میان اعضای این جریان سیری منطقی را مشاهده نمود. این نکته در باب عرفان و کلام اسلامی هم مشاهده می شود و در این حوزه ها هم می توان مسیری منطقی و موجه را مشاهده نمود که پاره ای از نخبگان سعی کرده اند کار و مشی دیگران را تکمیل کرده و به پیش برند.  همین تذکار می تواند سخن آن افراط پویان را رد کند که معتقدند هیچ گونه سیر منطقی در تفکر ایرانی – اسلامی مشاهده نمی شود.

با این همه بسیاری از عوامل از عوامل سیاسی و اجتماعی گرفته تا مسائل اقتصادی و فرهنگی سبب شده اند که سیر تفکر در حوزه فرهنگی ایرانی – اسلامی مسیر رو به رشدی نباشد. یعنی فی المثل در حوزه فلسفه اسلامی معروفترین و مهمترین چهره ما ابن سینا است  که همو بزرگترین چهره هم محسوب می شود. تردیدی نمی توان کرد که ملاصدرا هم نوآوریهای بسیاری در فسلفه اسلامی به وجود آورده اما هنگامی که وی را با ابن سینا به مقایسه می نشینیم در می یابیم که لااقل تأثیرگذاری ابن سینا به هیچ عنوان قابل مقایسه با تأثیرگذاری ملاصدرا نبوده است. همان طور که اشارت رفت علل بسیاری را برای این مشکل می توان جستجو کرد و همین علت یابیها ما را به این مقام و وادی می کشاند که چرا تفکر در ایران زمین در طول تاریخ نتوانسته است نهادینه شود و ما شاهد مکاتبی مشخص نبوده ایم  که هریک مسیر روبه رشدی را طی نمایند.

بسیاری از پژوهشگران و غرب شناسان رمز موفقیت مغرب زمین در علوم را آن می دانند که غربیان توانسته اند در امر نهادینه سازی معارف و علوم گوناگون خوب عمل نمایند. مهمترین مولفه هایی که نهادینه سازی علوم و معرف را نشان می دهند یکی بحث تخصص است و دیگری روند روبه رشد معارف و همچنین مانایی و ماندگاری علوم و قائم به شخص نبودن آنها. اگر ما در همه این موارد مشکل داریم یعنی اولاً کاملاً ره به تخصص نسپرده ایم و نخبگان ما کمتر متخصص هستند و همچنین معارفمان قائم به اشخاص هستند و اگر آنها نباشند روند رو به رشد معارفمان دچار مشکل می شوند اینها نشان می دهند که ما در نهادینه سازی موفق نبوده ایم. مشکلاتی هم که دانشگاههای ما به عنوان یکی از مهمترین نهادهای علمی کشور دارند ریشه در همین نقصان نهادسازی علمی – معرفتی است.

کد خبر 790061

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha